محمد فرضی پوریان پیرامون جایگاه ولایت در کلام « امام رضا (ع) » گفت: بدون شک یکی از مهمترین مسائل درونی جامعه اسلامی، مسئله «امامت» است، شناخت «امام رضا (ع)»، صفات و ویژگیهای ایشان چنان مهم و پراهمیت است که در حدیث نبوی معروف که در جلد ۲ صفحه ۴۰۹ کتاب «کمال الدین و تمام النعمة» آمده است: «مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة، کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است». این روایت به روشنی بیان میکند که شناخت «امام رضا (ع)» یکی از مهمترین وظایف آدمی است.
وی به اهمیت جایگاه ولایت اشاره و ابراز کرد: اهمیت جایگاه ولایت در کلام «ائمه اطهار (ع)» بسیار بیان شده است، به طور مثال زُرارَة بن اَعْیَن میگوید: در کتاب شیخ کلینی جلد ۲ به روایتی از «امام باقر (ع)» اشاره شده که این امام بزرگوار در آن فرموده اند: «اسلام بر پنچ پایه بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت»، سپس من پرسیدم: کدام یک از اینها برتر است؟ حضرت فرمودند: ولایت برتر است. زیرا ولایت کلید آنهاست و شخص والى دلیل و راهنماى آنها، «ائمه (ع)» راهنماى نماز، زکات، حج و روزه میباشند و این اعمال بدون راهنمایى آنها درست نیست.
فرضی پوریان به کلام «امام رضا (ع)» پیرامون ولایت اشاره کرد و افزود: اهمیت ولایت در کلام «امام رضا (ع)» به زیبایی دیده میشود. «امام رضا (ع)» در مسیر حرکت به سمت مرو، به نیشابور رسیدند و مورد استقبال بینظیر مردم آن دیار قرار گرفتند و در جمع آنها فرمودند پدرم «موسی بن جعفر(ع)» از پدرش و او نیز از پدر و جدش «رسول خدا (ص)» نقل کردند که خداوند متعال فرموده است: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی، کلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ و قلعه محکم من است، هر کس در آن داخل شود، از عذاب من در امان است»، سپس زمانی که قافله راه افتاد ایشان فرمود: «بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا، با شرایطی که من یکی از آن شرایطم». این حدیث به سلسله الذهب سندی از طلا معروف است. همچنین، چون در کتب روایی شیعه و اهل سنت با اسناد فراوان نقل شده مورد اطمینان است.
وی تفسیر ولایت را از زبان «امام رضا (ع)» مورد بررسی قرار داد و تاکید کرد: در این روایت «امام رضا (ع)» به زیبایی مسئله توحید و ایمان به خداوند متعال و سعادتمند بودن در آخرت را معطوف بر خود و پذیرش مسئله امامت میکنند، یعنی حتی توحید بدون داشتن ولایت و امامت سعادت انسان را تامین نخواهد کرد، چرا که همه چیز از مسیر امام و حجت خدا میگذرد. به عبارت دیگر حتی «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» گفتن و بندگی خدا نیز بدون داشتن امام و ولی خدا امکان پذیر نیست.
این کارشناس علوم قرآنی در همین راستا ابراز کرد: این روایت در واقع تفسیر همان روایت نبوی است که در اول بحث اشاره شد، آنجا که «پیامبر اکرم (ص)» فرمودند: هر کس امام خویش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است، یعنی مرگ او به مانند مرگ یک مشرک است، یعنی اسلام او برایش سودی ندارد، در اینجا نیز «امام رضا(ع)» میفرمایند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» زمانی ارزشمند و کارساز است که انسان را از عذاب الهی نجات دهد و همراه با امامت و ولایت باشد.
وی پیرامون امر پروردگار درباره ولایت بیان کرد: خداوند متعال برای امتحان انسانها، برخی انسانهای دیگر را برگزیده و حجتهای خود را بین مردم قرار داده و به بقیه مردم امر میکند که از آنان اطاعت کنند. مانند همان دستوری که به ابلیس داد که بر حضرت آدم سجده کند و او به علت غرور و تکبری که داشت از سجده امتناع کرد. اینجا نیز خداوند متعال به دیگر انسانها دستور داده است که از اولیای او تبعیت کنند و برخی به علت غرور و تکبری که داشتند، این دستور الهی را کنار گذاشتند.
این کارشناس علوم قرآنی بار دیگر بر سخنان «امام رضا (ع)» پیرامون ولایت تاکید کرد: «امام رضا (ع)» در حدیثی میفرمایند مسئله توحید و بندگی خداوند متعال به پذیرش ولایت بستگی دارد، یعنی خدا نمازی از انسان را میپذیرد که از مسیر ولایت گذشته باشد، روزهای از انسان را میپذیرد که از مسیر ولایت به ما رسیده باشد، نه از مسیرهای دیگر. انسانها و مسیرهای دیگر ولو اینکه سخن حق را بگویند قابل قبول نیستند، زیرا آنها در راهی نیستند که خدا دستور داده است.
فرضی پوریان به اعتقادات شیعه در مورد ولایت پرداخت و خاطرنشان کرد: اطاعت از خداوند متعال و مسئله توحید و بندگی خدا به پذیرش امامت و ولایت اولیای او بستگی دارد. از این روست که شیعه امامت را جزء اصول میداند نه فروع، چون اساس توحید و اساس ایمان بر آن متوقف است.