روز پنجم محرم بنام کیست؟ اگر می خواهید بدانید که شب پنجم محرم متعلق به کیست و مناسبت شب پنجم محرم چیست در ادامه این مطلب با ما همراه باشید. شب پنجم محرم متعلق به حضرت عبدالله بن حسن یکی از فرزندان امام حسن علیه السلام و نیز حبیب بن مظاهر یکی از شجاع ترین شخصیت های اسلام است که در اینجا با مناسبت شب پنجم محرم بیشتر آشنا خواهید شد.
حبیب بن مظاهر که شب پنجم محرم بنام این شهید کربلا است یکی از یاران باوفای امام حسین علیه السلام بوده است که در روز عاشورا دهم محرم به شهادت می رسد. همچنین باید بدانید که شب پنجم محرم متعلق به حضرت عبدالله بن حسن که یکی از فرزندان امام حسن علیه السلام نیز بوده است و در روز عاشورا 8 سال سن داشته می باشد و حضرت عبدالله بن حسن در ظهر روز دهم محرم به شهادت می رسند. حبیب بن مظاهر در شب عاشورا بارها سربازان دشمن را نصیحت کرد تا از جنگ با سومین امام شیعیان منصرف شوند و پس از آن به دیدار آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام رفت تا با سربازان ابن زیاد و عمر بن سعد بجنگد. او یکی از بهترین شمشیر زنان سپاه امام حسین علیه السلام بود و سرانجام به دلیل زیاد بودن تعداد سربازان دشمن با ضربه شمشیر بدیل بن صریم عقفانی به شهادت رسید.
در مقاتل چنین نقل شده است که در واپسین لحظات حیات شریف سیدالشهداء (علیهالسّلام)، سپاه کوفه امام (علیهالسّلام) را محاصره کرد، در حالی که امام (علیهالسّلام) دیگر توان ایستادن نداشت و از جنگ باز ایستاده بود. در این هنگام ندای امام حسین (علیهالسّلام) به آسمان برخاست و سر به جانب آسمان بلند کرد و نیایشگرانه گفت: خدایا، تو خود میدانی که اینان فرزند دخت فرزانه پیامبرشان را میکشند.... آن تبهکاران سنگدل اندکی درنگ کردند و دگر باره بر امام (علیهالسّلام) هجوم بردند. در این هنگام عبدالله بن حسن (علیهالسّلام) که هنوز به حد بلوغ نرسیده بود خیمهگاه را ترک کرده، شتابان به سوی امام (علیهالسّلام) دوید، حضرت امام حسین (علیهالسّلام) با دیدن او خطاب به خواهرش زینب (سلاماللهعلیها) فرمود: «خواهرم این کودک را نگهدار.» زینب کبری (سلاماللهعلیها) خود را به کودک رساند و سعی کرد از رفتنش جلوگیری کند و او را به خیمهها بازگرداند، امّا او پایداری کرد و بازنگشت و فریاد بر آورد که: «لا افارق عمّی!» به خدای سوگند از عمویم جدا نخواهم شد و او را تنها نخواهم گذاشت! و خود را از دستان عمهاش رها کرد و نزد امام حسین (علیهالسّلام) رفت تا شاید مانع از شهادت عموی بزرگوارش گردد. در این هنگام یکی از تجاوزکاران اموی به نام «بحر بن کعب» به سوی حسین (علیهالسّلام) روی آورد که «عبداللَّه» فریاد بر آورد: هان ای پلیدزاده! آیا میخواهی عمویم را به شهادت برسانی؟ آن عنصر پلید نیز شمشیری بر آن کودک فرود آورد و عبداللَّه دست خود را سپر ساخت که دستش از بدن جدا شد! او در حالی که دستش تنها به پوست آویزان بود، فریاد بر آورد که: عمو جان مرا دریاب! حسین (علیهالسّلام) او را در آغوش کشید و بر سینه چسباند و فرمود: یادگار برادرم! بر آنچه در راه خدا بر تو فرود آمده است شکیبایی پیشه ساز و آن را به فال نیک بگیر و خیر بدان که خدای پر مهر به زودی تو را بر پدران و نیاکان شایسته کردارت ملحق خواهد ساخت.
و آنگاه «حرمله» گلوی آن کودک محبوب را هدف تیر بیداد خود ساخت و سرش را از پیکرش جدا کرد! حسین (علیهالسّلام) پس از شهادت جانسوز نور چشم برادرش، «عبداللَّه» در آغوشش، رو به آسمان کرد و گفت: بار خدایا، اگر این بندگان ستمکار و گناهپیشهات را تاکنون از نعمتهایت بهرهور ساختهای، اینک آنان را تار و مار و مایه عبرت دیگران قرار ده و هرگز از آنان خشنود مباش.
وقایع روز پنجم محرم الحرام عبارتند از :
الف) در این روز عبیداللّه بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی" را به همراه یک هزار نفر به طرف کربلا گسیل داد.
ب) عبیداللّه بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام "زجر بن قیس" بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیهالسلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیهالسلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این مرد 500 نفر بودند.
ج) در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی که برای نپیوستن کسی به سپاه امام حسین علیهالسلام صورت گرفت، مردی به نام "عامر بن ابی سلامه" خود را به امام علیهالسلام رساند و سرانجام در کربلا در روز عاشورا به شهادت رسید.
د ) روز پنجم محرم - سال ششم هجرى قمرى
وقوع سریه عبدالله بن انیس .