معرفت و شناخت پیامبران(ع) نسبت به اهلبیت عصمت و طهارت(ع) و نیز سعی این بزرگواران برای شناساندن این انوار مقدس الهی به قوم خودشان از مهمترین موضوعات قرآنی و روایی شیعه است که متأسفانه بسیار کم به آن پرداخته شده است. این موضوع آن قدر اهمیت دارد که امام صادق(ع) در روایتی ذیل آیه172 اعراف فرمودند: «سپس خداوند از پیامبران میثاق گرفت و گفت «آیا پروردگار شما نیستم؟» سپس [خداوند] فرمود و این محمد، رسول خدا و این، علی، امیرالمؤمنین(ع) نیست؟ [پیامبران] گفتند بله؛ پس از آن نبوتشان تثبیت شد» (اصول کافی، ج2، ص8)
همچنین در روایتی دیگر به ابوبصیر فرمودند: «مَا مِنْ نَبِیٍّ نُبِّئَ وَ لَا مِنْ رَسُولِ أُرْسِلَ إِلَّا بِوَلَایَتِنَا وَ تَفْضِیلِنَا عَلَى مَنْ سِوَانا؛ پیامبرى هرگز به مقام پیامبرى نرسید مگر به وسیله ولایت ما و برتری دادن ما نسبت به دیگران» (بصائر الدرجات، ج1، ص74)
در این بخش، داستان عبور موسی(ع) و قومش از دریا با توسل به ذکر «محمد و آل محمد(ص)» را از امام حسن عسگری(ع) نقل میکنیم. این روایت در «تفسیر منسوب به امام حسن عسگری(ع)» و نیز «مستدرک وسایل الشیعة» میرزا حسین نوری و سایر کتب روایی شیعه آمده است.
امام حسن عسگری(ع) فرمودند: «وقتى موسى (ع) به دریا رسید، خداوند به او وحى کرد: به بنى اسرائیل بگو توحید مرا تجدید کنند و به قلبهاى خود ذکر محمّد (ص) سید و سرور بندگان مرا فرمان دهید و نفوس خود را در ولایت على برادر و وصى محمد و اهلبیت طیبین او عادت دهید و بگویید: «خداوندا تو را به جاه و مقام ایشان سوگند ما را از روى این آب عبور بده؛ اللَّهُمَّ بِجَاهِهِمْ جَوِّزْنَا عَلَى مَتْنِ هَذَا الْمَاءِ یَتَحَوَّلْ لَکُمْ أَرْضاً» آن وقت من زمین خود را برایتان تغییر مىدهم. موسى(ع) این مطلب را به آنان ابلاغ کرد؛ آنها گفتند: تو مىخواهى ما را به کارى وادار کنى که از آن کراهت داریم و هیچ راه دیگرى براى فرار از فرعونیان نداریم؟ و کالب بن یوحنّا در حالى که سوار بر چهارپایى بود، به موسى(ع) عرض کرد: اى پیامبر خدا، آیا خداوند تو را به این امر فرمان داده است که ما این مطالب را بگوییم و وارد آب شویم؟ (در حالى که طول آن خلیج چهار فرسخ بود)
دعایی که کلید درهای بهشت است
موسى(ع) فرمود: آرى، پس کالب بن یوحنا به توحید پروردگار و نبوّت محمّد (ص) و ولایت على (ع) و اولاد اطهرش همان طور که امر شده بود، شهادت داد و گفت: خداوندا به جاه و منزلت این افراد ما را از روى این آب به سلامت بگذران. سپس از اسب پیاده شد و قدم بر سطح آب گذاشت و تا آخر خلیج پیش رفت و سپس به سوى مردم بازگشت و گفت: اى بنى اسرائیل از موسی پیروى کنید، «چون این دعا کلید درهاى بهشت و قفل درهاى دوزخ و نازلکننده روزى و جلبکننده رضایت خداوند خالق و قادر بر بندگانش است؛ مفْتَاحُ أَبْوَابِ الْجِنَانِ وَ مَغَالِیقُ أَبْوَابِ النِّیرَانِ وَ مُسْتَنْزِلُ الْأَرْزَاقِ وَ جَالِبٌ عَلَى عَبِیدِ اللَّهِ وَ إِمَائِهِ رِضَاءَ الْمُهَیْمِنِ الْخَلَّاق» اما آنها خوددارى کردند و گفتند: ما فقط از روى زمین عبور مىکنیم.
بنابراین خداوند به موسى (ع) وحى کرد: اى موسى «با عصاى خود بر دریا بزن؛اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْر» (شعراء63) و بگو، «خداوندا به جاه محمّد و خاندان طاهرش این آب را بشکاف؛ اللَّهُمَّ بِجَاهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ لَمَّا فَلَقْتَه» و موسى چنین کرد و «آب شکافته شد؛فَانفَلَقَ» و زمین در میان آنها تا آخر خلیج آشکار شد، پس موسى(ع) به آنها گفت: وارد شوید. گفتند: زمین خیس است و ما مىترسیم در آن فرو رویم، پس خداوند وحى کرد: اى موسى بگو «به جاه محمد و آل اطهر او این زمین را خشک فرما.» موسى چنین گفت: و خداوند باد صبا را به آنجا فرستاد و زمین را خشک کرد.
در انتهای این روایت زیبا آمده است: «سپس خداوند عزّ و جلّ در عهد محمد(ص) در قرآن کریم به بنى اسرائیل فرمود: با اینکه مىدانید گذشتگان شما به واسطه کرامت محمد(ص) و دعاى تقربى که موسى به درگاه الهى بیان کرد، نجات یافتند، چگونه تعقل نمیکنید و امروز که مشاهده ظهور آن پیامبر منجى و موعود هستید، به او ایمان نمیآورید؟!»