اخیراً گفته شده است که در عصر امامان، زنان منسوب به امامان یا زنان مراجعهکننده به ایشان، در محضر این بزرگواران حجاب را رعایت نمیکردند. سپس نتیجهگیری شده است که امروز هم نباید برای ورود زنان به حرم ائمه و مشاهد مشرفه، پوشیدن چادر را الزامی کرد.
برای اینکه معلوم شود وضعیت زنان در عصر ائمه چگونه بود، به گزارشهای راویان که با اهل بیت علیهمالسلام معاشرت تنگاتنگی داشتند، سری میزنیم تا واقعیت روشن شود.
1. رعایت حجاب در محضر ائمه حتی ازسوی زنانی که حجاب بر آنها واجب نبود
حَبابه والبیه از زنان دانشمند بود که از زمان امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فعالیت علمی داشته است. در زمان امام سجاد علیهالسلام در اثر دعایی که ایشان برایش کرد، جوانیاش را بازیافت و طول عمری استثنایی پیدا کرد. او در زمان امام صادق علیهالسلام بانوی بسیار مسنی بود. طبق آیه قرآن، رعایت حجاب حداکثری بر زنان مسن واجب نیست اما با این حال، این بانوی بسیار مسن در محضر امام صادق علیهالسلام با حجاب کامل حاضر میشد و سؤالهایش را از ایشان میپرسید.
روزی در منزل امام صادق علیهالسلام از بیماری خود سخن گفت. امام علیهالسلام ابتدا برایش دعا کردند، آنگاه فرمودند: حالا به اتاق زنانه برو تا خانمها نگاه کنند ببینند بدنت خوب شده یا خیر (فَقَالَ ادْخُلِی دَارَ النِّسَاءِ حَتَّى تَنْظُرِینَ إِلَى جسدک)، حبابه به اتاق زنانه رفت و لباسش را کنار زد و دیدند هیچ اثری از بیماری باقی نمانده است (بحار الانوار؛ ج 47 ص 121).
2. حریم اتاق زنانه و مردانه در منزل ائمه علیهمالسلام
در منزل ائمه یک اتاق به دارالرجال معروف بود که ملاقاتهای ائمه با مردان یا اسکان مهمانانشان در آن اتاق انجام میشد و اتاق (یا اتاقهای) دیگری وجود داشت که به دارالنساء معروف بود و زنان اهل بیت در آنجا بودند. گاه پیش میآمد که در دارالرجال مثلاً مجلسی مانند مجلس مرثیهخوانی منعقد و لازم میشد که زنان اهل بیت نیز در آن مجلس شرکت کنند. در چنین موقعیتی، پردهای وجود داشت که زنان اهل بیت علیهمالسلام در ورای آن پرده مستقر میشدند و مرثیهخوانی را میشنیدند.
سفیان عبدی شاعر اهل بیت علیهمالسلام به منزل امام صادق علیهالسلام آمده بود و مرثیه میخواند. وقتی مرثیه او به جاهای حساس و جانگداز رسید، حضرت فرمودند دخترم را صدا بزنید تا بیاید و بشنود که بر سر اجدادش چه مصیبتهایی آمده است! دختر امام علیهالسلام آمد و پشت پرده نشست (فَجَاءَتْ فَقَعَدَتْ خَلْفَ السِّتْر) و مرثیه را که شنید صیحه زد و... (الکافی، ج15، ص: 496).
چنین گزارشهایی از مجالس مرثیهخوانی در منزل امام صادق علیهالسلام کم نیست؛ عبدالله بن غالب نیز روایت کرده است که وقتی مرثیهاش به بیتهای حساس رسیده بود، صدای گریه زنان از پشت پرده به گوش رسیده است (کامل الزیارات ص 105).
چنین تصویری از خانه امام صادق علیهالسلام در منابع دیگر هم گزارش شده است. ابوهارون مکفوف نیز وقتی ماجرای معروف مرثیهخوانی خودش را نقل میکند، تصریح میکند که همسران و دختران امام صادق علیهالسلام در پشت پردهای نشسته بودند که صدای گریهشان برخاست (فَصَاحَتْ بَاکِیَةٌ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ وَا أَبَتَاهْ) (ابن قولویه، کامل الزیارات, ص 105 و 106).
مردی از سرزمین فارس که در سامرا به محضر امام حسن عسگری علیهالسلام رسید و از حضرت اجازه گرفت که ملازم ایشان شود، گزارش کرده است که وقتی برای خرید مایحتاج منزل امام علیهالسلام از بیت خارج میشدم و دوباره به بیت برمیگشتم، هرگاه امام علیهالسلام در اتاق مردانه (دارالرجال) بودند، بدون نیاز به اذن به خدمتشان شرفیاب میشدم (کافی ج 1 ص 514).
3. فرهنگ پردهنشینی و پوشیدگی در بین یاران اهل بیت علیهمالسلام
برخی واقعهها اهمیت حقوقی دارند و لازم است که شاهدانی آن واقعهها را مشاهده کنند (تحمل شهادت) و بعداً در محکمه شهادت بدهند که آن واقعه را مشاهده کردهاند (ادای شهادت). یکی از این واقعهها، اقرار است که گاه لازم میشود کسانی اقرار کردن شخص اقرارکننده را مشاهده کنند و برای شهادت دادن آمادگی داشته باشند. حال اگر اقرارکننده زن باشد و مردی بخواهد اقرار کردن او را مشاهده کند، این مشکل به وجود میآید که آیا شاهدان مرد برای شناسایی زن اقرارکننده میتوانند به چهره او نگاه کنند؟
محمد بن حسن صفار که بزرگ دانشمندان و حدیثشناسان قمی بود، خود با این مشکل مواجه شده بود. به امام عسکرى علیهالسلام نوشت که: مردى مىخواهد اقرار زنى را که به او محرم نیست بشنود (تحمل شهادت) تا بعداً در هنگام لزوم، شهادت بدهد که این اقرار را شنیده است. حال اگر زن در ورای پرده و صورتش هم پوشیده باشد ولى صدایش قابل شنیدن باشد و 2 شاهد عادل هم شهادت بدهند که این زن فلان کس است که اقرار مىکند، آیا شنیدن اقرارش و شهادت دادن در آینده جایز است یا آنکه جایز نیست و حتماً باید صورت خود را بگشاید تا شنونده با چشم او را شناسائى کند؟ امام علیهالسلام در جواب نوشتند «نقابى بیافکند و با نقاب نزد شهود حاضر شود» (من لایحضر ج 3 ص 67).
این فرهنگ خودبهخود به وجود نیامده بود بلکه بر اثر توصیهها و رفتارهای اهل بیت علیهمالسلام به وجود آمده بود. یکی از جلوههای رفتاری آموزنده اهل بیت علیهمالسلام در روایت عبدالرحمان بن حجاج بازتاب یافته است. عبدالرحمان در میانه پرسش و پاسخ مفصلی که با امام صادق علیهالسلام داشت، درباره مسائل نوزادی که به ناچار باید در موسم حج به همراهشان میبردند، سؤال کرد. حضرت علیهالسلام فرمودند: «به مادرش بگویید با حمیده (همسر امام صادق علیهالسلام) دیداری داشته باشد و از او بپرسد که با آن نوزاد چه بکنند؟» عبدالرحمان در ادامه روایت، گزارش کاملی از ملاقات آن مادر با جناب حمیده نقل کرده و سوالهای او و پاسخهای حمیده را گزارش کرده است (کافی ج 4 ص 301).
4. پوشاندن مو حتی از خواجگان
برادر دعبل خزاعی از امام رضا علیهالسلام و ایشان از جدشان امام حسین علیهالسلام روایت کردهاند که روزی غلام خواجهای به خانهمان وارد شد. خواهرم سکینه (دختر امام علی علیهالسلام) با دیدن او موهای خود را پوشاند. شخصی به ایشان گفت: نیازی به حجاب نیست چون او خواجه است. حضرت سکینه گفت: باشد به هر حال مرد است... ( فَقَالَت: هُوَ رَجُلٌ مُنِعَ مِنْ شَهْوَتِهِ)! (وسائل الشیعة، ج20، ص: 227).
5. خشم و غضب امیرالمؤمنین علیهالسلام از اختلاط زنان و مردان در بازار و معابر کوفه
وقتی امیرالمومنین علیهالسلام شنیدند که زنان کوفه در معابر شهری به مردان برخورد میکنند، این وضعیت را برنتافتند و غیرتمندانه بر مردان شهر اعتراض کردند و فرمودند: «شنیدهام زنانتان در معابر به مردان برمیخورند! خجالت نمیکشید؟!» (یا أهل العراق، نبئت أنّ نساءکم یدافعن الرجال فی الطریق، أما تستحون») در نقل دیگری نیز آمده است که فرمودند: خجالت نمیکشید و غیرت نمیورزید از اینکه زنانتان به بازارها میروند و مردان کافری به آنان تنه میزنند؟!» (أَ مَا تَسْتَحْیُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَکُمْ یَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ یُزَاحِمْنَ الْعُلُوج) (کافی ج 2 ص 537)
6. ممنوعیت نگاه به سر و بدن زن در انگاره ذهنی اصحاب ائمه علیهمالسلام
نگاه به مو و بدن زن در فرهنگ پیروان ائمه علیهمالسلام امر ممنوعی قلمداد میشد. در قرآن کریم یکی از زنانی که ازدواج با آنها حرام معرفی شده، دختری است که مادرش بیوه بوده و به عقد مردی درآمده است و حالا این دختر فرزندخوانده (ربیبه) این مرد شده است. ازدواج این مرد با ربیبه خودش به شرطی حرام است که این مرد با مادر این ربیبه علاوه بر عقد نکاح، آمیزش نیز کرده باشد؛ این ممنوعیت یک حکم واضح قرآنی بوده که مسلمانان با آن آشنا بودند.
نکتهای که این حکم شرعی را به مسأله این یادداشت مرتبط میکند، آن است که برخی شاگردان ائمه میخواستند بدانند اگر مردی با مادر ربیبه نکاح کرده ولی فقط به موها یا بدن او نگاه کرده باشد، باز هم ازدواج با چنین ربیبهای حرام میشود؟! (برای مثال ن ک: النوادر، أشعری، ص: 100).
وقوع چنین پرسشهایی نشانه آن است که در فرهنگ شاگردان ائمه علیهمالسلام نگاه کردن به موی زنان نامحرم نه تنها امر شایع و فراگیری نبوده بلکه امری در وزن و وزان آمیزش جنسی بوده است. در فرهنگ شاگردان ائمه و روات بزرگوار شیعه (نه عوام کوچه و بازار) «نگاه به موی زن» آنقدر با «جماع» هموزن بود که گمان کرده بودند در برخی احکام (مانند حرام شدن ربیبه)، نگاه به موی زن ممکن است مانند جماع با او باشد.
ناآشنایی با این فضای فرهنگی است که موجب میشود به راحتی گمان شود در بین شاگردان ائمه و اطرافیان ایشان، برهنه بودن موی زن امری طبیعی و رایج بوده است!