نشست رسانهای سریال تلویزیونی «شاهرگ» به کارگردانی سیدجلال اشکذری و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی با حضور عوامل این سریال پیش از ظهر امروز چهارشنبه ۱۵ مرداد در صداوسیما برگزار شد.
اخبار فرهنگ و هنر - سیدجواد هاشمی از بازیگران این مجموعه، در ابتدای این نشست با اشاره به نقش خود در سریال « شاهرگ » بیان کرد: خوشحالم که با اینکه نقشم کم بود اما بازخورد خوبی از آن داشتم و حتی برخی نوجوانان تماس میگرفتند و واکنشهای مثبتی نشان میدادند.
دشواری روایت وقایع دهه ۶۰
حسین پاکدل دیگر بازیگر این سریال نیز در ادامه گفت: دوست دارم به همه شهدای صداوسیما که تعدادشان کم نیست اشاره کنم و اگر امروز میتوانیم از «شاهرگ» حرف بزنیم به برکت اینهاست.
وی افزود: میگویند جنگ و انقلاب پدیده غریبی است. جنگ را عدهای شنیدند و عدهای دیدهاند. ماجراهای دهه ۶۰ وقایعی بود که منحصراً در زمان خودش قابل تحلیل است و اگر الان صحنههای جنگ را عین به عین بازسازی کنید آنقدر خلوص و صداقت در بالا خواهد آن بود که الان ممکن است بگویند ریاکاری است.
این بازیگر باسابقه تلویزیون اضافه کرد: ساخت فیلم و سریال درباره دهه ۶۰ بسیار سخت است، اگر توقع ما این باشد که یک اثر تنها گوشهای از اتفاقات آن سالها را نمایش دهد، بردهایم. هیچ کاری نمیتواند آن اتمسفر را بهطور کامل نمایش دهد، چون آن سالها دنیای دیگری بود و گاهی فکر میکنید کهکشان دیگری بود و آن میزان از صداقت غیرقابل تقلید است.
وی در پاسخ به سوالی درباره نظرش نسبت به نقدهایی که از این سریال در فضای مجازی مطرح میشد بیان کرد: فضای مجازی چشمهای ناظری است که باعث میشود لحظات تنهایی و خلوت ما هم در منظر دید جهان قرار بگیرد و میبینیم
پاکدل به برخی از حواشی مجازی اشاره و عنوان کرد: گاهی میبینم با مقایسه این زمان و آن زمان حجم مشکلات را بیشتر نشان میدهند، ولی جنایت، فقر و فلاکت دزدی همه اینها در دهه ۶۰ هم بود اما هیچ رسانهای برای نمایش آن نبود، از زمانی که این رسانهها ایجاد شد حجم این فجایع هم پایین آمده است. نه من معیار خوبی هستم و نه فضای مجازی برای تحلیل آنچه پیش روی ماست.
تعمدی در شباهت کاراکترها با «ماجرای نیمروز» نداشتیم
اشکذری کارگردان سریال در ادامه درباره مقایسههایی که بین کاراکترهای این سریال با برخی کاراکترها در فیلمهای چون «لباس شخصی» و یا «ماجرای نیمروز» رخ داده است، گفت: تیپهای آن دهه یا ریش داشتهاند یا سبیل، مثلاً شخصیت فرخ را میگفتند به کاراکتر ماجرای نیمروز نزدیک است. شخصیتهای کار ما با کارهای مشابه این چنین مقایسه میشود اما به عمد نبوده است. یکی از دوستان گفت شروع سریال شبیه فلان کار است، اما باید این را دانست که فرماندهان را نمیتوان از جزیره کیش آورد و باید نشان داد در آن زمان پای عملیات بودهاند.
وی اضافه کرد: این فرماندهان همه در جنگ و پای کار بودهاند و هر کاری میخواهد ساخته شود آدمها یا باید از جنگ وارد کار شوند یا عملیات، با این حال ما یک تیم چک و خنثی را از دانشگاه وارد روایت میکنیم.
این کارگردان درباره تحقیقات سریال نیز گفت: وقتی وارد تولید شدم کتابهای آن دوره، فیلم و عکس همه را گذرانده بودم و با این حال آن دوره فضای پر اتفاقی داشته است و باعث میشود برخی چیزها بیشتر برجسته شود. من یک سریال و یک سینمایی دهه شصتی کار کردهام بنابراین شناخت داشتهام اما سعی کردم کم کاری نکنم و فضای سریال را به دهه ۶۰ نزدیک کردیم.
وی افزود: این سریال ۱۸۰ لوکیشن متنوع داشت و یکی از دغدغههای اصلی این بود که برای این همه لوکیشن فضاسازی کنیم.
خیلی از اتفاقات «شاهرگ» واقعی است
محمدرضا شفیعی تهیه کننده سریال نیز اظهار کرد: اساساً برای پرداختن به دهههای ۵۰ و ۶۰ لازم است مراقبتهای بسیاری صورت بگیرد. نمیشود گفت ما هر آنچه را در آن زمان بوده است را به تصویر درآوردهایم. ما دنبال ساخت سریالی بودیم که قهرمانهایش چند نیروی امنیتی بودند که قرار بود جلوی خرابکاریهای منافقین را بگیرند و خیلی از اتفاقات سریال واقعی است.
وی افزود: من افسوس خوردم که خیلی از قصهها و اتفاقات واقعی را نتوانستیم بگوییم. خیلی از اتفاقاتی که از طرف همکاران موردنقد قرار میگیریم که چرا باید دختر دایی یکی از شخصیتهای امنیتی مجاهد باشد. در خانوادهای که پدر آیتالله است یک بچه در جنگ شهید میشود یکی مجاهد است و اعدام میشود آن دوران فضای غبارآلودی دارد.
اشکذری نیز درباره دغدغهاش نسبت به ساخت این سریال اظهار کرد: آن فضا پر از جذابیت است و باعث میشود قصههای شکل بگیرد که حتی باورش سخت است. من این فضا را دوست دارم و اگر کار درست انجام شود استقبال خوبی میشود. مخاطب سریال و فیلم سینمایی خوب در این زمینه دیده است و از ما توقع کار بد ندارد. به لحاظ کارگردانی، صحنه و فیلمنامه برای هر فیلمسازی کاری پرچالش است.
وی افزود: برای مخاطب هم جذابیت دارد از نوع لباسهای آن زمان تا دیالوگ گفتن و ارتباط گرفتن و حتی نوع عاشق شدن آنها متفاوت است. سعی کردیم لحظاتی را به تصویر بکشیم و البته سختیها را هم از قبل میدانستیم. من هر روز که سکانسها را از شب قبل میدیدم مثل شب امتحان استرس میگرفتم.