در یکسال اخیر مسائل پیرامون مطبوعات اعم از گرانی کاغذ، نبود مخاطب، تعطیلی، توقیف و... بیش از همیشه شدت گرفت. استعفای محمدسلطانی فر هم به این وضعیت نابسامان دامن زد تا جایی که مدیرمسئولان با نهایت تاسف میگفتند که کشتی مطبوعات به گل نشسته است.
پس از یک دوره سرپرستی محمدمهدی احمدی، محمد خدادی از چهرههای شناخته شده رسانه به عنوان معاون مطبوعاتی منصوب شد تا تمامی نگاهها به سمت معاونی باشد که سابقه او امیدی را برای بهبود وضعیت فعلی در دل اهالی رسانه ایجاد میکند.
در خصوص وضعیت مطبوعات با محمد خدادی گفتوگوی مفصلی داشتیم که در ادامه می خوانید.
دلیل اینکه شما برای معاونت مطبوعاتی انتخاب شدید عملکرد ضعیف آقای سلطانی فر بوده است؟
نگاه صفر و صد در هیچ مسئلهای خوب نیست. آقای سلطانی فر فعالیت خود را از یک نقطه آغاز کرد و در یک نقطه هم به پایان رساند. من هم از این قاعده مستثنی نیستم، حضور هر فرد یک روز آغاز میشود و روزی هم به پایان میرسد.
شما جزو مشمولان قانون بازنشستگی هستید؟
بله.
پس چطور انتخاب شدید؟
با درخواست رئیس جمهور و موافقت رهبری. مسئولان با در نظر گرفتن سابقه، معدل کلی، مهارت، سواد، آمادگی، آزاد بودن و اشتغال نداشتن در جای دیگر شخصی را انتخاب میکنند. ممکن است یک نفر هم از من بهتر باشد، اما شاغل باشد. از طرفی من حدود ۵ سال در ایرنا بودم و موافقت مقام معظم رهبری هم این انتخاب را قطعی کرد.
بحران کاغذ یکی از مهمترین و اصلیترین دغدغههای رسانههای مکتوب است شما چه برنامهای برای رفع یا حداقل کاهش تبعات این موضوع برای رسانههای مکتوب کشور در نظر دارید؟
بحران کاغذ در ادامه همه بحرانهایی است که به دلیل مثلث جنگ تحمیلی اقتصادی آمریکا، بازار مصرف غیراستاندارد ما و عرض اندام افراد سودجو در کشور به وجود آمده است. ما تصمیم داریم که بازار مصرف را ساماندهی و دست دلالان را کوتاه کنیم. متاسفانه یکی از مشکلات فعلی، اعلامی بودن تیراژهاست. یکی از راهکارهای پیش رو برای رفع این مسائل هم این است که معاونت مطبوعاتی بازار مصرف را شناسایی کرده و در یک نقطه منطقی حفظ کند و مهمتر از آن کالا را به طور مستقیم به دست مصرف کننده برساند.
بیشتر مدیرمسئولان از توزیع ناعادلانه کاغذ و سودجویی دلالان ناراضی هستند و میگویند معاونت مطبوعاتی این افراد را میشناسد اما چرا نظارت صحیح صورت نمیگیرد؟
من حدود یک ماه است که معاون شده ام و در این مدت نمیشود همه این افراد را شناسایی کرد. ولی اگر شخصی مستند و یا مطلبی درباره سوءاستفاده در حوزه مطبوعات دارد بدون ذکر نام خودش روی کاغذ نوشته و به من تحویل دهد تا این موضوع را شخصا پیگیری کنم. فرهنگ شفاهی در جامعه ما مانع از مستند صحبت کردن می شود، کلی گفتن چیزی را حل نمیکند، بهتر است افراد معترض یا مطلع با جزئیات مسئله را به من توضیح بدهند.
پس معتقد هستید که نظارت قوی در توزیع کاغذ صورت میگیرد؟
دستگاه نظارتی کارگروه کاغذ تعریف شده و در این کارگروه تعزیرات حکومتی حضور دارد، کاغذهایی که در این مدت وارد و توزیع شده اند راستی آزمایی شده است. البته فراموش نکنیم که کل کاغذ وارداتی، کاغذ روزنامه نیست. مصرف کاغذ رسانهای حدود ۴۰ تن در سال است، در یک سال گذشته هم علت اصلی بحران کاغذ این بود که ارز تامین آن به موقع پرداخت نشد.
انتقاد شما از رسانهها چیست؟
من قبلا صحبتی را مطرح کردم که مردم با وجود اینکه میتوانند از شیر آب بخورند، اما آب معدنی میخرند پس چرا روزنامه و اطلاعات نمیخرند؟ دلیل این حرف این است که محتوای رسانهها متناسب با نیاز مخاطب نیست، نشریات نتوانستند جایگاه خود را در سبد خرید مردم حفظ کنند. اطلاعات یکی از نیازهای اصلی زندگی مردم است. باید به سمتی پیش برویم به جای اینکه از اطلاعات به مخاطب برسیم از مخاطب به اطلاعات برسیم. مخاطبانمان را پیدا کنیم و متناسب با نیاز آنها تولید محتوا کنیم نه اینکه طبق نظر خودمان مطلب بنویسیم و به مردم بگوییم که باید خوشتان بیاید یا اساسا این نیاز شماست؛ دراین نیاز شناسی اولویت با خواننده است نه با رسانه؛ یعنی باید چرخه تولید اطلاعات مبتنی بر نیاز را در بازار مصرف زنده کنیم تا رسانه در سبد زندگی مردم حیات داشته باشد.
فکر می کنید رویکرد رسانهها باید تغییر کند؟
تولید مطلب متناسب با نیاز مخاطب تغییر رویکردی است که باید در رسانهها اعمال شود. نکته دیگر اینکه باید از فضای تبلیغ در رسانه خارج شویم. باید خدمات اطلاعات به مخاطب بدهیم یعنی فرآورده سازی کنیم. درواقع به جای اینکه مخاطب دنبال اطلاعات برود ما باید یک سری اطلاعات آماده به او بدهیم. در این صورت رسانه به سبد زندگی مردم برمی گردد و این دور باطل که، چون اثر ندارد درآمد ندارد، چون درآمد ندارد نیرو ندارد، چون پول خوب به نیرو نمی دهد بنابراین مطلب خوب تولید نمیکند در نتیجه باز اثر ندارد و... از بین میرود.
آقای سلطانی فر میخواستند وضعیت کیوسکهای روزنامه را هم سر و سامان بدهند و حتی از افراد تحصیل کرده این رشته برای استقرار در کیوسک و پاسخگویی به مردم استفاده کنند. آیا شما هم چنین تصمیمی دارید؟
پیشنهادی است که میشود در مورد آن مطالعه و تامل کرد، اما جزو اولویتهای اول نیست، اولویت اول من خود رسانه است. این موارد بخشی از کارکرد رسانهای محسوب میشوند. مشکل فعلی رسانه، محتوای آن است. در کشوری مانند هند که فقرا بیشتر از اغنیاء هستند، تیراژ روزنامهها ۳۷۵ میلیون است پس چطور میشود در جامعه ما تیراژ روزنامهها زیر یک میلیون نسخه است؟ سطح سواد جامعه هند از ما بالاتر است که حتما این گونه نیست. پس علت چیست؟ مشخص است علت نداشتن چرخه عرضه و تقاضاست.
چرا شورای نظارت بر مطبوعات به جای اینکه در مباحث مطبوعات ورود کند منفعل عمل میکند و بیشتر دادستانی وارد عمل میشود؟ به طور مثال هفته نامه صدا که برخلاف شورای امنیت ملی تیتر میزند و روزنامه ایران که برای گروه تکفیری داعش به جای تروریست، پیکارجو مینویسد.
هیات نظارت منفعل نیست، گاهی اوقات دادستانی پیش دستی میکند، زیرا در دادستانی یک بازپرس، مسئله را بررسی و سپس حکم صادر میکند، اما اقدام هیات نظارت منوط به تشکیل جلسه است، وقتی دادستانی پیش دستی میکند دیگر کار به هیات نظارت نمیرسد. البته من هم معتقدم که این هیات باید نظارتش را در نظارت حرفهای بیشتر کند و علاوه بر نظارت محتوایی باید نظارت حرفهای هم بیشتر داشته باشیم.
از صندوق بیمه خبرنگاران چه خبر؟
قدرت هر رسانه وابسته به نیروی انسانی آن است، حرف اول و آخر نیروی انسانی هم ضمانت شغلی است. طبیعتا تضمین سلامت و آینده نیروی انسانی از طریق بیمه انجام میشود. اما چرا بیمه خبرنگاری امروزه در این وضعیت قرار گرفته یکی از دلایل آن اقتصاد رسانه است که دچار اختلال شده است. اگر رسانه پویا باشد لازم نیست که یک صندوق دیگر نیروهای آن را بیمه کند خودش بودجه دارد و خبرنگارانش را بیمه میکند.
دلیل دوم تکثیر رسانه است. وقتی ۱۱ هزار رسانه مجوز دار در کشور داریم، یعنی این رسانهها کوچک هستند، وقتی رسانه کوچک باشد در نتیجه نمی تواند نیروی انسانی خود را تامین و حفظ کند. در نهایت به جایی رسیدیم که تصمیم گرفتیم از دولت پول گرفته و خبرنگاران را بیمه کنیم، اما این کار یک کار غیرمنطقی و غیرقانونی است، معاونت مطبوعاتی یک بودجه دارد به نام یارانه مطبوعات که اگر بخواهد از این بودجه هزینه کند خلاف قانون عمل کرده است، اگر هم به اسم یارانه هزینه بیمه کند بازهم غیرقانونی است. از طرفی آمار متقاضیان بیمه بی حد و حساب است و ما یکباره با هزاران نفر که مدعی شدند در رسانهها فعال هستند مواجه شدیم. با این اوصاف برای رسیدگی به تقاضای این افراد در کوتاه مدت، با صندوق حمایت از هنرمندان صحبت و برای ۲ یا ۳ هزار نفر سهمیه بیمه دریافت کردیم. بعد از انجام این کار، من دنبال این هستم که واقعا خبرنگار بیمه شود نه هرکسی که در رسانه کار میکند یا اینکه آن ۲، ۳ هزار نفر هم جزو خبرنگاران واقعی بیمه شوند.
تفاوت رسانه امروز با گذشته در چیست؟
در این زمینه حرفهای زیادی برای گفتن دارم. یکی از تفاوتهای چشمگیر در این عرصه، پایان انحصار تولید و نشر است. درگذشته تنها افرادی که قدرت یا ثروت داشتند میتوانستند رسانه داشته باشند، اما تحول درتکنولوژی اطلاعات به این انحصار پایان داد و امروز هر کس یک تلفن همراه دارد، یک رسانه در اختیار دارد که میتواند مانند یک رادیو تلویزیون روزنامه و مجله و ... اقدام به تولید ونشر اطلاعات کند.
در گذشته مواد خام هم اطلاعات بود، اما الان ارزش ندارد، مخاطب عام بود، اما الان خاص هستند، در گذشته زمان و مکان برای تولید و نشر به دلیل محدودیتهای فناوری موضوع بود در صورتی که امروزه مهم نیست. زیرا درهر زمان ومکان امکان دریافت و ارسال اطلاعات را درقالبهای مختلف میتوانیم داشته باشیم. در گذشته هزینه انتقال محتوا سنگین بود، دربرگیری و فراگیری نداشت و دسترسی به اطلاعات با محدودیتهای غیرقابل تصوری همراه بود، اما الان برعکس این ماجرا اتفاق میافتد. در واقع انقلاب اطلاعات واقعا انفجار اطلاعات را موجب شد. من چهار سال در دهلی خبرنگار بودم، وقتی به تهران برگشتم تکنولوژی در حد یک فکس پیشرفت کرده بود، در صورتی که امروزه هرمنطقه تکنولوژی خاص خود را دارد و متناسب با ذائقه مردم بومی شده است.
با توجه به اینکه نمایشگاه مطبوعات به دلیل مشکلات مالی دولت و مطبوعات برگزار نشد آیا این نمایشگاه به طور کامل تعطیل شد یا امسال قرار است برگزار شود؟
نمایشگاه یک مناسبت و بهانه است که اگر به حال مطبوعات مفید باشد قطعا برگزار میشود. مهم برگزاری نیست مهم اثر گذاری است اگر بخواهیم صرفا به برگزاری نمایشگاه راضی باشیم خوب برگزار میشود، اما اگر رضایت ما صرفه و صلاح و اثر باشد باید محتوای مناسب تعیین کننده در برگزاری نمایشگاه باشد.
در مورد خروجی و تاثیرهای آن تصمیم گیری نشده؟
در حال مطالعه هستیم. اگر نمایشگاه صرفا به خاطر برگزاری باشد قطعا کنسل میشود، اما اگر به کسب و کار رسانه کمک کند نمایشگاه برگزار میشود. نظر من این است که در نمایشگاه باید اقتصاد رسانه هدف باشد، یعنی باید بررسی کنیم که چطور میتواند به محلی برای کسب و کار رسانه تبدیل شود.
در دوران حضور آقای انتظامی در معاونت مطبوعاتی، بر شفافسازی تاکید میشد و بر همین اساس هم بسیاری از اطلاعات این معاونت، از جمله پرداختهای مالی، به صورت رسمی منتشر میشد، اما این نگاه در دوره معاونت محمد سلطانیفر کاهش یافت و به حداقل رسید. شما قرار است کدام روش را انتخاب کنید؟
شفاف سازی انتخاب نیست، ما مسئولین راهی غیر از این نداریم. در حال حاضر پنهان کردن اطلاعات معنا ندارد و اینکه من نخواهم مکاتبات مرا کسی ببیند، شدنی نیست. هم تجربی و هم علمی ثابت شده که برای اصلاح روندها به میزانی که دسترسی به اطلاعات وجود داشته باشد مشارکت بیشتر میشود. ما هم در حال حاضر نیاز به مشارکت کننده داریم که با حضورشرکای ما که مردم هستند کارها بهتر انجام میشود. امروز کارفرما و شرکای ما یکی شده اند.
یکی از مهمترین چالشهای رسانههای خصوصی و نیمه خصوصی رقابت نابرابر با رسانههایی است که از کمکهای دولتی و سازمانی برخوردار هستند. به عنوان نمونه گفته شده بیش از سه میلیارد تومان به روزنامههای سه نماینده اصلاحطلب تهران در مجلس توسط وزارت ارشاد در یکسال گذشته پرداخت شده این ماجرا چقدر صحت دارد؟
اینطور نیست، یارانه مطبوعات براساس مختصات یک روزنامه شکل میگیرد، همه روزنامههایی که معیارهای لازم را داشته اند این مبالغ را دریافت کرده اند. از هر امتیاز یا مبلغی که به این روزنامهها داده ایم بقیه مطبوعات هم بسته به شرایطشان بهرهمند شده اند. البته ۶ روزنامه این مقدار یارانه را گرفته اند نه ۳ روزنامه؛ روزنامه کیهان هم یکی از این آنها بود که با آگهی و یارانه بیش از ۱ میلیارد دریافت کرد.
ارزیابی کلی شما از وضعیت فعلی رسانه ها چیست؟
در رسانههای ایران viwes تولید میشود و news نیستند. viwes میشود پای تلفن نشستن، زنگ زدن، گفتگو گرفتن و... یعنی عملا خبرنگار از خود هیچ حرکت و جنبشی ندارد. از طرفی دیگر، بعضا در ایران، رسانهها در پی معروفیت هستند نه مقبولیت؛ خوب برای معروف شدن اخبار زرد و حاشیه بر متن ارجحیت دارد به نوعی خبر بد، خبر خوب است. اما برای مقبولیت تولید اطلاعات صحیح و دقیق؛ درهمین حال ماندگاری با رسانه مقبول است و رسانه معروف در یک دوره کوتاه میآید وبعد از مدتی میرود؛ لذا صحت و دقت همراه با سرعت باید در تولید اطلاعات بر هر موضوعی ترجیح داده شود که مخاطب ماندگار داشته باشیم و مهمتر ازهمه باید از مخاطب به اطلاعات برسیم یعنی اینکه نیاز مخاطب اولویت تولید باشد و درعین حال دسته بندی ساده سازی ساده نویسی کوتاه و گویا بودن اطلاعات، سرعت دریافت اطلاعات برای مخاطب را میسر میکند و به استمرار مراجعه به رسانه و ماندگاری مخاطبان کمک میکند به هر حال دراین بازار پر رقابت باید دنبال تنوع تفاوت و تمایز در تولید بود و دغدغه نیاز مخاطب را داشت.