مرحوم میرزا اسماعیل دولابی میفرمود: اگر آدم مرد و زنده شد چیزی لازم ندارد، زاد و راحله مال این بود که فهمت خوب شود و از خواب آلودگی در آیی، نماز و عبادت و کارهای خوب برای آن بود، الآن میخواهیم یک دمی با هم بنشینیم، روزه فقط در آنجاست. احتیاجی به خوردن و چیزهایی که روزه را باطل میکند نداریم، فقط شنیدن، دیدن و خوابیدن که هیچ کدام روزه را باطل نمیکند، ذکر خدا، دیدن خوبیها، پاکها، سادات، این غذاهای اهل روزه است که روزه را باطل نمیکند.
بعد از موت در شهر خیلی خوب و زیبا هستیم. کفار و منافقین و اشقیا را از آن شهر بیرون میکنند. آن شهر را برای شما تمیز و قشنگ میکنند. قافله حجت خدا برای پاک و تمیز کردن در آنجا مشغولند، همان طور که شما را تمیز کردند. شما را طوری تمیز کردند که متوجه نشدی. آن وقتی که به حمام میرفتیم و خود را پاک و تمیز میکردیم، قشنگ سر بینه حمام مینشستیم و کیف میکردیم، اصلاً در این فکر نبودیم که کجا بودیم، کجا رفتیم و کجا هستیم.
بعد از موت اینقدر جای آدم خوب است که میگوید: مردن چه خوب بود! آنوقت تازه میخواهد باز بمیرد. خدا هم میگوید: تمام شد. «خَلَقتُ للحیاة لاللموت»؛ برای حیات آفریدم نه موت. میخوابد بهامید این که بمیرد. خوابش هم سبک میشود. خیلی قشنگ و زیباست. مردن را دوست دارد. مردنی که وقتی چشمها را باز کردی هم پیغمبر را میبینی، هم خدا را و هم خودت را.
کتاب طوبای محبت ــ ص163
مجالس حاج محمداسماعیل دولابی