جلوه‌های ناب «حرم» در «اِرم»/شب قدری که در ماشین احیا شد

دلمان را خوش کرده بودیم به آمدن یک ماه مبارک و شب‌های مبارک‌تری که مزین به نام « قدر » است و شیرینی و حلاوتش به همان سر به خاک گذاشتن و تمنا کردن بود... یک تمنای واقعی از یک قدرت لایزال برای کمک... برای فرار از آنچه در روزهای زندگی بدجوری محاصره‌مان کرده است. برای اینکه شاید به معنا و مفهوم مطلق کلمه، «انسان بودن» را دوباره به ما بازگرداند. پاکیزه مان کند و بعد ما را برگرداند به همین دنیای خاکی که هنوز دوستش داریم.

اخبار مذهبی - بالاخره آن «ماه» آمد، «رمضان» آمد، مانند همیشه، خوب و جاری و محترم. اما آمدنش این بار با آنچه در زندگی مان تجربه کرده بودیم خیلی خیلی خیلی فرق می‌کرد.

این بار آمدنش در شرایطی بود که مهمان ناخوانده‌ای به نام «جناب کرونا» همه چیز را به هم ریخته بود. آمد و حالا بیش از چندین ماه است که میزبانش هستیم. یک مهمان ناخوانده «دوست نداشتنی» که ‌ای کاش زنگ درِ زندگی مان خراب بود و در را به رویش باز نمی‌کردیم. باز نمی‌کردیم تا نبینیم روزهایی را که برای پیشگیری از دشمنی‌های این مهمان ناخوانده سلامت خودمان و اطرافیانمان را به خطر بیندازد. تا نبینیم که در یک ماه شریف و به شدت جذاب که حضور در مساجد و هیات‌های مذهبی‌اش طعم و لذت دیگری برای نیایش و خلوت با خدا دارند، قادر به حضور در این اماکن نیستیم و باید کل ماجرا را در فضایی سپری کنیم که تاکنون تجربه اش نکرده بودیم. شرایطی که قطعا برای تک‌تک آن‌هایی که دل در گروی رمضان و شب‌های قدرش دارند سخت تر و دشوارتر از حد تصور است. گو اینکه خیلی چیزها را از دست داده اند. خیلی چیزها ...

اما خب در این شرایط هم نمی‌توان دست روی دست گذاشت؛ بالاخره باید کاری کرد تا قدر و منزلت و ثروت منبع و معدن مهم یک ماه شریف با نقشه‌ها و طرح‌های مختلف به جان و روحمان نفوذ پیدا کند.

بله سلامتی قطعا مهم است، قطعا و هیچ شوخی هم ندارد. یعنی همان گونه که سازمان‌ها و مجموعه‌های مختلف مرتبط با بهداشت و درمان گفته اند باید مراقب بود، خیلی مراقب تر از همیشه. اما آخر این دلتنگی مناجات‌های بی نظیر « رمضان » را مگر می‌توان ندید و نجوا نکرد؟ مگر می‌توان از مناجات‌هایی که در شگفت‌انگیزترین شکل ممکن مهربانی و فریادرسی برای بخشش گناهان و رفاقت با خدا دارد و با یک موسیقی موزون الهی و خوش آهنگ تو را دعوت می‌کند به یک مهمانی گذشت؟ بله مهمانی که به جای «کرونا» و «کووید ۱۹» ما آدمیان سراپا خطا و پراشتباه مهمانش هستیم که همیشه هست و این بار در سفره رنگین و پر از برکت رمضان جور دیگری ما را می‌خواهد.

اینجاست که خیلی‌ها می‌آیند، راه چاره را به سهم خود پیدا می‌کنند، یعنی ایجاد یک شرایط برای برپایی آنچه در ماه مهمانی خدا می‌تواند دربرگیرنده حال و هوای سالهای قبل را داشته باشد. شرایطی که با رعایت کامل پروتکل‌های بهداشتی و درمانی پیشگیرانه در مقابل کرونا، می‌تواند دقایقی شرایط حضور در یک محفل رمضانی همچون مساجد و تکایا را پیش روی مشتاقان نیایش و مناجات قرار دهد. حالا این شرایط با زبان هنر هم ترکیب شود که چه بهتر؟ زیباست و زیبا هم می‌ماند. شرایطی که قطعا برای همه ما تجربه ارزشمند و فوق العاده غیر قابل پیش بینی و غافلگیرانه‌ای دارد که نگاهمان را به زندگی تغییر داد، بدجوری هم تغییر داد.

مرکز موسیقی انقلاب اسلامی (مأوا) یکی از همین خیلی‌هاست که در این شرایط ویژه از ۱۸ روز پیش دست به ابتکار جالبی زده که این بار شهروندان تهرانی رمضان متفاوتی را پشت سر بگذارند.

این مرکز با توجه به تعطیلی جلسات به علت شیوع ویروس کرونا و اهمیت بهره‌مندی از شب‌های ماه مبارک رمضان، با رعایت نکات بهداشتی و فاصله‌گذاری مشخص شده میزبان مردم شب‌زنده‌دار تهران با ویژه برنامه «شب‌های دلتنگی» در پارکینگ مجموعه تفریحی «ارم» یا همن شهر بازی ارم است.

در این طرح که از ابتدای ماه مبارک رمضان آغاز شده شرکت‌کنندگان از داخل اتومبیل‌های خود شاهد ویژه‌برنامه‌های قرائت قرآن، سرود، شعرخوانی، تواشیح، سخنرانی، مناجات و مداحی هستند. تجربه‌ای تازه و بدیع که فارغ از ایرادات و انتقاداتی که بر آن می‌توانیم داشته باشیم، فضایی را به وجود آورده که خیلی‌ها تصور می‌کردند مورد اقبال قرار نمی‌گیرد اما به گونه‌ای شد که آنچه در شور زیارت حرم و حریم اهل بیت(ع) می‌دیدیم و از حضور در آن لذت می‌بردیم این بار در پارک «ارم » تهران اتفاق افتاد.

گزارش پیش رو حاصل تجربه چهار ساعته حضور نگارنده در محل برگزاری ویژه برنامه «شب‌های دلتنگی» است، که برای ما تهرانی‌ها تجربه جالبی بود و این امیدواری وجود دارد که بتواند در دیگر شهرهای کشور نیز به اجرا در بیاید.

طبق اعلام قبلی قرار بود مراسم ساعت ۲۳:۳۰ در پارکینگ مجموعه تفریحی «ارم» تهران جایی در میان چرخ و فلک‌ها و اسباب بازی هایی که بخشی از شور کودکی ما دهه شصتی‌ها آنجا رقم می‌خورد آغاز شود. از همان ابتدا هم در محافل خبری و رسانه‌ای و فضای مجازی اعلام کرده بودند که حین هنگام ورود اتومبیل‌ها به محدوده برگزاری برنامه هیچ کس اجازه پیاده نشدن از ماشین خود را ندارد. جالب اینکه با راه‌اندازی و طراحی یک سامانه نیز شهروندان تهرانی را از میزان ظرفیت ماشین‌ها آگاه می‌کردند که شهروندان با شرایط ظرفیت پر محدوده مواجه نشده و دست خالی به خانه هایشان بازنگردند.

در زمان ورود اتومبیل‌ها به محدوده برنامه که از ورودی اتوبان شهید حسین فهمیده صورت می‌گرفت، برو بچه‌های هیات سائلین  امیرالمونین(ع) که مجموعه‌شان در حوالی بلوار اشرفی اصفهانی قراردارد  و آمده بودند تا در برگزاری برنامه کمک حال دست اندرکاران باشند خیلی سفت و سخت اجازه پیاده شدن به من از تاکسی را ندادند و به راننده تاکسی گفتند که پس از عبور از تونل ضدعفونی که در چند قدم جلوتر قرار داشت من را تحویل مدیریت رسانه‌ای برنامه بدهد و بعد از اینکه مطمئن شد من کاور اختصاصی خبرنگاران را به تن کرده‌ام و مراحل ضدعفونی را پشت سر گذاشتم می‌تواند من را پیاده کند.

همین موضوع نشان داد که ماجرا جدی تری از این حرفهاست و ما هم بدون هیچ ملاحظه و بحثی که همواره در ممانعت از حضور خبرنگاران در یک برنامه رسانه‌ای وجود دارد، پذیرفتیم تا این کارها انجام دهیم. پس از طی یک مسیر تقریبا  ۵۰۰ متری از در ورودی تا محل برگزاری مراسم بود که ماشین‌ها بعد از ضدعفونی از طریق افرادی که با کاور زرد مشخص بودند به سمت جایگاه‌های مورد نظر مشایعت می‌شدند. مشایعتی که با وجود سن و سال کم ماموران انتظامات که عمدتا بچه هیاتی‌ها بودند با نظم بسیار خوبی شکل گرفت.

از آغاز محدود اجرای برنامه که ما حدود ۴۵ دقیقه قبل از شروع رسمی برنامه به آنجا رسیدیم نواهای دیجیتالی از مناجات‌ها و نوحه‌های مربوط به ماه مبارک رمضان از بلندگوها پخش می‌شد تا شهروندان در حال و هوای اولین شب قدر متفاوتشان در رمضان ۹۹ قرار بگیرند.

بچه‌های فنی برنامه نیز مشغول تست صدا و تصویر بودند که یک اتفاق غیرمترقبه آنها را بدجور به دردسر انداخته بود. متاسفانه به دلیل باد شدیدی که از صبح روز سه شنبه ۲۳ اردیبهشت ماه در تهران می‌وزید پرده نمایش صحنه‌ای که با داربست و یک دکور چوبی طراحی شده بود پاره شده بود و ترمیم آن نیز کار بسیار سختی بود.

در حین ترمیم پرده نمایش بود که فرصت را مغتنم شمرده و تلاش می‌کنم با تعدادی از شهروندانی که به برنامه آمده بودند گپ بزنم.

یک پژوی ۲۰۶ مشکی که یک خانم و آقا همراه با فرزندشان مشغول خواندن دعا بودند توجهم را جلب می‌کند. او نیما نجاتی کارمند یک شرکت خصوصی است که همه خانواده و آشنایانش در مشهد زندگی می‌کنند و به دلیل شرایطی که برای او به وجود آمده مجبور شده تا همراه همسر و فرزندش به تهران سفر کند.

او از چند روز پیش متوجه می‌شود که در این اوضاع احوال کرونایی ویژه برنامه «شب‌های دلتنگی» در مجموعه ارم برقرار است و چون متوجه می‌شود که در این چند شب رائفی پور و سعید حدادیان در آن سخنرانی کرده و نوحه می‌خواند تصمیم می‌گیرد در این برنامه حضور داشته باشد.

طاهر ده‌پهلوان مدیر برگزاری ویژه برنامه «شب‌های دلتنگی» که همراه با رفقایش با چند بی‌سیم با خط‌های ارتباطی مختلف مشغول رسیدگی به برنامه‌هاست فرصت کوتاهی پیدا می‌کند تا قبل از شروع برنامه به ارائه توضیحاتی درباره این پروژه بپردازد.

وی گفت: ما تجربه چنین کاری در این چارچوب را در مسیر پیاده روی اربعین داشتیم که طی آن در یک گستره وسیع برنامه‌هایی را به این شکل اجرا می‌کردیم. امسال هم با توجه به اینکه هیات‌ها تعطیل شد دیدیم برای مردم یک فضالی خالی برای مناجات و نیایش با رعایت پروتکل‌های بهداشتی وجود دارد. پس به این نتیجه رسیدیم که مردم در داخل اتومبیل‌ها به مکانی مانند اینجا بیایند و در داخل ماشین‌هایشان مقابل صحنه  بزرگی برایشان طراحی شده شاهد برگزاری مراسم و آیین‌های فرهنگی هنری مرتبط با ماه رمضان باشند. و خدا را شکر که با راه اندازی پروژه مردم در حال و هوای هیات مذهبی با رنگ و طعم فعالیت‌های هنری هم قرار گرفتند. قطعا این کار جایگزین هیات نمی‌شود ولی با شرایطی که وضعیتی که الان پیش آمده جایگزین خوبی برای اینکه کمی اینجا را شبیه هیات کنیم.

نیما براین باور است که تجربه مناجات خوانی و نیایش در اتومبیل برای او تجربه جالبی بوده که اجرای چند برنامه هنری از جمله سرود و موسیقی‌های آیینی این لذت را برایش دوچندان کرده و باعث شده در این چند روز جزو مخاطبان پروژه باشد. او بر این باور است که این فضای معنوی که با هنر درآمیخته برایش یادآور خاطراتی است که در پیاده روی اربعین داشته اما این بار با شکل و شمایلی متفاوت تر که براش تجربه مهمی را رقم زده است.

در پروژه «شب‌های دلتنگی» از ابتدای ماه مبارک رمضان آغاز شده شرکت‌کنندگان از داخل اتومبیل‌های خود شاهد ویژه‌برنامه‌های قرائت قرآن، سرود، شعرخوانی، تواشیح، سخنرانی، مناجات و مداحی هستندزینب نخعی همسر نیما نیز در تایید صحبت‌های همسرش از واکنش رسانه‌های خارجی در برگزاری این رویداد سخن می‌گوید که فکر می‌کردند این برنامه پروژه‌ای همانند «سینما ماشین» است که چندین روز است با نمایش فیلم «خروج» ابراهیم حاتمی کیا در برج میلاد میزبان شهروندان است. جالب اینکه تصویری هم از آنها طی این چند روز در یکی از رسانه‌ها پخش شده که آن‌ها را مخاطبان این ماجرای سینما ماشین فرض کرده‌اند. اما غافل از اینکه نمی‌دانستند این پروژه با ماجرای سینما فرق دارد.

علی مارندی دیگر شهروندی که همراه پدر و برادر خود برای اولین بار در پروژه «شب‌های دلتنگی» حضور پیدا کرده نیز درباره این تجربه به من گفت: «از وقتی پدرم در تلویزیون و رسانه‌ها تبلیغ این برنامه را دید مدام اصرار می‌کرد که سری به اینجا بزنیم. اما به دلیل اینکه وی مریض است من واقعا مایل نبودم که به برنامه‌ای بیاییم چون می‌ترسیدم در این شرایط خدایی نکرده اتفاقی برایش بیفتد. تا اینکه بالاخره راضی شدم در ویژه برنامه حضور داشته باشم.  حالا هم خوشحالم که این تجربه را پشت سر می‌گذارم. و فکر می‌کنم در این شرایط کرونایی این بهترین و مناسبت ترین اتفاقی بود که با ترکیب برنامه‌های هنری توانسته به دل شهروندان تهرانی بنشیند.»

پس از صحبت‌هایم با خانواده نجاتی تقریبا کار ترمیم پرده نمایش تمام شده و با وجود وزش باد شدیدی که در محوطه وجود دارد برنامه با قرائت آیاتی از قرآن مجید در میان انبوده حضور اتومبیل‌ها که پارکینگ پرظرفیت ارم را پر کرده بودند، آغاز می‌شود. البته در هنگام ورود ماشین‌ها روی پرده نمایش عبارت اینکه رادیوی اتومبیل را روی فرکانس ۱۰۳ اف‌ام تنظیم کنید حک می‌شد تا صدای برنامه با کیفیت بهتری در داخل اتومبیل‌ها شنیده شود. در اتومبیل‌ها هم که عمده افراد داخل در آنها خانواده‌ها بودند بودند افرادی که هنگام اجرای برنامه از خودشان پذیرایی می‌کردند تا مبادا از ماجرای خوردن سحری غافل بمانند. نکته دیگری که برایم جالب توجه بود مدل اتومبیل‌ها و افراد داخل در آنها بود که تفریبا از عالی ترین مدل و تیپ تا شرایط پایین تر را می‌توانستیم مشاهده کنیم.

بعد از اجرای گروه تواشیح انوار المهدی از قم و اجرای چند سرود و نماهنگ  که در میان وزش شدید باد به اجرای برنامه پرداختند، مرتضی فرهنگ مجری برنامه و از مداحان باسابقه منطقه غرب تهران که در همان حوالی نیز یکی از دست اندرکارات هیاتی بزرگ است به معرفی برنامه‌های آن شب می‌پردازد. اما اتفاقی افتاده؛ اینکه هم حجت‌الاسلام بی‌آزار سخنران برنامه و هم سعید حدادیان مداح به دلیل تراکم برنامه هایی که داشتند دیر به برنامه می‌رسند. شرایطی که موجب می‌شود کمی در کنداکتور پیش‌بینی شده مراسم تغییراتی ایجاد شده و فقط ۲۷ بند از ۱۰۰ بند دعای جوشن کبیر خوانده شود. اتفاقی چندان به مذاق مردم خوش نیامد و معلوم بود که آنها می‌خواستند تمامی این دعای زیبا در اولین شب قدر رمضان ۹۹ خوانده شود.

بعد از خوانش نصفه و نیمه دعا بود که ابتدا سعید حدادیان به سرعت خود را به جایگاه می‌رساند و بدون هیچ معطلی برنامه خود را با خوانش چند مناجات و ذکر مصائب حضرت امیرالمونین آغاز می‌کند.

او در حین برنامه خود از شهروندانی که در داخل ماشین نظاره‌گر برنامه اویند می‌خواهد تا جواب مداح را روشن کردن چراغ‌های ماشین بدهند که این نوع جواب به مداح نیز برای خود تجربه جالبی به نظر می‌آمد. حدادیان بعد از اجرای برنامه خود که مدت کوتاهی را در برگرفت از حجت‌الاسلامی بی آزار که خود را به مراسم رسانده بود دعوت کرد تا مراسم قرآن به سر گرفتن را او به عهده بگیرد.

این نوحه‌خوان معروف تهرانی که پایگاه اصلی برنامه‌های او در طول سال در مسجد امام حسن مجتبی (ع) خیابان آزادی است، بود که به شدت از اقدام مرکز موسیقی انقلاب اسلامی در برگزاری برنامه دفاع کرد و گفت: امسال یک سال بسیار استثنایی بود پس ما باید می‌توانستیم که در بحران‌ها به ویژه مسائل فرهنگی هنری ابتکار عمل داشته باشیم. ما پیروان حضرت زینب(س) هستیم، بزرگواری که در مجلس پیروزی علی الظاهر یزید ملعون، که سفرا و امرا برای تبریک گفتن به او آمدند، چنان ابتکار عمل را به دست داشتند که با یک خطبه همه ورق را بر می‌گرداند. پس ما هم بر اساس این خط مشی دینی نمی‌توانستیم قلبا به تعطیلی جلساتمان رضایت بدهیم به همین دلیل گفتیم جلساتی را داشته باشیم که بتوانیم با رعایت مسائل بهداشتی به برنامه عبادی خودمان نیز برسیم. در این چارچوب هم می‌توانیم از شرایط تکنولوژی نیز استفاده کنیم.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود افزود: ما امیدواریم روزی برسد که مساجد و هیات‌های ما دوباره بازگشایی شود و ما در آنجا خدمتگزار اهل بیت(ع) باشیم. ولی این ویژه برنامه تجربه‌ای بود که خداوند تعالی تفضل فرمود تا ما در این چارچوب نوکری مردم را بکنیم و به عالم اعلام کنیم که بساط ماه رمضان، دعا و توسل و قرآن و عترت تعطیل‌پذیر نیست و این خود ما هستیم که امادگی داشته باشیم در مقابل کنش‌های مختلف واکنش‌های بهینه نشان دهیم. به اعتقاد من اصلا مناجات «هنر» است. ما باید هنر را هم قدسی کنیم. کما اینکه هنر فی ذاته قدسی است این ماییم که گاهی آن را خرج باطل می‌کنیم به نوعی آن را «دَجالی» می‌کنیم.

جالب است بدانید در همین ماجرای پروژه «شب‌های دلتنگی» به من گاهی گزارش می‌رسید که : «بی بی سی اعلام کرده پنج مکان در کل دنیا بوده که برنامه فرهنگی در پارکینگ اجرا می‌کردند که یکی از آنها با نام «درایوینگ مناجات»  سعید حدادیان در پارک ارم تهران  برگزار می‌شود». به هر حال در این چارچوب لطیفه‌های زیادی گفته اند. یک عده‌ای گفتند: «همه رفتند حرم، سعید رفته ارم»! البته همین لطیفه‌هایی هم که ساختند معلوم است که به ما توجه داشتند. گاهی اوقات هم که من در این برنامه می‌گفتم: «اگر حواس‌ها جمع است، گاهی چراغ‌های ماشین را روشن کنید» جالب اینکه از همین هم سوژه‌هایی برای لطیفه ساختند که برایم جالب بود. من از این‌ها ناراحت نمی‌شوم چون معتقدم هرکسی سربه سر ما می‌گذارد دشمنی با ما ندارد. در نهایت اینکه این فضا فضایی بود که امیدوارم حق تعالی به ما نظر مرحمت داشته باشد و این برنامه هم خدایی نکرده از آن طرف به حجب و تکبر و خودستایی نشود.

حدود ساعت ۲:۳۰ بامداد است که آیین پایانی اولین شب قدر رمضان ۹۹ در ویژه برنامه شب‌های دلتنگی به پایان می‌رسد. شرایطی که همه چیزش با آنچه در آیین‌های گرامیداشت شب‌های قدر مساجد و تکایا اتفاق می‌افتاد دربرگیرنده تفاوت‌هایی بود که کمتر کسی آن را تاکنون تجربه کرده است.

اگرچه با توجه به اضافه شدن چاشنی برنامه‌های موسیقایی و هنری این انتظار می‌رفت که نوع مخاطبان و نحوه استقبال مخاطبان به گونه‌ای دیگر رقم بخورد اما این تجربه نشان داد که برخی از اوقات تهدیدها تا چه میزان ارزشمندی می‌تواند تبدیل به فرصت شود.