به گزارش افکارنیوز، پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله)، بر مردى از انصار که بیمار شده بود، وارد شد تا او را عیادت نمایند. او گفت: اى پیامبر خدا! براى من به درگاه خداوند، دعا کن.

پیامبر(صلى الله علیه و آله) فرمود: «بگو: أسأَلُ اللّه َ العَظیمَ، رَبَّ العَرشِ العَظیمِ، وأسأَلُ اللّه َ الکَبیرَ؛ از خداوند بزرگ، پروردگار عرش بزرگ، مسئلت مى کنم و از خداوند بزرگ، مى خواهم».

پس آن مرد، این دعا را سه بار خواند و در پىِ آن، از بستر بیمارى برخاست، چنان که از بند، رَسته باشد(۱) و نیز از امام على(علیه السلام) نقل شده است: روزی بیمار شدم و پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله) به عیادتم آمد و فرمودند: «بگو: اللّهُمَّ إنّیأسأَلُکَ تَعجیلَ عافِیَتِکَ، وصَبراًعَلىٰبَلِیَّتِکَ، وخُروجاً إلى رَحمَتِکَ؛ خداوندا؛ از تو مى خواهم عافیتى را که مى دهى، پیش اندازى، بر امتحان خویش، بردبارى ام بخشى، و مرا به سوى رحمت خویش ببرى». من، این دعا را خواندم و پس از آن[دعا]، از بستر بیمارى برخاستم، گویا که از بندى رَسته باشم.(۲)



علاوه بر این امام سجّاد(علیه السلام) در دعاى خویش به هنگام بیمارى می فرمودند: اللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ عَلى ما لَم أزَل أتَصَرَّفُ فیهِ مِن سَلامَةِ بَدَنی، ولَکَ الحَمدُ عَلى ما أحدَثتَ بی مِن عِلَّةٍ فی جَسَدی، فَما أدری یا إلهی أیُّ الحالَینِ أحَقُّ بِالشُّکرِ لَکَ، وأیُّ الوَقتَینِ أولى بِالحَمدِ لَکَ؟ أوَقتُ الصِّحَّةِ الَّتی هَنَّأتَنی فیها طَیِّباتِ رِزقِکَ، ونَشَّطتَنی بِها لاِبتِغاءِ مَرضاتِکَ وفَضلِک، وقَوَّیتَنی مَعَها عَلى ما وَفَّقتَنی لَهُ مِن طاعَتِکَ؟ أم وَقتُ العِلَّةِ الَّتی مَحَّصتَنی بِها، وَالنِّعَمِ الَّتی أتحَفتَنی بِها تَخفیفاً لِما ثَقُلَ بِهِ عَلى ظَهری مِنَ الخَطیئاتِ، وتَطهیراً لِمَا انغَمَستُ فیهِ مِنَ السَّیِّئاتِ، وتَنبیهاً لِتَناوُلِ التَّوبَةِ، وتَذکیراً لِمَحوِ الحَوبَةِ بِقَدیمِ النِّعمَةِ؟ وفی خِلالِ ذلِکَ ما کَتَبَ لِیَ الکاتِبانِ مِن زَکِیِّ الأَعمالِ، ما لا قَلبٌ فَکَّرَ فیهِ، ولا لِسانٌ نَطَقَ بِهِ، ولا جارِحَةٌ تَکَلَّفَتهُ، بَل إفضالاً مِنکَ عَلَیَّ، وإحساناً مِن صَنیعِکَ إلَیَّ. اللّهُمَّ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ، وحَبِّب إِلَیَّ ما رَضیتَ لی، ویَسِّر لی ما أحلَلتَ بی، وطهِّرنی مِن دَنَسِ ما أَسلَفتُ، وَامحُ عَنّی شَرَّ ما قَدَّمتُ، وأَوجِدنی حَلاوَةَ العافِیَةِ وأَذِقنی بَردَ السَّلامَةِ. وَاجعَل مَخرَجی عَن عِلَّتی إلى عَفوِکَ ومُتَحَوَّلی عَن صَرعَتی إلى تَجاوُزِکَ وخَلاصی مِن کَربی إلى رَوحِکَ وَسَلامَتی مِن هذِهِ الشِّدَّةِ إِلى فَرَجِکَ؛ إنَّکَ المُتَفَضِّلُ بِالإحسانِ، المُتَطَوِّلُ بِالاِمتِنانِ الوَهّابُّ الکَریمُ ذُو الجَلالِ وَالإِکرامِ؛ خداوندا؛ بر سلامت تنم که پیوسته با آن به کار خویش پرداخته ام، تو را سپاس مى گویم و[نیز] بر آن بیمارى اى که بر تنم عارض کردى، تو را سپاس مى گویم. اکنون اى خداى من؛ نمى دانم کدام یک از این دو حال، سزامندتر براى سپاس گزاردن توست و کدام یک از این دو وقت، سزاوارتر براى ستودن تو. زمان تن درستى، که در آن روزى هاى پاک خویش را گوارایم ساختى و مرا به آنها براى جُستن خشنودى و فضل خود، شور و نشاط بخشیدى و با برخوردارى از آنها، بر آن طاعت ها که توفیقش را ارزانى ام داشتى توانا ساختى؟ یا زمان بیمارى که مرا بدان آزمودى؟ و نعمت هایى که به من ارمغان دادى تا مایه سَبُک شدن بار گناهانى شود که پُشتم را سنگین کرده بود و مایه طهارت از آن گناهانى باشد که در آن، غوطه ور شده بودم، و توجّه دهنده اى باشد که به توبه باز گردم، و یادآورى باشد که گناه را به برکت نعمت دیرین تو بزدایم.

و در این مدّت بیمارى، کاتبان اعمال، برایم آن اندازه اعمال پاک نوشتند که نه به دلى خطور کرده است، نه بر زبانى گذشته، و نه اندامى توان انجام دادنش را یافته؛ بلکه این همه فضل تو بر من بوده و احسان و نیکى اى بوده است که بر من روا داشته اى. پروردگارا؛ پس بر محمّد و خاندانش، درود فرست و آنچه را برایم بدان خرسندى، محبوبم بدار. آنچه را بر من وارد آورده اى، آسان و گوارایم ساز و مرا از آلودگى هایى که پیش تر انجام داده ام، پاک بدار و بدى هایى را که پیش فرستاده ام،[از نامه عملم] بزداى، و شیرینى عافیت و خُنَکاى سلامت را به من بچشان.

برون شدِ مرا از بیمارى به سوى عفو خویش، بازگشتِ مرا از دوران بسترنشینى ام به سوى چشم پوشى خویش، رهایى ام از درد و رنجم را به فراخناى رحمت خویش و سلامت یافتنم از این سختى را به آستان گشایش خویش، قرار ده! تویى که نیکى ات سرشار است و دست منّتت بر همه، گشاده. بخشنده و بزرگوار و صاحب جلال و اکرامى.(۳)



همچنین امام صادق(علیه السلام) دعایشان به هنگام بیمارى چنین بود: اللّهُمَّ إنَّکَ عَیَّرتَ أقواماً فَقُلتَ: قُلِ ادْعُواْ الَّذِینَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنکُمْ وَ لاَ تَحْوِیلاً. فَیا مَن لایَملِکُ کَشفَ ضُرّی ولاتَحویلَهُ عَنّی أحَدٌ غَیرُهُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَاکشِف ضُرّی وحَوِّلهُ إلى مَن یَدعو مَعَکَ إلهاً آخَرَ لا إلهَ غَیرُکَ؛ خداوندا؛ تو خود، کسانى را سرزنش کردى و فرمودى: بگو کسانى را که به جاى خداوند به خدایى مى پنداشته اید، فرا خوانید تا ببینید که نه نمى توانند سختى اى از شما بگشایند و نه شما را به حالتى دیگر درآورند. پس اى آن که هیچ کس جز او نتواند سختى اى از من بگشاید و مرا به حالتى دیگر ببرد؛ بر محمّد و خاندانش درود فرست و سختى را از من بگشاى و آن را به سوى کسانى ببر که در کنار تو که خدایى جز تو نیست خدایى دیگر را مى خوانند.(۴)(۵)

پی نوشت ها:

۱ - زید بن علیّ بن الحسین(ع). مسند زید: ۱۸۱.

۲ - کلینی. الکافی، ج ۲:۵۶۷.

۳ - الهندی. کنز العمّال، ج ۱۰:۱۰۱.

۴ - حلّی اسدی. عدّة الداعی: ۲۵۶.

۵- محمّدى رى شهرى. دانشنامه احادیث پزشکی، ج۱: ۱۷۷-۱۷۸.