حجتالاسلام والمسلمین علی تجرد سخنران و کارشناس مذهبی با مروری بر داستان مباهله بیان کرد: بزرگان مسیحی خدمت پیامبر (ص) میرسند، با هم بحث میکنند و دلایل پیغمبر (ص) بر رد آئین خود را میشنوند، سپس اعلام میکنند که قانع نشدهاند؛ پیغمبر اسلام (ص) آنان را دعوت به مباهله میکند، میپذیرند و میروند تا وقت موعود. سر قرار که میآیند پیامبر (ص) را میبینند که با خانواده خودش آمده اند نه با یارانشان. همین نکته آخر باعث عقب نشینیشان میشود و در نتیجه چند نفری ایمان میآورند و اکثریت تن به پرداخت جزیه میدهند.
وی ادامه داد: اگر پیامبر اسلام (ص) از مباهله انصراف نمیدادند، چه میشد؟ خود پیامبر (ص) به این سوال چنین پاسخ میدهند «به خداوند سوگند که اگر با شما مباهله میکردم، تمام این بیابان پر از آتش میشد و در دم هلاک میشدید» و همچنین فرمودند «به خداوند سوگند که اگر با افرادی که زیر این چادر هستند، با هر کس دیگری در آسمان و زمین مباهله کنم، در همان دم نابود میشود».
این کارشناس مذهبی بیان کرد: بنابر گزارشهای تاریخی، نجران بزرگ مسیحیان هم همین را تایید میکند و میگوید «من چهرههایی را میبینم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه خداوند بخواهند که بزرگترین کوهها را از جای برکند، به سرعت کنده خواهد شد. هرگز درست نیست که ما با این چهرههای نورانی و با فضیلت مباهله کنیم؛ چرا که عذاب الهی همهٔ ما را نابود میکند و چه بسا دامنهٔ عذاب گسترش یابد و همهٔ مسیحیان جهان را فرا گیرد و در روی زمین یک مسیحی باقی نماند» و همین ترس باعث شد مسیحیان از مباهله عقب نشینی کنند. ترس جناب اسقف شاید چندان هم بیراه نبود. پیامبر اسلام (ص) در بیان دیگری در این باره میفرمایند «عذاب سایه شوم خود را بر سر نمایندگان نجران گسترده بود و اگر از در مباهله وارد میشدند، صورت انسانی خود را از دست داده و با آتشی که در بیابان بر افروخته میشد، میسوختند و دامنهٔ عذاب به سرزمین نجران هم کشیده میشد».
حجت الاسلام و المسلمین تجرد و تصریح کرد: با این همه مباهله هرگز انجام نشد؛ نه تنها در این مورد، که در هیچ مورد دیگری هم هیچ یکی از حضرات معصومین (ع) دعوت به مباهله نکردند. اما چرا؟ آیا مسیحیان نجران تنها گروهی بودند که در برابر استدلال بر حق، لجاجت کردند؟ البته که خیر؛ تاریخ پر است از این لجاجتها و سرکشی از پذیرش حق؛ پس چرا جستجو در دل تاریخ نمونهای از مباهله به دستمان نمیدهد؟ چه رازی است در این پرهیز؟ مگر جز این است که نابودی بستگان به رشد هرچه بیشتر و سریعتر اسلام کمک میکند؟
وی افزود: پاسخ این پرسشها تقریبا همان پاسخی است که به چرایی وجود شیطان میدهیم. بنای پروردگار در نظام آفرینش این نیست که در سر راه هدایت انسان مانعی نباشد، وگرنه چه دلیلی داشت که ابلیس با این همه سرکشی، برای فریب انسان از خداوند تقاضای طول عمر کند و درخواستش پذیرفته شود؟! انسان آن وقتی به کمال میرسد که با ابزار عقل، که حجت درونی اوست، خدا و پیامبر خدا را بشناسد و پله پله و گام به گام پیش برود؛ اهل بیت پیامبر را بشناسد، قرآن و رهنمودهای اهل بیت را مایه ارتقای ابزار عقل کند و روز به روز توان تشخیص خود را بالا ببرد. پس این خواست خداست که تا قیام قیامت خیر و شر در کنار هم، حتی گاهی در لباس هم، و در ستیز باشند.
این کارشناس مذهبی مطرح کرد: انقلاب اسلامی ما هم در جهت تکامل، مسیری جدای از این راه ندارد. مردم ما گام به گام پیش میروند و انقلاب را هم با خود به پیش میبرند. قرار نیست دشمنان سرسخت و لجوج ما با استدلال و منطق یا دعا از سر راه ما کنار بروند. آنها بر باطل خود استوارند. این ما هستیم که باید هر روز توانمندتر از دیروز باشیم. ابزار دشمن برای تضعیف ما فریب است و این ما هستیم که نباید از داشتهها و تواناییهای خود غافل شویم و مسیر پیشرفت را گم کنیم. فریب خوردن البته برای انسان غیرمعصوم طبیعی است؛ مهم درس گرفتن از گذشته است. راه امید به ترحم دشمن را آزمودیم، و امروز میدانیم که پیشرفت در تکیه بر توان خود و امید به خداست. ثبات قدم اگر بود، گردنهها هرچه سختتر و پربلاتر شود، توانمندتر و با سری افراشتهتر از دشواریها میگذریم.