در آیات قرآن به دو گونه اجل اشاره شده است. قرآن کریم میفرماید: «ثُمَّ قَضى أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ » (انعام/2)؛ سپس مدتى مقرر داشت و اجل حتمى نزد او است؛ یعنى انسان یک اجل مبهم دارد و یک اجل مسمى و متعین، که در نزد خدا است و در او تغییرى حاصل نمیشود. شاهدآن، کلمه «عنده» است. از طرف دیگر «ما عندالله باق»، این همان اجل محتوم است که در قرآن بدان اشاره شده است: «...هنگامى که اجل آنها فرا رسد، [و فرمان مجازات یا مرگشان صادر شود،] نه ساعتى تأخیر میکنند، و نه پیشى میگیرند.
اگر این مطالب را به آیه دیگری که میفرماید: «خداوند هرچه را بخواهد محو، و هرچه را بخواهد اثبات میکند؛ و امّ الکتاب [لوح محفوظ] نزد او است!»، ضمیمه کنیم، به دست میآوریم که اجل مسمى، همان چیزى است که در «ام الکتاب» نهاده شده و غیر مسمى همان است که در «لوح محو و اثبات» نوشته شده است. به هر حال، اجل معلق این قابلیت را دارد که به تأخیر بیفتد، و در اثر موانعى از تأثیر باز داشته شود؛ لذا اگر در روایاتى مشاهده میکنیم که میفرماید با انجام فلان کار و عمل، عمر آدمى زیاد میشود، اشاره بدین نکته دارند که عمل مذکور، مانعى براى تحقق اجل معلق است. در روایت است: «مردمی که بهواسطه کارهاى خوب زندگی میکنند، بیشتر از کسانی هستند که به عمر طبیعی زندگی میکنند و مردمی که بهواسطه گناهانشان میمیرند، بیشتر از کسانی هستند که به اجلشان میمیرند.»
گاهى بیان میشود که صدقه از اجل معلّق جلوگیرى میکند و عمر آدمى را زیاد مینماید و گاهی هم گفته میشود که صله رحم باعث عمر طولانى میشود.در این گونه موارد حکمت اضافه شدن عمر برای ما معلوم نیست؛ شناخت دقیق آن مربوط به علم و اراده خداوند است؛ وازآثار وضعی عمل که خداوند می تواند با روشهای گوناگون به عمر افراد بیفزاید. به عنوان نمونه از وقوع تصادفی که برای او مقدر شده بود جلوگیری کند یا ممکن است در صله رحم با دیدن و ملاقات فامیل انرژی مثبت به انسان وارد شود و این انرژی باعث نشاط و انبساط روحی شده و همین امر باعث طولانی شدن عمر گردد.این ادب معاشرت، اختصاص به بستگان پاک و با تقوا و ندارد؛ یک وظیفه اخلاقی است، که نسبت به اهل گناه بلکه کفار هم ثابت است . چه بسا به برکت رفت و آمدهای بستگان صالح، فاجران هم راه صلاح پیش گیرند و تاثیر بپذیرند.
حتی اگر این ارتباط تاثیری در رفتار ارحام بدکار نگذارد باز موظف به حفظ رابطه با آنها هستیم .درروایت نقل شده است که یکی از شیعیان از امام صادق(ع) می پرسد: برخی خویشاوندانم خط و تفکر دیگری دارند، غیر از فکر و مرامی که من دارم. آیا آنان برمن حقی دارند؟ حضرت فرمود: آری، حق قرابت و خویشاوندی را چیزی قطع نمی کند. اگر با تو همفکر و هم عقیده باشند که دو حق بر تودارند: یکی حق خویشاوندی، دوم حق اسلام و مسلمانی.حتی اگر بستگان، مایه آزار انسان را هم فراهم کنند، باز حق گسستن پیوند را نداریم.
در حدیث آمده است: که مردی خدمت رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله! من خویشاوندانی دارم که من با آنان پیوند می کنم و رابطه دارم، اما آنان آزارم می دهند. تصمیم گرفته ام آنان را ترک کنم. حضرت رسول فرمود:آنگاه، خدا هم تو را ترک می کند! ... گفت: پس چه کنم؟ رسول خدا فرمود: به کسی که محرومت کرده، عطا کن، با کسی که از تو بریده، رابطه برقرار ساز، کسی که بر تو ستم کرده، از او درگذر. هر گاه چنین کردی، خداوند پشتیبان تو خواهد بود.از حضرت علی(ع) نقل شده که فرمود: با خویشاوندانتان پیوند و رفت و آمد داشته باشید، هر چند آنان با شما قطع رابطه کرده باشند.حتی اگر ارتباط ما با بعضی از خویشان و رفت و آمد به منزلشان باعث ناراحتی آنها شود و یا باعث اهانت به ما شود باز وظیفه ی صله رحم از بین نمی رود و در اینصورت باید به روشهای دیگر که باعث چنین مشکلی نمی شود ارتباط حفظ شود مثلا بدون رفتن به منزل آنها تلفنی حال آنها را سالیانه جویا شویم و یا حتی غیر مستقیم به آنها توجه داشته باشیم و از دیگران احوال آنان را بپرسیم یا غیر مستقیم به آنان کمک کنیم چه کمکهای مالی و چه حمایت زبانی از آنان در مقابل دیگران. به هر حال نباید با ارحام چون غریبه ها رفتار کرد و با وجود تمام بی محبتیها به هر نحو ممکن در مواقع مختلف ارتباط خود با آنان را نشان دهیم.بله در صورتی که صله ی رحم باعث ضرر دنیایی یا دینی شود. باید به حدی که ضرر ندارد تغییر کند.
صله رحم به معنی ارتباط همراه با لطف و احسان به خویشان نسبی است، و نسبت به همگی یک وظیفه شرعی است و آثار و فواید بسیاری مثل طول عمر ، خوش خلقی و افزایش روزی برایش ذکر شده است.صله ی رحم نسبت به تمام خویشان(زن و مرد با تقوا و بی تقوا ، مسلمان و کافر ، ظالم و صالح) باید انجام شود .از حضرت علی(علیه السلام) نقل شده که فرمودند:با خویشاوندانتان پیوند و رفت و آمد داشته باشید، هر چند آنان با شما قطع رابطه کرده باشند.البته صله ی رحم دارای درجاتی است که نسبت به شرایط و افراد، متفاوت است؛ بله در صورتی که باعث ضرر دنیایی یا دینی می شود. باید به حدی که ضرر ندارد تغییر کند و تقلیل یابد. مثلا در مقابل ظالم و گناه کار همراه با امر به معروف و نهی از منکر مناسب باشد و به صورتی انجام شود که این ارتباط تایید اعمال آنها محسوب نشود و در مقابل کسی که می داند از دیدن او خوشحال نمی شود باید به صورت کمک غیر مستقیم به او یا پرسش احوال او از دیگران باشد و به هر حال لطف خود نسبت به او را به روشهای مختلف ابراز دارد.