آیا بوسیدن ضریح ائمه(ع) شرک است؟!

به گزارش افکارنیوز به نقل از مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات، یکی از علمای محترم نقل میکند: درمدینه بودم، در مسجد النبی(ص) کنار قبر منور رسول اکرم(ص) ایستاده بودم، در این اثنا یکی از شیعیان ایرانی آمد و ضریح و دیوار مرقد شریف رسول خدا(ص) را بوسید. ناگهان امام جماعت مسجد که یک دانشمند وهابی بود، او را دید، بر سرش فریاد زد که: چرا سنگ و پنجره را که فهم و شعور ندارد میبوسی و مرتکب شرک میشوی! این دیوار از سنگ است وآن پنجره از آهن است. چرا سنگ و پنجره را که فهم و شعور ندارند میبوسی؟

در برابر فریادهای تند امام جماعت، دلم به حال آن شیعه ایرانی سوخت. لذا جلو رفتم و به آن امام جماعت گفتم: بوسیدن این در و پنجره، نشانه پیوند وعلاقه ما به رسول اکرم(ص) است، چنان که پدر به نشانه محبتی که به فرزند خردسالش دارد، او را می‌بوسد، و هیچ گونه شرکی در این کار نیست.

او گفت: نه، این کار شرک است.

گفتم: آیا آیه قرآن را خوانده‌ای «هنگامی که بشارت‌دهنده(زنده بودن یوسف(ع) نزد پدرش یعقوب) آمد، آن(پیراهن) را به صورت یعقوب(ع) افکند، یعقوب بینا شد». سوال من این است که این پیراهن که چیزی جز چند متر پارچه نبود، چگونه چشم یعقوب را بینا کرد؟ آیا غیر از این است که این پارچه بر اثر مجاورت با یوسف(ع) دارای چنین خصوصیتی شده بود؟

امام جماعت وهابی، در برابر من، درمانده شد و نتوانست جواب بدهد.

و نیز در‌ آیه دیگر آمده است: هنگامی که کاروان از سرزمین مصر جدا شد(و به طرف کنعان رهسپار شد) یعقوب(در کنعان که فاصله آن با مصر، حدود هشتاد فرسخ است) گفت «من بوی یوسف را احساس می‌کنم». بنابراین اولیا خدا، دارای آثار درخشان معنوی هستند و بهره‌گیری از آثار نامرئی و معنوی آنها، نه تنها شرک نیست، بلکه عین توحید خالص است، زیرا چنین آثاری، از عقیده پاک و ناب توحیدی آنها، نشئت گرفته است.

ما، در کنار قبور اولیاء خدا، پیوند عاطفی و عمیق قلبی پیدا می‌کنیم و آنها را نزد خداوند واسطه فیض قرار می‌دهیم، و زبان حال ما این است که ما لیاقت ارتباط مستقیم با خدا را نداریم و لذا شما را واسطه قرار می‌دهیم. درست مثل فرزند خطاکاری خود را با شخص بزرگواری همراه می‌سازد و برای معذرت‌خواهی نزد پدر می‌رود.

اتفاقا این معنی در قرآن کریم نیز آمده است، مثلا در سوره یوسف زبان حال برادران گناهکار یوسف(که او را در چاه انداخته و از پدر دور ساختند) این است: «فرزندان یعقوب به پدر گفتند: ای پدر! از درگاه خدا، آمرزش گناهان ما را بخواه که ما خطاکار بودیم». از آیه فوق به روشنی بر می‌آید که توسل به اولیای الهی جایز است و آنها توسل را مخالف با اصل توحید می‌دانند، از متون قرآن ناآگاه هستند و یا تعصب‌های غلط، جلوی دید آنها را گرفته است.

در آیه دیگری می‌خوانیم «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، پرهیزکار باشید و به سوی خدا وسیله‌ای تحصیل کنید». «وسیله» در این آیه منحصر به انجام واجبات و ترک محرمات نیست، بلکه مستحبات که از جمله آنها توسل به انبیای الهی و اولیاء است را نیز شامل آن است.

در روایات آمده: منصور دوانیقی(دومین خلیفه عباسی) از مفتی اعظم «مالک بن انس»(رئیس مذهب مالکی) پرسید: در کنار حرم پیامبر(ص) آیا رو به قبله کنم و دعا نمایم و یا رو به پیامبر(ص)؟

مالک پاسخ گفت: چرا روی خود را از پیامبر(ص) بر می‌گردانی، او وسیله تو و وسیله پدر تو آدم(ع) در روز قیامت است، رو به او کن! او را شفیع خود قرار بده، چرا که خداوند شفاعت او را می‌پذیرد، خداوند می‌فرماید «و اگر گناهکاران که در واقع به خود ستم کرده‌اند، نزد تو آمده و(با واسطه قرار دادن تو) از خدا طلب آمرزش کنند و پیامبر(ص) هم برای آنها طلب بخشش کند، خداوند را قطعا توبه‌پذیر و مهربان خواهند یافت».

در روایات شیعه و سنی نقل شده که حضرت آدم(ع) هنگام توبه، پیامبر اسلام(ص) را به در خانه خدا واسطه قرار داد و گفت «خدایا تو را به حق محمد(ص) سوگند می‌دهم که بخاطر ایشان مرا ببخشی.

و اما برای اثبات این که بوسیدن قبر اولیاء خدا و توسل، شرک نیست به سه روایت زیر که از کتب اهل تسنن نقل شده توجه کنید:

۱. مردی به محضر پیامبر(ص) آمد و پرسید: ای رسول خدا(ص) من سوگند خورده‌ام که آستانه در بهشت و پیشانی حورالعین را ببوسم، اکنون چه کنم؟ پیامبر(ص) فرمود: پای مادر و پیشانی پدر را ببوس. یعنی اگر چنین کنی، به آرزوی خود در مورد بوسیدن در بهشت و پیشانی حورالعین می‌رسی. او پرسید: اگر پدر و مادرم، مرده باشند چه کنم؟ پیامبر(ص) فرمود: قبر آنها را ببوس.

۲. هنگامی که حضرت ابراهیم خلیل(ع) برای دیدار پسرش اسماعیل(ع) از شام به مکه آمد، پسرش در خانه نبود. ابراهیم(ع) به سوی شام بازگشت، وقتی که اسماعیل(ع) به منزل مراجعت کرد، همسرش آمدن ابراهیم(ع) را به اسماعیل(ع) خبر داد، او جای پای پدرش ابراهیم(ع) را پیدا کرد و به عنوان احترام پدر، جای پای او را بوسید.
۳. سفیان ثوری (یکی از صوفی مسلکان اهل تسنن) نزد امام صادق(ع) آمد و عرض کرد: چرا مردم دامن پردههای کعبه را میگیرند، با این که آن پردهها پارچههای کهنهای است که به کسی سودی نمیبخشد؟ امام صادق(ع) در پاسخ او فرمود: این کار مثل آن است که مردی در مورد مرد دیگر، مرتکب گناهی شود، (مثلا حق او را ضایع کرده) پس دامن او میچسبد و به گرد او میگردد، به امید این که آن مرد، گناه او را ببخشد.