امروز حوزه علمیه بهعنوان نهادی که متکفل پرورش و تربیت فقیهان و اسلام شناسانی اصیل است شناخته شده و این نهاد علمی و مذهبی کهن در تلاش است تا با تکیه بر باب مفتوح اجتهاد، مسائل نوپدید را حل کرده و در جهت نظریهپردازی و ارائه نظریات دینی در عرصه ها و شئون مختلف زندگی بشری حرکت کند. حوزههای علمیه و چگونگی کنش علمی و فرهنگی آن نقش بیبدیلی در ساخت ساحت جامعه اسلامی دارد و به عقیده صاحب نظران اگر حوزههای علمیه نقش واقعی خود را ایفاء کنند، سایر ساختارها و اجزاء نظام اسلامی نیز میتواند دقیقتر عمل کند. پیشرانی حوزه های علمیه میتواند گامهای دستگاههای متکفل امر اجراء را سریعتر کرده و با تجهیز به نرمافزار فکری راهبردها و تصمیمگیریهای خرد و کلان موثرتر و دقیقتر شود؛ از اینرو است که مقام معظمرهبری، حوزه های علمیه را مادر نظام اسلامی توصیف کردهاندکه باید وظایف حمایت و نصیحت نظام را عهدهدار شود. همچنین رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها بر انقلابی ماندن حوزههای علمیه تاکید کرده اند؛ اما به راستی چرا حوزه باید انقلابی بماند؟ چرا رهبر معظم انقلاب بر انقلابی ماندن حوزه تاکید دارد؟ ضعفهای حوزه در عرصه انقلابی ماندن چیست؟ انتظار مردم از حوزه به عنواننهادی انقلابی چیست؟
در پاسخ به این سئوالات باید درنظر داشت که تاریخچه حوزههای علمیه از همان صدر اسلام به منظور "تعلیم و تربیت" بوده و به مرور این نقش افزایش داشته و نهادی تاثیرگذار در جامعه بوده و هست. در عصر کنونی، علاوه بر تعلیم و تربیت، انتظارات بیشتری از این نهاد قابل لمس است؛ چراکه انقلاب 1357 ایران خاستگاهی حوزوی دارد.
تحول در حوزههای علمیه آنگونه که مقام معظم رهبری بر آن تاکید دارند و عمل به توصیههای مراجع معظم تقلید در اصلاح درونی حوزههای علمیه میتواند نیروی جوان طلبه را هرچه بیشتر برای ایفای نقش انقلابی در صحنه اجتماعی آماده کند و این مهم میتواند حرکت اجتماعی یک ملت را به شکل شایسته مدیریت کند.
بدون شک حوزه علمیه که خود "علت محدثه" انقلاب اسلامی بود با ایفای نقش مادرانه خویش برای نظام اسلامی میتواند نقش "علت مبقیه" را نیز ایفاء کند و از کج شدن مسیر و به انحراف افتادن آرمان های اصیل انقلابی جلوگیری کند.
امروز جامعه ایران با تمامی تغییراتی اجتماعی و زیستی و فرهنگی و ... که به خود دیده است همچنان لبریز از دلبستگیهای دینی و عطش معنوی و تعلقات عدالتخواهانه و امیدوار به آینده است. این نشاط اجتماعی که حاصل نوآمدی جامعه ایرانی و بهخصوص همراهی نسل های دهه اول با دهه سومی ها و چهارمیهایانقلاب است میتواند منشأ اثر شده و حرکت انقلابی را در دهه پنجم عمر انقلاب اسلامی شتابانتر کند.
رسیدن به کمال و فتح قلههای موفقیت بدون توجه به مبانی نظری و ساختن مبانی علمی و درانداختن فلسفه امکان پذیر نخواهد بود و چه بسا خرده رفتارهایی متعدد و متکثری که چون در یک پازل گفتمانی تعریف نشده است ما را به عقب رانده و از مسیر دور کند.
امروز حوزههای علمیه وظیفه دارند تا با نگاه به آینده، نقشه راه تکامل انقلاب به مرحله تمدن اسلامی را تسهیل کنند و از این مسیر با نظریهپردازی و راه انداختن کرسیهای نظریه پردازی به رشد شتابان علمی سرعت ببخشند. مشارکت علمی حوزههای علمیه در سند پیشرفت که ازسوی مقام معظم رهبری ابلاغ شده است و بحث و بررسی پیرامون این سند مهم میتواند خلأهای نظری و قابلیت های عملیاتی این سند را روشن کرده و مسیر تعالی کشور را با رشد خیره کنندهای مواجه کند، زیرا این سند جهتگیری 50 ساله را برای کشور ترسیم کرده است و این امتیاز را دارد که ایران جزء تنها سه کشوری است که این سند را تهیه و تنظیم کرده است و ازسوی دیگر مدت دو ساله را در جهت نقد و بررسی نخبگان علمی حوزوی و دانشگاهی داخل و خارج از ایران، آن را در معرض قرار داده است.
باید دانست که رهبر این انقلاب (انقلاب اسلامی1357) از بطن حوزه بوده و این حوزه علمیه بود که در کوران جولان دو اندیشه غالب جهانی یعنی لیبرالستی و مارکسیستی، نظریه دیگری را درانداخت و با مرکزیت دین و حیات و سعادت دینی و دنیوی، شکل سومی را رقم زد. شکلی از حکومت که در عصر نبوی(ص) تجربه شده و شهد شیرین آن در طول تاریخ از سوی مورخین و محققان و پژوهشگران عرصه تمدن بازگو شده بود.
امروزه نیز اگر رهبر معظم انقلاب اسلامی بر انقلابی ماندن تاکید دارد؛ توجه به علم و عمل حوزویان مدنظر است؛ این نهاد باید تولید "فکر" کند؛ تولید اندیشه است که انسان را بهسوی تمدن میکشاند، هیچ فردی و تمدنی را نمیتوان بدون پشتوانه فکری و اندیشهای در پیشبرد اهدافش در نظر گرفت.
امروز حوزههای علمیه با سوالات و پرسشهای فراوانی ازسوی مقلدان از داخل و خارج کشور و همچنین مسائلی زیادی از قبیل فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی ازسویدستگاه های ذیربط در حاکمیت مواجه هستند که بدون شک بدون شناخت دقیق موضوع و مسئله و بدون مطالعات و تحقیقات تخصصی، پاسخگویی به آنها ممکن نخواهد بود. حوزههای علمیه رسالت سنگین و دشواری بر دوش میکشند که همان تامین نرمافزار و خوراک فکری جهت ادامه مسیر انقلاب اسلامی است.
ازسوی دیگر باید به گذشته نگاه داشت و با کسب تجربیات، کاستیها را درمان و برای آینده برنامه جامع عملیاتی تهیه کرد. در این جهت لازم است حوزههای علمیه در جهت تاسیس اندیشکدههای موضوعی و مراکز راهبردی و پژوهشگاه هاییبا کارکرد آینده پژوهی تمرکز کرده و طلاب خوش قریحه و فاضل و با تفکر راهبردی را به این مراکز سوق دهند تا با انجام تحقیقات انضمامی با مسائل روز اجتماعی مسیر تحولی آینده را ترسیم کنند. این مهم نیازمند در انداختن دانشهای بین رشتهای و آموزش طلاب در مباحث راهبردی است.
مقام معظم رهبری در مورد جایگاه حوزه علمیه میفرمایند: نظام مستظهر به حوزههای علمیه است، به خاطر این است که نظریهپردازی سیاسی و نظریهپردازی در همه جریانهای اداره یک ملت و یک کشور در نظام اسلامی به عهده علمای دین است. آن کسانی میتوانند در باب نظام اقتصادی، در باب مدیریت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربیتی و مسائل فراوان دیگر نظر اسلام را ارائه بدهند که متخصص دینی باشند و دین را بشناسند. اگر جای این نظریهپردازی پر نشد، اگر علمای دین این کار را نکردند، نظریههای غربی، نظریههای غیردینی نظریههای مادی جای آنها را پر خواهد کرد. هیچ نظامی، هیچ مجموعهای در خلأ نمیتواند مدیریت کند؛ یک نظام مدیریتی دیگری، یک نظام اقتصادی دیگری، یک نظام سیاسی دیگری که ساخته و پرداخته اذهان مادی است، میآید جایگزین میشود؛ همچنان که در آن مواردی که این خلأها محسوس شد و وجود داشت این اتفاق افتاد. اینکه بنده درباره علوم انسانی در دانشگاهها و خطر این دانشهای ذاتا مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاهها، هم به مسئولان - به خاطر همین است. این علوم انسانیای که امروز رائج است، محتواهائی دارد که ماهیتا معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهانبینی دیگری است حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد. وقتی اینها رائج شد، مدیران
بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران میآیند در راس دانشگاه، در راس اقتصاد کشور، در راس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند. حوزههای علمیه و علمای دین پشتوانههائی هستند که موظفند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، برای برنامهریزی، برای زمینهسازیهای گوناگون. پس نظام اسلامی پشتوانهاش علمای دین و علمای صاحبنظر و نظریات اسلامی است؛ لذا نظام موظف به حمایت از حوزههای علمیه است، چون تکیهگاه اوست."
(بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم مورخ 29/07/1389)رهبر معظم انقلاب بارها در مقاطع مختلف بر شناخت جایگاه حوزه علمیه در معادلات ملی و بین المللی تاکید و بر کنش فعال این مرکز علمی و دینی تاکید کردهاند. باید دانست حوزههای علمیه - بهخصوص حوزه علمیه قم - در هیچ دورهای از تاریخ خود، به قدر امروز مورد توجه افکار جهانی و انظار جهانی قرار نداشتهاند؛ به قدر امروز مؤثر در سیاستهای جهانی و شاید مؤثر در سرنوشت جهانی و بینالمللی نبودند. حوزه قم هرگز به قدر امروز دوست و دشمن نداشته است. امروز حوزه علمیه قم - که در قله حوزههای علمیه قرار گرفته است - یک چنین موقعیت حساسی را داراست. باید در نظر داشت که هر نهاد و سازمانی اگر بهخوبی نتواند نقشهای خود را خوب ایفا نماید دچار از هم گسیختگی و در نتیجه اضمحلال خواهد شد و حوزه علمیه به عنوان نهادی فعال و انقلابی اگر نقش خود را نادیده گیرد بی شک مسیر انقلاب بهسمتی خواهد رفت که خدایی ناکرده جبران آن نه تنها مشکل بلکه ناشدنی است و باید به این امر توجه کرد که انقلابی ماندن حوزه و انقلابی عمل کردن حوزه در علم و عمل است.
امروز حوزه های علمیه با تکیه بر منشور روحانیت که پیام تاریخی امام خمینی(ره) به روحانیت و شامل بیمها و امیدهای ایشان در مورد نقش سیاسی و اجتماعی روحانیت است وظیفه دارد تا باردیگر مسیر طی شده را بازبینی کند و در جهت ایفای نقش خود در این پیچ تاریخی ایفای نقش کند. مطالبه طلاب انقلابی و بصیر این است که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و شورای عالی حوزه علمیه با عطف نظر به برنامههای بلندمدت نظام اسلامی و با توجه به پیام راهبردی مقام معظم رهبری با عنوان"گام دوم" نقش پیشران را داشته و با ایجاد ساختار و تصویب خط مشیهای کلان، ظرفیت طلاب را فعال کرده تا ابعاد مختلف"گام دوم" انقلاب اسلامی نه شعاری بلکه در عمل محقق شود.
امروز ظرفیت عظیم روحانیت در ساختار علمی و تبلیغی و فرهنگی کشور با برنامه ریزیصحیح میتواند استراتژیهای کلان سند"گام دوم" را محقق سازد که این مهم نیازمند گفتمانسازی و جریانسازی و شبکهسازی ازسوی نهادهای عالی حوزوی است.
حاصل آنکه امروز حوزههای علمیه بیش از پیش نیازمند تحرک، شادابی، حضور فعال در صحنههای اجتماعی و سیاسی و حرکت در مسیر تحول واقعی است و این مهم مقدمه تضمینکننده تحول در صحنه کشور است.
علیرضا استادیان