محمدحسین بهجتی اردکانی مشهور به «شفق» میگوید: «در جلسهای آقای خامنهای شعرهای بسیار زیبایی از دفترچهاش خواند. من را نمیشناخت. پس از جلسه خواستم دفترچه را سه روز به من قرض دهد.» آقای خامنهای یادداشت مفصلی پشت دفترچه نوشت: «دفترچه قبلی را کسی به امانت گرفته و مفقود شده؛ دفترچهای که حاصل مطالعات فراوان بود. اما خواهشمندم این دفترچه به سرنوشت دفترچه پیش مبتلا نشود و همانطور که وعده کردید پس از سه روز آن را به من برگردانید.»
آنچه خواندید بخشی از خاطرات محمدحسین بهجتی بود که از دفترچه مشهور رهبر انقلاب در سالهای پیش از انقلاب نقل کرده است. دفترچهای که در آن اشعار و مطالب بسیاری گرد آمده و بنا به نقل مرحوم بهجتی، «حاصل مطالعات فراوان» آیتالله خامنهای بوده است.
سال ۹۳ بود که به مناسبت سالروز درگذشت مرحوم مهدی اخوان ثالث، دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب یادداشتی را که مهدی اخوان ثالث در اسفند ۱۳۴۱ در دفتر مذکور به یادگار نوشته را منتشر کرد. یادداشتی که در آن مهدی اخوانثالث قطعه شعری را با عنوان «صبوحی» به همراه توضیح و تفصیل نوشته بود. یادداشتی که نشان میداد رابطه میان اخوان ثالث و آقای خامنهای رابطهای جدی است.
اما آنچه خواندید در حکم مقدمهای بر مطلبی است که در ادامه میبینید. مهدی اخوانثالث و محمد قهرمان رابطهای عمیق و محکم داشتند. آنهایی که این دو شاعر مهم معاصر را میشناسند بر عمق این رابطه صحه میگذارند و تایید میکنند.
کتابی با عنوان «دَه نامه از مهدی اخوان ثالث(م.امید) به محمد قهرمان؛ با یادهای عزیز گذشته» توسط نشر زمستان (ناشر آثار مرحوم مهدی اخوان ثالث) منتشر شده که در آن محمد قهرمان، نامههایی که میان او و اخوان ثالث رد و بدل شده را منتشر کرده است. البته در این کتاب فقط نامههایی که اخوان ثالث در پاسخ قهرمان نوشته موجود است؛ چرا که قهرمان نامههای اخوان ثالث را نگاه داشته ولی اثری از نامههای قهرمان به اخوان نیست و در این کتاب وجود ندارد. به هر روی این کتاب از این حیث که نامههای اخوان در آن است اهمیت دارد و میتوان تصویری دقیق از مهدی اخوان ثالث را در آن به تماشا نشست زیرا اخوان ثالث گمان نمیکرده که قرار است روزی این نامهها منتشر شود و به همین خاطر بیپرده با یک دوست از اتفاقات حرف زده و برایش نوشته است. به همین خاطر است که این کتاب ارزشمند است و جایگاه مهمی در شناخت شخصیت مرحوم اخوان ثالث دارد. زیرا در پس روایت خاطرات مرحوم اخوان ثالث ممکن است به درستی روایت نشود و هرکس از ظن خود راوی او باشد و بخشی را برجسته و بخشی را ناگفته بگذارد ولی این کتاب که دربردارنده نامههای اخوان به یک دوست است سند دقیقی برای ترسیم چهره واقعی مرحوم اخوان ثالث است.
در یکی از نامههای این کتاب که تاریخ نوشته شدن آن ۲۱ اسفند ۴۱ است، مرحوم اخوان ثالث ماجرای دیداری را برای محمد قهرمان روایت میکند که در نوع خود جالب است. روایتی که قرار نبوده سالها بعد منتشر شود و به همین خاطر اخوان بیپرده نوشته و بزرگنمایی یا خودسانسوری در آن نکرده است.
«... اما نامه نخستین تو را با عکسها و کتاب انقلاب مشروطیت تالیف ادیب هروی، آن سید آخوند جوان آورده بود و به خدیو جم سپرده بود و به من رسید. روز بعد همو که نامش لابد «آقای آقا میرزا آقای خ...» است [به نظر میرسد این نام در متن نامه بوده ولی در چاپ به صورت «خ...» نوشته شده]، آمد همراه با یک آقای آقا میرزا آقای دیگر از اولاد آیتالله قمی و یک نفر دیگر که میگفتند مهندس است...
به هر حال، خ.... را آخوند تردماغ و اهل ذوقی یافتم. مدتی نشستند و از شعر و ازین حرفها صحبت بود و پارهای در فضایل جناب ما و شما گفتوگو شد و نزدیک بود که میهمانی ناهاری هم به گردن سید خدیو جم بگذارند که البته من قبول نکردم و پا نگرفت. دو دفتر «یادبود» هم داشتند، یکی از آنِ خ..... و دیگری از همان جعفر طبا و دادند که من در آن شعر بنویسم. شعر بسیار کسان در آنها بود و منجمله شعر تو. من بنا به شیوه نجابتآیین خود – که غالباً در اینگونه دفاتر اهالیِ شعر نو، غزل و رباعی یادگار میکنم و در دفاتر اهالیِ شعر کهن، از اشعار نیمایی خود مینویسم – در دفتر خ... قطعه «صبوحی» را نوشتم و با دو سه صفحه در شرح و توضیح فنی این شیوه که پُر بیگانه ننماید و در دفتر جعفر طبا غزلی با سه رباعی نوشتهام که هنوز نیامده است بگیرد.»
حال، دست خطی که چندی پیش دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای از اخوان ثالث در دفتر رهبر انقلاب نوشته بود و قطعه شعری با عنوان صبوحی را کنار روایت مهدی اخوان ثالث برای محمد قهرمان میگذاریم میبینیم او در نامهاش به همان دیدار اشاره میکند. دیداری که آیتالله خامنهای از اخوانثالث خواسته تا برایش شعری به یادگار بنویسد و مهدی اخوانثالث هم قطعه صبوحی را برای آقای خامنهای به یادگار مینویسد.
در این نامه نکتهای که جالب توجه است، توصیفی است که اخوانثالث از آیتالله خامنهای میکند، آن هم در روزگاری که آیتالله خامنهای رهبر ایران نبوده و توصیف اخوان، به دلیل جایگاه سیاسی و دارا بودن قدرت نبوده و آنچه دیده را برای دوست دیرینش روایت کرده است.