چرا تلویزیون قدر سرمایههای خودش را نمیداند؟ چرا به سادگی هنرمندانی که سالها برایشان هزینه کرده و به آنها اعتبار بخشیده را از دست میدهد؟ مهران مدیری، عادل فردوسیپور، رضا رشیدپور، محمدرضا شهیدیفر، منصور ضابطیان، فرزاد حسنی هر کدام گرچه بدون ایراد نبودند، اما نقطه قوتی برای تلویزیون بودند و این توانایی را داشتند که مخاطب زیادی را جلوی جعبه جادو بنشانند. اما به سادگی و به بهانههایی نادیده گرفته شدند و آنتن به تازه کارهایی سپرده شد که هنوز باید آموزش ببینند و سعی و خطا کنند تا شاید سالها بعد کمی جای خالی حرفهایها پر شود.
مثلاً به ماجرای «دورهمی» و مهران مدیری دقت کنید. وقتی از او نام برده میشود، بدون شک یک سرمایه مهم تلویزیون در ذهن همگان تداعی میشود. کسی که با آثارش توانست مخاطبان را پای تلویزیون میخکوب کند. هنرمندی که زمان پخش سریالهایش، خیابانها خلوت میشدند. مدیری علاوه بر کارگردانی خلاق و هوشمندانه، بازیگری توانا و پرطرفدار است. اما «ساعت خوش»، «پاورچین»، «شبهای برره» و «مرد هزارچهره» تنها آثار به یادماندنی و پرطرفدار این هنرمند نیستند. وقتی برنامه «دورهمی» شکل گرفت که ابتدا اجرا و بعدها هم کارگردانیاش بر عهده خودش بود، میشد حدس زد که باز بینندهها جذب شوند و پای برنامهاش بنشینند. برنامهای ترکیبی که از جنس و نگاهی متفاوت و تازه نسبت به سایر برنامههای تلویزیون بهره برده بود. یعنی مردم هم میتوانستند استندآپهای مهران مدیری را ببینند، هم نمایشهای کمدی و هم گفتوگوهایی متفاوت و صریح با هنرمندانی که دوستشان دارند. گرچه با همه امتیازات، این گلایه از مهران مدیری به جود آمد که زبان گزندهاش گاهی به سمت تندی و ناامیدی میرفت و همین برایش دردسرساز شد.
صراحتی که کمتر در تلویزیون تجربه شده بود
مدیری صحبتها و انتقاداتی را در مقابل دوربین صدا و سیما بیان میکرد که صراحتش قبلاً در تلویزیون تجربه نشده بود. بیان مشکلات مردم و خطاب قرار دادن بدون واسطه مسئولان و مدیران، بیان انتقادهایی همراه با تمسخر، طنز و کنایه، همگی عواملی بودند که باعث جذب مخاطب شد و «دورهمی» به یک برنامه پرطرفدار مردمی تبدیل شد.
چی کار کردی با خودت؟
فروردین ۹۸ بود که تلویزیون ویژهبرنامه «دورهمی» را برای پخش در شب سیزدهبدر تبلیغ کرد و به همین دلیل خیلی از علاقهمندان منتظر تماشای آن شدند، اما در این ویژهبرنامه مهران مدیری در استندآپش در شرایطی که مردم درگیر سیل بودند، با لحنی تندتر از همیشه، به مسئولان و عملکرد آنها در برابر سیل تاخت: «چی کار دارید میکنید با خودتون؟ چی کار دارید میکنید با ما؟ همهمون میگیم کاش پارسال بود! سال ۹۷ دیگر شاهکار کردید. این وضعیت اقتصاد است، … این وضعیت قیمت ارز است و این وضعیت زلزله و جدیداً سیل است و این وضعیت هزار تا چیز دیگر است. چیکار میکنید با خودتان، چکار میکنید با ما» حرفهایی که در آن شرایط بحرانی، درست نبود و انتظار میرفت نگاهی امیدبخش و وحدتآفرین در بین مردم ترویج شود. اما مهران مدیری چه بسا برای خوشایند برخی از مدیران و گروههای سیاسی دست به چنین انتحاری زد.
«دورهمی» به اما و اگر رسید
بیننده همیشگی این برنامه کاملاً متوجه شد که این بار مهران مدیری تندتر از همیشه انتقاد میکند. طوری که روز بعد از این ماجرا، صحبتهای مهران مدیری با فراگیری زیاد در فضای مجازی دست به دست شد. البته این استندآپ بیپاسخ نماند و مسئولانی چون رحمانی فضلی، وزیر کشور و رئیس صدا و سیما به آن واکنش نشان دادند و در نهایت توبیخ مدیر شبکه نسیم را هم به همراه داشت. بعد از این قضایا، اما و اگرهای بسیاری برای پخش فصل پنجم این برنامه مطرح شد. در آن زمان امیرعباس اشرف درباره حضور مهران مدیری در دورهمی چنین گفت: «بله قاعدتاً ایشان هستند. به هر حال در روند هر برنامهای چنین اتفاقی پیش میآید و امکانپذیر است که به یک جاهایی نقد و اشکالاتی وارد شود، اما ادامه پیدا میکند.» اما مصطفی احمدی، تهیهکننده این برنامه اواخر ماه گذشته در گفتوگویی، آب پاکی را روی دست طرفداران این برنامه ریخت و از منتفی شدن ادامه پخش این برنامه خبر داد؛ خبری که با قطعیت اعلام شد. به گفته این تهیهکننده قرار است یک تاکشو با اجرای مهران مدیری برای پخش در فضای مجازی تولید شود. البته واکنش وزیر کشور و رئیس صداوسیما به اقدام مدیری در آن مقطع خاص، طبیعی بود. اما آیا حذف یک برنامه پرطرفدار با تصمیم مدیران صداوسیما، عکسالعملی به اندازه و منطقی است؟
پرسشهایی از صداوسیما
اما اینجا این پرسش مطرح میشود که چه کسی پای اسپانسرها را به تلویزیون باز کرد. مگر خود صداوسیما نیست که علیرغم بودجه کلانش، در هر برنامه نهچندان پرطرفدار، اسپانسرهای ریز و درشت را تبلیغ میکند و فلان نوشیدنی و بهمان کفش سر تا پای صداوسیما را فرا گرفته است تا این سازمان بتواند از پس هزینههای گزاف یک مجموعه متورم و پرجمعیت بربیاید و از طرفی، با برخوردهای خاص و عجیب، برنامهها و مجریان پرطرفدار خود را از دست میدهد و مردم روز به روز شاهد حذف برنامههای پرمخاطب خود از رسانه ملیشان هستند.