امام علی (ع) در بخشی از نامه 53 کتاب شریف نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر در مورد رابطه متصدیان حکومتی با مردم می فرماید:کارهایى است که باید خود به انجام دادنشان پردازى . از آن جمله ، پاسخ دادن است به کارگزاران در جایى که دبیرانت درمانده شوند . دیگر برآوردن نیازهاى مردم است در روزى که بر تو عرضه مى شوند ، ولى دستیارانت در اداى آنها درنگ و گرانى مى کنند . کار هر روز را در همان روز به انجام رسان ، زیرا هر روز را کارى است خاص خود .
همچنین امام در مورد رابطه رهبر جامعه با خداوند می فرماید:بهترین وقتها و بیشترین ساعات عمرت را براى آنچه میان تو و خداست ، قرار ده اگر چه در همه وقتها ، کار تو براى خداست ، هرگاه نیتت صادق باشد و رعیت را در آن آسایش رسد .
امام در ادامه می فرماید:باید در اقامه فرایضى ، که خاص خداوند است ، نیت خویش خالص گردانى و در اوقاتى باشد که بدان اختصاص دارد . پس در بخشى از شبانه روز ، تن خود را در طاعت خداى بگمار و اعمالى را که سبب نزدیکى تو به خداى مى شود به انجام رسان و بکوش تا اعمالت بى هیچ عیب و نقصى گزارده آید ، هر چند ، سبب فرسودن جسم تو گردد . چون با مردم نماز مى گزارى ، چنان مکن که آنان را رنجیده سازى یا نمازت را ضایع گردانى ، زیرا برخى از نمازگزاران بیمارند و برخى نیازمند . از رسول الله (ص) هنگامى که مرا به یمن مى فرستاد ، پرسیدم که چگونه با مردم نمازگزارم ؟ فرمود : به قدر توان ناتوانترین آنها و بر مؤمنان مهربان باش.
امیرالمومنین علی (ع)در ادامه در ارتباط بودن توامان رهبر با مردم را اشاره دارد و می فرماید:به هر حال ، روى پوشیدنت از مردم به دراز نکشد ، زیرا روى پوشیدن والیان از رعیت خود ، گونه اى نامهربانى است به آنها و سبب مى شود که از امور ملک آگاهى اندکى داشته باشند . اگر والى از مردم رخ بپوشد ، چگونه تواند از شوربختیها و رنجهاى آنان آگاه شود . آن وقت ، بسا بزرگان ، که در نظر مردم خرد آید و بسا خردان ، که بزرگ جلوه کند و زیبا ، زشت و زشت ، زیبا نماید و حق و باطل به هم بیامیزند . زیرا والى انسان است و نمى تواند به کارهاى مردم که از نظر او پنهان مانده ، آگاه گردد .
امام در انتهای این بخش از نامه می فرماید:حق را هم نشانه هایى نیست که به آنها انواع راست از دروغ شناخته شود . تو یکى از این دو تن هستى : یا مردى هستى در اجراى حق گشاده دست و سخاوتمند ، پس چرا باید روى پنهان دارى و از اداى حق واجبى که بر عهده توست دریغ فرمایى و در کار نیکى ، که باید به انجام رسانى ، درنگ روا دارى . یا مردى هستى که هیچ خواهشى و نیازى را برنمى آورى ، در این حال ، مردم ، دیگر از تو چیزى نخواهند و از یارى تو نومید شوند ، با اینکه نیازمندی هاى مردم براى تو رنجی پدید نیاورد ، زیرا آنچه از تو مى خواهند یا شکایت از ستمى است یا درخواست عدالت در معاملتى.