لزوم پافشاری در خواهش از خدا
دعای پنجاه‌ودوم صحیفه سجادیه، در ۱۱ فراز با موضوع پافشاری در خواهش از خدا  تنظیم شده است.
 
آموزه‌های دعا
* نه در زمین و نه در آسمان، چیزی از خدا پوشیده نیست.
* چگونه چیزی که خدا خود آن را آفریده، برای خدا پنهان باشد.
* از میان مخلوقات، هر آن کس که خدا را بیشتر بشناسد، از خدا بیشتر پروا کند.
* خوارترینِ مخلوقات، کسی است که روزی‌اش را خدا می‌دهد، ولی او دیگری را پرستش می‌کند.
* آن که به خدا شرک می‌ورزد و رسولش را دروغ می‌پندارد، از پادشاهی خدا چیزی نمی‌کاهد.
* چه آنان که خدا را می‌پرستند و چه آنان که نمی‌پرستند، همه طعم مرگ را می‌چشند و به کوی الهی رهسپارند.
* آرزوهای دراز، انسان را به کار بیهوده می‌کشاند.
* ذات پروردگار نه کهنگی می‌پذیرد و نه دگرگون می‌شود و نه تغییر حالت می‌دهد و نه از میان می‌رود.
 
 
 
وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ فِی الْإِلْحَاحِ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى:
و ازدعای حضرت در پافشاری در خواهش از خدا:
 
 یَا اللَّهُ الَّذِی‏ لا یَخْفى‏ عَلَیْهِ شَیْ‏ءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ، وَ کَیْفَ یَخْفَى عَلَیْکَ- یَا إِلَهِی- مَا أَنْتَ خَلَقْتَهُ، وَ کَیْفَ لَا تُحْصِی مَا أَنْتَ صَنَعْتَهُ، أَوْ کَیْفَ یَغِیبُ عَنْکَ مَا أَنْتَ تُدَبِّرُهُ، أَوْ کَیْفَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یَهْرُبَ مِنْکَ مَنْ لَا حَیَاةَ لَهُ إِلَّا بِرِزْقِکَ، أَوْ کَیْفَ یَنْجُو مِنْکَ مَنْ لَا مَذْهَبَ لَهُ فِی غیْرِ مُلْکِکَ. سُبْحَانَکَ! أَخْشَى خَلْقِکَ لَکَ أَعْلَمُهُمْ بِکَ، وَ أَخْضَعُهُمْ لَکَ أَعْمَلُهُمْ بِطَاعَتِکَ، وَ أَهْوَنُهُمْ عَلَیْکَ مَنْ أَنْتَ تَرْزُقُهُ وَ هُوَ یَعْبُدُ غَیْرَکَ
 
ای خدایی که در آسمان و زمین چیزی بر تو پوشیده نیست، و چگونه‌ای خدای من بر تو پوشیده باشد آنچه تو خود به وجود آورده‌ای؟ و چگونه شمار آنچه را خود ساخته‌ای نداشته باشی؟ یا چگونه از تو پوشیده باشد آنچه را تو تدبیرش می‌نمایی؟ یا چگونه قدرت دارد از تو فرار کند کسی که جز به روزیت زنده نیست؟ یا به چه صورت از تو نجات یابد آن که در غیر ملک تو راهی برایش نیست؟ پاکی تو، ترسنده‌ترین خلق تو در درگاهت داناترین آنهاست، و افتاده‌ترینشان عامل‌ترین آنان به فرمان حضرت توست، و پست‌ترین آنها در پیشگاهت آن است که تو روزیش را می‌دهی و او غیر تو را پرستش می‌نماید.
 
 سُبْحَانَکَ! لَا یَنْقُصُ سُلْطَانَکَ مَنْ أَشْرَکَ بِکَ، وَ کَذَّبَ رُسُلَکَ، وَ لَیْسَ یَسْتَطِیعُ مَنْ کَرِهَ قَضَاءَکَ أَنْ یَرُدَّ أَمْرَکَ، وَ لَا یَمْتَنِعُ مِنْکَ مَنْ کَذَّبَ بِقُدْرَتِکَ، وَ لَا یَفُوتُکَ مَنْ عَبَدَ غَیْرَکَ، وَ لَا یُعَمَّرُ فِی الدُّنْیَا مَنْ کَرِهَ لِقَاءَکَ. سُبْحَانَکَ! مَا أَعْظَمَ شَأْنَکَ، وَ أَقْهَرَ سُلْطَانَکَ، وَ أَشَدَّ قُوَّتَکَ، وَ أَنْفَذَ أَمْرَکَ! 
 
پاکی تو، هر کس برای وجود مبارکت شریکی پنداشته و به تکذیب پیامبرانت برخاسته در سلطنت کاستی نیاورد، و هر که حکمت را نپسندد قدرت ردّ فرمانت را ندارد، و هر که به انکار قدرتت برخیزد از دایره توان تو بیرون نیست، و هر که غیر تو را بپرستد از دست قدرتت بیرون نرود، و هر که لقای تو را ناپسند دارد در حیات دنیا جاوید نخواهد ماند. پاکی تو، چه بزرگ است مرتبه‌ات! و قاهر است سلطنتت! و شدید است نیرویت! و نافذ است فرمانت!
 
سُبْحَانَکَ! قَضَیْتَ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِکَ الْمَوْتَ: مَنْ وَحَّدَکَ وَ مَنْ کَفَرَ بِکَ، وَ کُلٌّ ذَائِقُ الْمَوْتِ، وَ کُلٌّ صَائِرٌ إِلَیْکَ، فَتَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ. آمَنْتُ بِکَ، وَ صَدَّقْتُ رُسُلَکَ، وَ قَبِلْتُ کِتَابَکَ، وَ کَفَرْتُ بِکُلِّ مَعْبُودٍ غَیْرِکَ، وَ بَرِئْتُ مِمَّنْ عَبَدَ سِوَاکَ. اللَّهُمَّ إِنِّی أُصْبِحُ وَ أُمْسِی مُسْتَقِلًّا لِعَمَلِی، مُعْتَرِفاً بِذَنْبِی، مُقِرّاً بِخَطَایَایَ، أَنَا بِإِسْرَافِی عَلَى نَفْسِی ذَلِیلٌ، عَمَلِی أَهْلَکَنِی، وَ هَوَایَ أَرْدَانِی، وَ شَهَوَاتِی حَرَمَتْنِی.
 
 پاکی تو، تمام آفریدگانت را محکوم به مرگ کرده‌ای: چه آن که اهل توحید بوده و چه آن که به کفر گرائیده، و همگی طعم مرگ را می‌چشند، و یکسره به سویت باز می‌گردند، پس پاک و والا و برتری، و خدایی جز تو نیست، تنهایی و شریکی برای تو وجود ندارد، به تو گرویدم، و فرستادگانت را تصدیق کردم، و کتابت (قرآن) را پذیرفتم، و به هر معبودی جز تو کافر شدم، و از هر که غیر تو را عبادت کرده بیزارم. خداوندا در حالی صبح می‌کنم و روزم را به شب می‌رسانم که عمل خود را در پیشگاهت اندک شمرده، و به گناه خویش اعتراف دارم، و به خطاهایم اقرار می‌کنم، من به خاطر اسراف درباره خویش، خوارم، عملم مرا به عرصه هلاکت برده، و هوسم مرا به تباهی انداخته، و شهواتم مرا محروم نموده،
 
 فَأَسْأَلُکَ یَا مَوْلَایَ سُؤَالَ مَنْ نَفْسُهُ لَاهِیَةٌ لِطُولِ أَمَلِهِ، وَ بَدَنُهُ غَافِلٌ لِسُکُونِ عُرُوقِهِ، وَ قَلْبُهُ مَفْتُونٌ بِکَثْرَةِ النِّعَمِ عَلَیْهِ، وَ فِکْرُهُ قَلِیلٌ لِمَا هُوَ صَائِرٌ إِلَیْهِ. سُؤَالَ مَنْ قَدْ غَلَبَ عَلَیْهِ الْأَمَلُ، وَ فَتَنَهُ الْهَوَى، وَ اسْتَمْکَنَتْ مِنْهُ الدُّنْیَا، وَ أَظَلَّهُ الْأَجَلُ، سُؤَالَ مَنِ اسْتَکْثَرَ ذُنُوبَهُ، وَ اعْتَرَفَ بِخَطِیئَتِهِ، سُؤَالَ مَنْ لَا رَبَّ لَهُ غَیْرُکَ، وَ لَا وَلِیَّ لَهُ دُونَکَ، وَ لَا مُنْقِذَ لَهُ مِنْکَ، وَ لَا مَلْجَأَ لَهُ مِنْکَ، إِلَّا إِلَیْکَ.
 
 مولای من پس از تو درخواست دارم درخواست کسی که به سبب آرزوهای دور و دراز به لهو و بیهوده کاری پرداخته، و بدنش به خاطر سلامتی از عبادت بی‌خبر مانده، و دلش به واسطه فراوانی نعمت به فتنه لذّت افتاده، و اندیشه‌اش نسبت به فرجام کارش کم است، درخواست کسی که آرزو بر او غالب شده، و هوای نفس گرفتارش کرده، و دنیا بر او دست یافته، و مرگ بر سرش سایه‌انداخته، درخواست کسی که گناهانش را بسیار شمرده، و به خطاهای خود اعتراف کرده، درخواست کسی که پروردگاری جز تو، و سرپرستی غیر تو، و رهاننده‌ای از تو ندارد، و برای او پناهگاهی از تو جز به سوی تو نیست.
 
 إِلَهِی أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ الْوَاجِبِ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِکَ، وَ بِاسْمِکَ الْعَظِیمِ الَّذِی أَمَرْتَ رَسُولَکَ أَنْ یُسَبِّحَکَ بِهِ، وَ بِجَلَالِ وَجْهِکَ الْکَرِیمِ، الَّذِی لَا یَبْلَى وَ لَا یَتَغَیَّرُ، وَ لَا یَحُولُ وَ لَا یَفْنَى، أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أَنْ تُغْنِیَنِی عَنْ کُلِّ شَیْ‏ءٍ بِعِبَادَتِکَ، وَ أَنْ تُسَلِّیَ نَفْسِی عَنِ الدُّنْیَا بِمَخَافَتِکَ، وَ أَنْ تُثْنِیَنِی بِالْکَثِیرِ مِنْ کَرَامَتِکَ بِرَحْمَتِکَ. فَإِلَیْکَ أَفِرُّ، و مِنْکَ أَخَافُ، وَ بِکَ أَسْتَغِیثُ، وَ إِیَّاکَ أَرْجُو، وَ لَکَ أَدْعُو، وَ إِلَیْکَ أَلْجَأُ، وَ بِکَ أَثِقُ، وَ إِیَّاکَ أَسْتَعِینُ، وَ بِکَ أُومِنُ، وَ عَلَیْکَ أَتَوَکَّلُ، وَ عَلَى جُودِکَ وَ کَرَمِکَ أَتَّکِلُ.
 
 خداوندا از تو به حقی که بر همه مخلوقاتت داری، و به نام عظیمت که به پیامبرت فرمان دادی که تو را به آن تسبیح کند، و به بزرگی ذات کریمت که فرسایش ندارد و دگرگون نمی‌گردد، و تغییر حال نمی‌دهد و فناپذیر نیست مسئلت دارم که بر محمد و آلش درود فرستی، و مرا با عبادت خود از هر چیز بی‌نیاز کنی، و با ترس خود قلبم را از اندوه دنیا تسلیت دهی، و به رحمتت با دست پر از کرامت‌های فراوانت بازم گردانی، زیرا که به سوی تو می‌گریزم، و از تو می‌ترسم، و از حضرتت فریادرسی می‌نمایم، و به تو امیدوارم، و تو را می‌خوانم، و به تو پناه می‌آورم، و به تو اطمینان دارم، و از تو یاری می‌خواهم، و به تو ایمان دارم، و بر تو توکل می‌کنم، و بر جود و کرمت اعتماد می‌نمایم.