کنار جنازه بعثی‌ها فیلم می‌ساختم!

 هرساله همزمان با هفته دفاع مقدس بازپخش فیلم‌های شاخص مرتبط با این حوزه از تلویزیون که بخش عمده‌ای از آن‌ها محصول دهه‌های ۶۰ و ۷۰ در سینمای ایران محسوب می‌شوند، تصویری درخور توجه از دوران اوج «سینمای دفاع مقدس» را پیش روی‌مان می‌گذارد. دورانی که درباره سیاست‌گذاری‌های کلان و حتی جهت‌گیری محتوایی آثار در آن بسیار سخن گفته شده اما تصویر چندان شفافی از فرآیند تولید و حساب و کتاب اقتصادی فیلمسازی در آن سال‌ها در اختیارمان نیست.

محسن علی‌اکبری یکی از نخستین سینماگرانی است که به‌عنوان «مدیر تولید» و «تهیه‌کننده» پای کار فیلم‌های دفاع مقدسی رفت و تا به امروز هم یکی از تهیه‌کنندگان پرکار در حوزه ساخت فیلم‌های سینمایی و مجموعه‌های تلویزیونی با موضوعات تاریخی بوده است. روایت او از فیلمسازی در سال‌های جنگ و تفاوت آن با شرایط فیلمسازی امروز، حاوی نکات قابل تأملی است.

علی‌اکبری درباره تفاوت شرایط تولید فیلم‌های سینمای دفاع مقدس در سال‌های جنگ و با شرایط امروز گفت: من جزو اولین نفرهایی بودم که وارد سینمای دفاع مقدس شدم. از سال ۶۱ با فیلم «گورکن» به کارگردانی محمدرضا هنرمند با موضوع موشک‌باران مردم دزفول توسط رژیم بعث عراق وارد این حوزه شدم. در آن دوران در بحبوحه موشک باران دزفول، در کنار مردم بودیم اما همین که یک گروه فیلمبرداری در آنجا بود باعث می‌شد مردم اعتماد به نفس خوبی داشته باشند. چون یک گروه فیلمبرداری با دوربین سی و پنج میلیمتری از رشادت‌های این مردم فیلم می‌ساختند.

ساخت فیلم دفاع مقدسی به قدری راحت بود که گفتنی نیست!

این تهیه‌کننده در پاسخ به اینکه در آن شرایط با چه سختی‌هایی مواجه بودید گفت: در آن دوران برای ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی، به قدری راحت بودیم که گفتنی نیست. امکانات و شرایط به گونه‌ای بود که انگار ما یک فیلم آپارتمانی می‌ساختیم. هر آنچه نیاز داشتیم از ارتش یا سپاه می‌گرفتیم و آن‌ها به راحتی در اختیارمان می‌گذاشتند. این همکاری و ارتباط فی مابین ما، به قدری بالا رفته بود که من شب به شب نگاتیو ۳۵ را به پرواز c۱۳۰ نیروی هوایی پایگاه چهارم می‌دادم، آن‌ها آن را به تهران می‌بردند و پس از شسته شدن به ما برمی‌گرداندند. امکاناتی که در اختیار ما می‌گذاشتند بی‌سابقه بود و ما محدودیتی نداشتیم.

وی افزود: درواقع وفور نعمتی در زمینه عدوات جنگی داشتیم. این موضوع خود به خود هنرمند را به سمت ساخت فیلم‌های دفاع مقدسی جذب می‌کرد، هنرمند هم سعی می‌کرد از این امکانات به بهترین شکل ممکن استفاده کند. به خاطر دارم در فیلم «بلمی به سوی ساحل» تیم تدارکات نداشتیم چون این کار را بچه‌های سپاه و ارتش خودشان انجام می‌دادند. از غذا و سرویس گرفته تا تامین هنرور را به عهده داشتند، به همین ترتیب ما فراغ خاطر داشتیم. این در حالی بود که خود ما در آن زمان سینما را چندان نمی‌شناختیم.

علی‌اکبری تأکید کرد: من سینمارو و اهل سینما نبودم. دوستان دیگر هم، همین‌طور بودند. ما بچه‌هایی بودیم که از مسجد جوادالائمه به حوزه هنری آمده بودیم. یعنی از یک پایگاه مذهبی برخاسته بودیم و هیچ آشنایی با سینما نداشتیم ولی به قدری امکانات و برخوردها با ما خوب بود که خودمان تشویق می‌شدیم تا فیلم‌های بعدی را بسازیم. همین موضوعات است که باعث می‌شود حالا هم هنگام تماشای فیلم‌های آن دوران، لذت ببرید، هرچند فیلم‌های آن زمان از لحاظ تکنیک، مانند فیلم‌های امروزی نیستند ولی صمیمیت و صداقتی دارند که مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

این تهیه‌کننده سینما اظهار کرد: سال گذشته فیلمی به نام «وکیل مدافع» به کارگردانی سلما بابایی ساختیم. هر آنچه ما می‌خواستیم یا نبود یا اگر بود، باید وجهی گزاف بابت آن پرداخت می‌کردیم. این موضوعات خود به خود هنرمند را از این عرصه دور می‌کند. مثلاً دوستان عزیز سپاهی، شهرک سینمایی دفاع مقدس را با این نیت ساخته‌اند که هنرمند تشویق و ترغیب شود و فیلم بسازد ولی وقتی داخل شهرک می‌شوید با کنتور مواجه می‌شوید! مدیران شهرک، بچه‌های دوست داشتنی و شریفی هستند اما وقتی با آن‌ها صحبت می‌کنیم می‌گویند به ما گفته‌اند خودتان پول خودتان را درآورید!

زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور در پشت‌صحنه «بلمی به سوی ساحل»

وی افزود: «وکیل مدافع» در اکران عمومی چیزی حدود ۸۰ میلیون تومان فروخت این یعنی اینکه حتی پول پوستر فیلم هم درنیامد! اما من باید صد میلیون تومان به دوستان شهرک دفاع مقدس می‌دادم! در حالی که این اتفاقات باعث می‌شود ما رنجیده خاطر و کم‌کار بشویم. اگر قرار است برای سینمای دفاع مقدس کار کنیم، باید تمام امکانات اتاق فکر، فیلمنامه‌ای، تجهیزات و… تجمیع شوند. در حال حاضر در هر سازمانی، یک تشکیلات دفاع مقدسی داریم، یعنی جایی مثل «اوج» برای خودش است، انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس برای خودش است، بنیاد روایت فتح برای خودش کار می‌کند در حالی که این فرم کار هیچ‌وقت جواب نمی‌دهد.

این تهیه‌کننده مطرح کرد: ما باید دارای یک اتاق فکر منسجم باشیم که همه از آن تبعیت کنند. سپس در این اتاق فکر مشخص شود که مثلاً امسال چه موضوعاتی درباره دفاع مقدس تبدیل به فیلم می‌شوند. پس از انجام این مرحله همه باید بسیج شوند تا اطلاعات و پژوهش‌ها در یک نقطه متمرکز شود، یک تیم نگارشی قوی و قدر روی کار بیاید و از این تحقیقات، فیلمنامه‌ای بنویسد سپس یک جای مشخص مسئولیت ساخت آن را برعهده بگیرد در غیر این صورت دچار مشکل می‌شویم.

امروز می‌توانیم بهترین فیلم‌های دفاع‌مقدسی را بسازیم، اما...

علی‌اکبری در بخش دیگر صحبت‌های خود توضیح داد: همان‌طور که اشاره کردم در آن دوران ما تجربه لازم را نداشتیم. ما وارد سینمایی شده بودیم که از سینماگران خالی بود، اکثر سینماگرانِ پیش از انقلاب، از ایران رفته بودند. ما وارد چنین سینمایی شدیم. پس هم تجربه سینمایی و هم تجربه در زمینه ساخت فیلم‌های جنگی نداشتیم. اما در حال حاضر به رشد و تکاملی رسیده‌ایم که می‌توانیم بهترین آثار دفاع مقدس را بسازیم.

وی افزود: همین دوربین دیجیتال که شاید برای شما جوانان پیش پا افتاده باشد برای ماهایی که چهل سال پیش با نگاتیو کار می‌کردیم، آرزو بود، چون گاهی صدای دوربین اجازه کار نمی‌داد و حجم کاست تنها سه دقیقه و نیم بود، به طوری که پس از سه دقیقه و نیم، باید دوباره شستشو می‌شدند! اما حالا دوربین‌های جدید دست ما را برای سی‌جی‌آی (جلوه‌های ویژه رایانه‌ای) باز گذاشته‌اند. ما حالا می‌توانیم به راحتی با دوربین‌های روز دنیا که در ایران هم وجود دارد، فیلمبرداری کنیم بدون اینکه بک‌گراندش توپ و تانک باشد! یعنی می‌توانیم این موارد را با تکنولوژی کامپیوتری به فیلم اضافه کنیم. این تکنولوژی از دوربین گرفته تا اجرا به ما صد در صد کمک می‌کند. خدا را شاکریم که این امکانات به وفور در ایران وجود دارد و هنرمندانی داریم که در سطح بین‌المللی کار سی‌جی‌آی را انجام می‌دهند و این از نقاط قوت ماست.

این تهیه‌کننده سینما اظهار کرد: ما در آن زمان همه چیز را به صورت میدانی ضبط می‌کردیم هیچ چیزی به عنوان ترفندهای سینمایی نداشتیم و هر آنچه داشتیم واقعی بود. یادم است در «پرواز در شب»، من به همراه رسول ملاقلی‌پور، مرحوم سلحشور، بچه‌های فنی و … در کانال کمیل بودیم. از میدان انقلاب چند نفری را سر صحنه برده بودیم و آن‌ها ماسک شیمیایی زده بودند. درواقع قرار بود بیایند و کانال را به رگبار ببندند. ما به بچه‌ها اسلحه با تیرهای مشقی دادیم اما به یکباره دیدم یکی از این دوستان از زیر ماسک چیزی می‌گوید، گفتم کار را متوقف کنید تا ببینیم چه می‌گوید. می‌گفت رنگ تیرهای من فرق می‌کند، کات دادیم و دیدیم خشاب او ۳۲ تیر جنگی دارد! یعنی آن اسلحه‌ای که برای مسئول اسلحه‌خانه بود به اشتباه به او داده شده بود!

فیلمسازی ما جزوی از جنگ و دفاع مقدس شده بود

این تهیه‌کننده اظهار کرد: ما در زمان فیلمبرداری «بلمی به سوی ساحل» در دوره‌ای وارد بستان شدیم که این شهر ۲۴ ساعت قبلش از دست عراقی‌ها خارج شده بود، حجم کشته‌ها به قدری بود که ما از کنار جنازه بعثی‌ها رد می‌شدیم و فیلمبرداری می‌کردیم. همه چیز جنگی بود ما به نوعی جزوی از جنگ و دفاع مقدس شده بودیم. ضمن اینکه حضور ما به عنوان یک گروه فیلمساز در آن شرایط روی روحیه رزمندگان تاثیر مثبت داشت. یا وقتی وارد خرمشهر شدیم که این شهر حدود دو ماه قبل ترش آزاد شده بود ولی همچنان رگه‌هایی از رژیم بعث در شهر بود و آن فیلم دقیقاً در همانجا ساخته شد ولی حالا دیگر چنین امکانی وجود ندارد. حالا پیدا کردن نقطه‌ای مانند ظاهر شهری در دهه ۶۰ در کل ایران پیدا نمی‌شود. چون حتی روستاها هم لوله کشی گاز دارند و این‌ها مانع تصویربرداری است حتی یکسان نبودن فرهنگ معماری هم به ما لطمه می‌زند.

نمایی از فیلم «بلمی به سوی ساحل»

سیاست‌گذاری‌های خائنانه را تعمدی می‌دانم!

وی در بخش دیگر از صحبت‌هایش توضیح داد: با توجه به گرانی‌های رخ داده، هیچ فرقی در فیلمسازی وجود ندارد یعنی ساخت فیلم‌های اجتماعی و دفاع مقدسی بسیار پرهزینه شده است اما من در آن دوران «بلمی به سوی ساحل» را با ۹۱۰ هزار تومان ساختم. اگر حالا کسی ارزش کنونی آن را از من بپرسد می‌گویم ساخت چنین فیلمی در حال حاضر ۱۰ میلیارد تومان هزینه در پی دارد درواقع ساخت فیلم به مراتب سخت و گران شده است. ضمن اینکه به دلیل سیاست‌گذاری‌های اشتباه و خائنانه، سمت و سویی در فرهنگ عامه می‌بینیم که باعث می‌شود مخاطب دیگر با چنین فیلم‌هایی ارتباط برقرار نکند، من مطمئنم این امر تعمدی است.

این تهیه‌کننده سینما افزود: در حال حاضر هرچه بیشتر فیلم کمدی جلف بسازی با مخاطب بیشتری مواجه هستی. این تغییر روحیه، خواسته مخاطب نبوده بلکه ما هنرمندان چه در تلویزیون، چه در سینما و چه در تئاتر این روحیه را به مخاطب تحمیل کرده‌ایم. برای اینکه جیب‌های خودمان را پر کنیم سعی کردیم هر بی فرهنگی را به فرهنگ مملکت اضافه و فرهنگ اصلی را ساقط کنیم. به نظرم این خیانتی بزرگ در حق فرهنگ و هنر است هر زمانی هم تصمیم‌گیران، تصمیم بگیرند دستی روی فرهنگ بکشند بهبود آن حداقل ۲۰ سال زمان می‌برد.

علی‌اکبری تأکید کرد: اگر اتاق فکر و فیلمنامه در یک نقطه متمرکز شود آنگاه ما از موضوعاتی که قرار است تبدیل به فیلم شود، یک وجه اشتراک پیدا کنیم در این صورت رسانه ملی ساخت پروژه‌ای را شروع نمی‌کند که مانندش را اوج یا نهاد دیگر در قالب سینمایی بسازد. در کنار این موضوع لازم است که بحث تجهیزات هم مرتفع شود.

وی افزود: همین اواخر ما سریالی به کارگردانی جواد شمقدری با موضوع انقلاب اسلامی ساخته‌ایم. ۶ ماه قبل از شروع فیلمبرداری با ارتش نامه‌نگاری داشتیم، ۶ ماه از فیلمبرداری گذشته بود اما حتی نتوانسته بودیم یک سوزن از این دوستان بگیریم، در حالی که قرار بود این سریال نشان دهد در ابتدای انقلاب ارتش نقش پررنگی در اتفاقات گنبد و کردستان داشته است. خداوند به ما لطف داشت و ما توانستیم جلسه‌ای حضوری با امیر سیاری داشته باشیم. ایشان در مقام فرماندهی تمام مشکلات ما را درک کرد و به گونه‌ای دستور داد که لشکر شماره ۱۶ زرهی قزوین با تمام ادوات و امکانات در اختیار این سریال قرار بگیرد، به همین ترتیب نقاط ضعفی که درباره عدم حضور ارتش در سریال بود، با نظر قاطع و حمایت یک فرمانده حل شد. پس یکی دیگر از مشکلات ما در حوزه فیلم‌های دفاع مقدس ارتباط نداشتن هنرمندان با فرماندهان عالی‌رتبه است، در حالی که این موضوع چه در سپاه، چه ارتش و… باعث بهبود وضعیت آثار می‌شود. ما در این صورت می‌توانیم به راحتی خواسته‌های خودمان را بگوییم، آن‌ها هم انتظارات خود را بیان کنند، ما به عنوان فیلمساز انتظارات آن‌ها را برآورده و از امکانات به بهترین شکل استفاده کنیم.

عکس کنار خبر نمایی از فیلم سینمایی «چشم شیشه‌ای» به تهیه‌کنندگی محسن علی‌اکبری و کارگردانی حسین قاسمی‌جامی است.