سرویس مذهبی افکارخبر- سؤال: چرا خداوند در وجود انسان گرایش به رذایل را قرار داده و با این حال از انسان توقع تکامل و رشد روحی را دارد؟
پاسخ: اولا، این گونه نیست که در طبیعت انسان فقط گرایش به بدیها و گناه وجود دارد، بلکه در نهاد انسان میل به اعمال خوب و کسب فضایل نیز وجود دارد. طبیعت انسانی طبیعت دو بعدی است: مثبت و منفی. اگر میل به گناه و بخل و خود خواهی وجود دارد، میل به طاعت و جود و نوع دوستی هم وجود دارد؛ اگر انسان نفس اماره و مسوله دارد، از نفس لوامه و مطمئنه نیز برخوردار است. از این رو، چون نیروی عقل و اختیار و هدایتهای درونی و بیرونی برای انسان قرار داده شده انتظار تکامل و رشد دوحی وشخصتی هم از او می رود.
ثانیا، با تکیه و تاکید بر آنچه در پاسخ اول گفته شد، اضافه می کنیم که اگر انسان به بعد فطری روحش پاسخ ندهد و خود را از ایمان و عمل صالح دور نگه دارد، ابعاد منفی وجودش زمینه رشد پیدا می کنند، اما اگر انسان با تبعیت از فرمانهای الهی گام بردارد هرگز طبیعت منفی او مجالی برای احاطه شخصیت و وجود او پیدا نخواهد کرد.
ثالثا، اساسا تکامل وقتی معنا دارد که انسان بر سر دو راهی باشد و یا حسن انتخابش راه صحیح و درست را برگزیند و گرایشهای منفی وجودش را پس بزند.
از این رو قرآن نه قول آن فلاسفه ای را می پذیرد که می گویند انسان هیچ ماهیتی ندارد و باید برای خود ماهیت بسازد و نه قول آن متفکرانی که می گویند انسان ماهیت پلید و زشت دارد و باید برای خود ماهیت خوب بسازد. از نظر قرآن کریم و تعالیم اسلام، ماهیت انسان نه بد بالفعل است و نه خوب بالفعل و نه انسان بی ماهیت است.
قرآن انسان را موجودی دوبُعدی می داند که هم خصلتهای خوب در او وجود دارد و هم خصلتهای بد: اگر استعدادهای مثبتش را شکوفا کند «اعلی من الملائکه» می شود و اگر استعدادهای منفی اش را پرورش دهد «ادنی من البهائم» خواهد شد.
پی نوشت: آیه های زندگی(نگین هستی)، صص۱۲۹و۱۳۰.