در دعای روز سوم ماه رمضان گفته میشود «خدایا در این ماه، فهم و آگاهی را روزیم کن، و از کم عقلی و بی اطّلاعی دورم کن، و از هر خیر و نیکی که در این ماه نازل می شود بهره ای برایم قرار ده، ای بخشنده ترین بخشندگان»
«اللهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبیهَ؛ وَباعِدْنی فیهِ مِنَ السَّفاهَةِ وَالتَّمْویهِ، وَاجْعَلْ لی نَصیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فیهِ، بِجُودِکَ یا اجْوَدَ الْأَجْوَدینَ»
«خدایا در این ماه، فهم و آگاهی را روزیم کن و از کمعقلی و بی اطّلاعی دورم کن و از هر خیر و نیکی که در این ماه نازل میشود بهرهای برایم قرار ده، ای بخشندهترین بخشندگان»
شرح دعای روز سوم ماه رمضان از منظر آیتالله مکارم شیرازی:
منظور از هوشیاری و بیداری چیست؟
در فراز نخست دعای روز سوم ماه مبارک رمضان میخوانیم: «اللهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبیهَ؛ خدایا در این ماه، فهم و آگاهی را روزیم کن».
ماه مبارک رمضان ماه بیداری و هوشیاری است؛ لذا باید تلاشی مضاعف در این زمینهها داشت و با تفکّر در مضامین دعاهایی که در این ماه عزیز خوانده میشود گامی عملی در جهت تحقق این مهم برداشت.
تأکید به هوشیاری و بیداری در این فراز نورانی یعنی اینکه انسان نباید از مسائل مهم زندگی بیخبر بماند؛ بلکه باید باکمال دقّت، مراقب آنچه خیر و صلاح او در آن است، باشد. از سوی دیگر نسبت به اموری که لازم است مورد بیاعتنایی و بیتوجهی قرار گیرد.
لذا در قرآن کریم میخوانیم: «فَرَجَعُوا الی انْفُسِهِمْ؛ آنها بازگشت به عقل و وجدان خود کردند». تعبیری که حکایت از بیداری و هوشیاری میکند.
بیشک اسرار آفرینش در آسمان و زمین، وسایل و اسباب زندگی و عوامل فنا و درد و رنج، هرکدام میتواند انسان را به یاد خدا بیندازد و همچنین حوادث گوناگونی که مایه عبرت و هوشیاری انسانها است و هرکدام میتواند سطح معرفت فرد را بالا برد یا بر بیداری و آگاهی او بیفزاید یا او را از خواب غفلت بیدار کند.
از سوی دیگر در عرصههای اجتماعی نیز مسلمانان در هر زمان و مکان و در هر شرایطی که باشند باید هوشیاری خود را در مقابل دشمن حفظ کنند و این کلام مولا را که میتواند شعاری برای همیشه باشد فراموش نکنند که فرمود: «وَمَنْ نامَ لَمْ یُنَمْ عَنْه؛ آن کس که در خواب فرو رود باید بداند که دشمن در خواب نیست و از او غافل نخواهد شد».
بیشک به کار نگرفتن عقل، چشم و گوش عواقب خطرناک به همراه دارد به ویژه آنکه اینگونه افراد مستحق دوزخاند کسانی هستند که درهای شناخت و معرفت را به خود میبندند، عقل خدا داد را تعطیل میکنند، چشم را بر هم مینهند، گوشهای خود را چنان میبندند که صدای حق را نشنوند و چهره زیبای حقیقت را نبینند و در آنچه موجب بیداری و هوشیاری است نیندیشند؛ قرآن کریم در این زمینه میفرماید: وَلَقَدْ ذَرَأنا لِجَهنَّمَ کَثِیراً مِنَ الجِنِّ وَ الانْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ، لایَفْقَهُونَ بِها وَلَهُمْ اعْیُنٌ لایُبْصِرُونَ بِها، وَلَهُمْ آذانٌ لایَسْمَعُونَ بها اولئِکَ کَالانْعامِ بَلْ هُمْ اضَلُّ اولئِکَ هُمُ الغافِلُونَ
«ما به طور مسلّم گروه زیادی از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم، آنها دلها (عقلهایی) دارند که با آن تعقل نمیکنند، چشمانی دارند که با آن نمیبینند و گوشهایی دارند که با آن نمی شوند! آنها همچون چهار پایانند بلکه گمراهتر! آنها غافلانند.»
در کنار همۀ این مسائل باید به حدیثی از حضرت امام صادق (ع) استناد نمود که فرمود: «و اعرف طریق نجاتک و هلاکک، کی لا تدعوا اللَّه بشی ء عسی فیه هلاکک و انت تظن ان فیه نجاتک، قال اللَّه تعالی وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا؛ راه نجات و هلاک خود را درست بشناس مبادا از خدا چیزی بطلبی که نابودی تو در آن است، در حالی که گمان میبری، نجات تو در آن است، خداوند متعال میگوید انسان دعای شر میکند آنگونه که دعای خیر میکند چرا که انسان، عجول است»
بنابراین تنها راه رسیدن به خیر و سعادت آن است که انسان در هر کار قدم میگذارد با نهایت دقت و هوشیاری و دور از هرگونه عجله و شتابزدگی تمام جوانب را بررسی کند و خود را در انتخاب راه، از هرگونه پیشداوری و قضاوتهای آمیخته با هوی و هوس برکنار دارد، از خدا در این راه یاری بطلبد تا راه خیر و سعادت را بیابد و در پرتگاه و بیراهه گام ننهد.
دوری از جهل و باطل گرایی در سایۀ پرهیز از شتابزدگی
در فراز دیگر از دعای روز سوم میخوانیم: «وَباعِدْنی فیهِ مِنَ السَّفاهَةِ وَالتَّمْویهِ؛ و از کمعقلی و بی اطّلاعی دورم کن»
بدیهی است جهل و نادانی منشأ دور شدن از عبودیت خداوند فاصله گرفتن از اوست.
همچنین یکی از عوامل شتابزدگی، جهل و نادانی و سفاهت است؛ زیرا افراد جاهل و نادان اغلب گرفتار اوهام و پندارهای غلط هستند و به گمان اینکه مقدمات کار فراهم است، خود را در گرداب حوادث میافکنند و با ناکامی و شکست روبرو میشوند، در حالی که هوشیاران آگاه، تمام جوانب کار را مورد بررسی قرار میدهند و با حزم و دوراندیشی و دور از هرگونه شتابزدگی، برنامهریزی میکنند و مطمئناً پیروز میشوند.
امیر مؤمنان (ع) میفرماید: «مِنَ الْحُمُقِ الْعَجَلَةُ قَبلَ الْامْکانِ؛ عجله کردن قبل از فراهم شدن امکانات (انجام کار)، از حماقت است».
عالم بیعمل؛ از جاهل خطرناکتر است
مردم چند گروهاند: عالم، جاهل قاصر، جاهل مقصّر بسیط و جاهل مرکّب.
«عالم» کسی است که مطلبی را بهطور اجمال یا بهطور تفصیل میداند؛ یعنی نسبت به چیزی گاه علم اجمالی دارد و گاه علم تفصیلی؛ مثلاً اجمالاً میداند شراب، حرام است و زیانهایی برای جسم و روح انسان دارد یا به طور تفصیل دلایل حرمت شراب و مدارک آن را دیده و آثار زیانبار آن را در هر یک از اعضا مورد بررسی دقیق قرار داده است.
«جاهل قاصر» کسی است که نمیداند؛ ولی دسترسی به علم هم ندارد، یا به خاطر دور بودن از مراکز علم و یا فرو رفتن در غفلت و سهو و خطا.
«جاهل مقصّر» کسی است که دسترسی به اسباب علم دارد، اما بر اثر سستی و تنبلی و سهل انگاری به سراغ علم نرفته و در جهل و بیخبری مانده است؛ ولی با این حال از جهل خود با خبر است! یعنی میداند که نمیداند؛ اما «جاهل مرکّب» کسی است که واقعاً در جهل فرو رفته و از حق و واقعیت به دور افتاده؛ امّا از جهل خود خبری ندارد؛ بلکه به عکس خیال میکند آگاه و با خبر است و آنچه را فهمیده، عین واقعیت است و به تعبیر دیگر: نمیداند که نمیداند.
در میان این گروهها خطر و مسئولیت جاهل قاصر از همه کمتر است و بعد از آن، جاهل مقصّر قرار دارد و سپس جاهل مرکّب؛ که ممکن است به خاطر جهل مرکّبش خطراتی برای خود و دیگران ایجاد کند؛ امّا از همه خطرناکتر عالم بی عمل است. آن کسی که آگاهانه راه خلاف میرود همچون دزدی است که با چراغ آمده، به کاه دان نمیزند، بلکه کالای گزیدهتر را میبرد.
تمام بدبختیهایی که بشر در طول تاریخ داشته، به خاطر همین عالمان بیعمل بوده. سرچشمه تمام جنگها و نابسامانیها در جامعه بشری چه در گذشته و چه امروز از همین گروه است.
آنها هستند که خطرناکترین سلاحهای کشتار جمعی برای محو و نابودی انسانهای بیگناه میسازند. آنها هستند که نقشههای شیطانی برای استثمار و استعمار ملّتها میکشند.
آنها هستند که برای حفظ منافع شوم و نامشروعشان آتش جنگ به پا میکنند و بالأخره آنها هستند که برای دست یافتن به منافع بیشتر، مراکز حسّاس تبلیغاتی را به دست میگیرند. چهره حقایق را میپوشانند و با دروغ و تزویر، انسانها را در بیخبری فرو میبرند.
ماه مبارک رمضان؛ سراسر خیر و برکت
در ادامه دعای روز سوم رمضان آمده است: «وَاجْعَلْ لی نَصیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فیهِ؛ و از هر خیر و نیکی که در این ماه نازل میشود بهرهای برایم قرار ده»
در تبیین این مسئله باید به روایتی از پیامبر اکرم (ص) اشاره کرد که در خطبه شعبانیه میفرماید: «إِنَّ أَبْوَابَ الْجَنَانِ فِی هَذَا الشَّهْرِ مُفَتَّحَةٌ؛ درهای بهشت در این ماه باز است.»
از این جمله استفاده میشود که بهشت هماکنون وجود دارد که در ماه رمضان درهای آن بهسوی بندگان صالح خداوند باز است؛ و منظور از ابواب بهشت روزهای است که میگیریم؛ قرآنی است که تلاوت میکنیم؛ غذایی است که صرف نیازمندان مینماییم؛ و خلاصه، تمام کارهای خیری که در این ماه انجام میشود، هر یک از آنها دری از درهای بهشت است.
اینگونه است که امام صادق (ع) میفرمایند: «نَوْمُ الصَّائِمِ عِبادَةٌ وَصَمْتُهُ تَسْبیحٌ وَعَمَلُهُ مُتَقَبَّلٌ وَدُعاؤُهُ مُسْتَجابٌ؛ خواب روزه دار عبادت و سکوتش تسبیح و عملش پذیرفته و دعایش مستجاب است».
آری خواب روزهدار عبادت است و وقتی خواب که بیخبری مطلق است عبادت باشد بیداری او که در حال تلاوت قرآن و خواندن نماز و ادعیه باشد به طریق اولی عبادت بالاتری خواهد بود.
سکوتش تسبیح است و اگر مشغول تسبیح و ذکر باشد به طریق اولی از فضیلت برتری، برخوردار خواهد بود.
عملش در این ماه قبول میشود، فرق است بین قبولی و صحت عمل، چهبسا عملی صحیح باشد اما مورد قبول درگاه خداوند قرار نگیرد. صحیح بودن عمل یعنی تمام اجزا و شرایط آن را آورده است اما قبول بودن عمل یعنی این عبادت دارای روح است.
دعا در این ماه مستجاب است، چرا که شخص روزهدار حضور قلب بیشتری دارد و هر چه توجّه انسان به خداوند بیشتر باشد ضریب اجابت دعایش هم بالاست.
البتّه برای بهرهگیری بیشتر از برکات مادّی و معنوی و آثار و ثوابهای ماه مبارک رمضان، نباید تنها به روزه گرفتن اکتفا کرد، بلکه باید از گناهان اجتناب نمود و با خودسازی و مراقبت و دوری از آلودگیها، جان خویش را در معرض وزش نفحات رحمانی و عنایات ویژه سبحانی قرار داد.
معنا و مفهوم جود و بخشش
در پایان دعای روز سوم ماه مبارک رمضان میخوانیم: بِجُودِکَ یا اجْوَدَ الْأَجْوَدینَ؛ ای بخشنده ترین بخشندگان
دو واژه جود و بخشش که در مقابل «بخل» است، غالباً در یک معنی استعمال میشود؛ ولی گاه از بعضی کلمات استفاده میشود که «جود» مرحله بالاتر از «بخشش» است؛ زیرا در تعریف «جود» گفتهاند: «بخشش بدون درخواست است که در عین حال، بخشش خود را کوچک بشمارد.» گاه گفتهاند: «جود، خوشحال شدن از درخواست مردم و شاد گشتن به هنگام بخشش است.» بعضی نیز گفتهاند: «جود بخششی است که مال را، مال خدا بشمرد و سائل را بنده خدا بداند و خودش را در این میان واسطه ببیند»؛ در حالی که «سخاوت» معنی وسیعتری دارد و هرگونه بذل و بخشش را شامل میشود.
بعضی نیز گفتهاند: «کسی که بخشی از اموال خود را ببخشد و بخش دیگر را برای خود بگذارد، صاحب سخاوت است و کسی که اکثر آن را ببخشد و مقدار کمی را برای خود بگذارد، دارای جود است». مطابق تمام این تعریفها «جود» مرحله بالاتر از «بخشش» است.
تأمل در فراز پایانی دعای روز سوم رمضان نهایت لطف و مرحمت پروردگار را در مورد انسان مجسم میکند لذا در کلام وحی میخوانیم: بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ؛ هر دو دست خدا گشاده است و هرگونه بخواهد و به هرکسی بخواهد میبخشد و این مطلب کنایه لطیفی از نهایت جود و بخشش خدا است، زیرا کسانی که زیاد سخاوتمند باشند، با هر دو دست میبخشند، به علاوه ذکر دو دست کنایه از قدرت کامل و شاید اشارهای به نعمتهای «مادی» و «معنوی»، یا «دنیوی» و «اخروی» است.
بدین ترتیب آنهایی که قدرت خدا را بر هرگونه پاداش، باور کردهاند، هرگز هنگام انفاق در راه خدا، دستشان نمیلرزد و «بخل» را راه وصول به بینیازی نمیدانند؛ بلکه تا آنجا که در توان دارند، به بندگان خدا، جود و بخشش میکنند و عوض را از کسی میطلبند که هم سخاوتمند است و هم از همهچیز آگاه و هم بر همه چیز قادر.