به گزارش مهر، تولید یک اثر نمایشی نیازمند صرف زمان و انرژی است و یک گروه نمایشی باید در پروسهای یک یا چندماهه روند تمرین و تولید اثر را طی کند. در کشورهای صاحب تئاتر دنیا شاید روند تمرین و تولید یک اثر نمایشی کم حجم به لحاظ بازیگر و صحنه، در دو یا سه هفته طی شود اما همین روند در تئاتر ایران روندی یک یا دو ماهه است.

البته پروژه‌های سنگین تئاتری که دارای تعداد بالای بازیگر و دکوری حجیم هستند نیازمند اختصاص زمان بیشتری برای تمرین و تولید هستند که این امر در تمام نقاط دنیا امری زمانبر است. اما تفاوت عمده میان تئاتر ایران و تئاتر کشورهای اروپایی در مدیریت و برنامه ریزی تئاتر است.

اگر نمایشی کم حجم می‌تواند بعد از طی دو تا سه هفته تمرین مستمر به مرحله اجرا برسد به این خاطر است که تمامی امکانات در اختیار گروه قرار می‌گیرد تا در روز حداقل هفت تا هشت ساعت تمرین داشته باشند و با یک برنامه ریزی دقیق دکور نمایش نیز طراحی و ساخته می‌شود.

کاری مشابه در ایران به دلیل اختصاص پیدا نکردن سالن تمرین و زمان مناسب برای تمرینات و نبودن امکاناتی کافی چندین ماه خواهد بود. اما نکته قابل توجه که تفاوت میان تئاتر ایران و تئاتر کشورهای اروپایی است، نبود تضمینی برای اجرای یک اثر نمایشی بعد از روزها، هفته‌ها و ماه‌ها تمرین است.

در تئاتر ایران یک گروه نمایشی بعد از اینکه زمان و انرژی و هزینه‌هایی را صرف تمرین و تولید یک اثر نمایشی می‌کنندٰ، مطمئن نیستند که می‌توانند اثر خود را در قالب اجرای عمومی به صحنه ببرند یا نه. کارگردان، بازیگر، طراح صحنه و عوامل دیگر نمایش زمانی را در شرایط سخت تمرین و نبود امکانات کافی و نداشتن استاندارد لازم فضاهای تمرین در نظر گرفته شده صرف می‌کنند تا در نهایت با پاسخ منفی برای اجرای اثر مواجه شوند.

حال باید این را در نظر گرفت که اگر نمایشی به لحاظ کاری پروژه‌ای سنگین و توان‌فرسا باشد این بلاتکلیفی آسیب بیشتری به گروه می‌زند. در تئاتر ایران بارها شاهد بروز چنین اتفاقی بوده‌ایم که یک گروه بعد از تمرین و تولید نمایش نتوانسته‌اند اثر خود را در قالب اجرای عمومی به صحنه ببرند.

ما طی سال‌های گذشته بارها به این بحثپرداخته‌ایم که چرا بازیگران تئاتر به سمت پروژه‌های تلویزیونی می‌روند و تئاتر را رها می‌کنند. اگر قرار باشد بازیگری یک یا دو ماه یا بیشتر‌ زمان و انرژی خود را صرف تولید یک اثر نمایشی کند و در نهایت اثر به اجرا نرسد، آیا باید توقع داشت که بازیگر تئاتر به تئاتر متعهد بماند؟

در سال‌های اخیر بارها شاهد بودیم که برخی آثار نمایشی که تمرین شده و حتی در برخی موارد در جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر به صحنه رفته‌اند، بدون اجرای عمومی روزها را سپری می‌کنند. نمونه بارز این مدعا وضعیت اجرای عمومی دو نمایش " مقبره سنگی " به کارگردانی منیژه محامدی و " عشق و عالیجناب " به کارگردانی حسین پاکدل است.

منیژه محامدی که در سی‌امین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر اثر خود را به صحنه برد به دلیل قرارداد پیشنهادی نتوانست اثر خود را به اجرای عمومی برساند. حسین پاکدل که اثر خود را طی چندماه تمرین به مرحله تولید رساند و در جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر دو اجرای موفق را داشت که با استقبال چشمگیر مخاطبان در سالن اصلی همراه بود هم با وضعیت مبهمی مواجه شد که البته گفته می‌شود این نمایش قرار است سال ۹۱ اجرای عمومی داشته باشد.

نمایش " بچه آدم بدو " علی عابدی که سال گذشته در بخش چشم‌انداز تئاتر فجر به صحنه رفت نتوانست اجرای عمومی داشته باشد و زحمات گروه به هدر رفت. نمایش " هامون‌بازها " به کارگردانی محمد رحمانیان نیز بعد از صرف زمان و انرژی برای تمرین و تولید اثر، با مشکلاتی مواجه شد و از اجرای عمومی بازماند.

نمایش " گالیله " به کارگردانی حمید سمندریان طی روزها تمرین نتوانست به اجرای عمومی برسد. نمایش " منطق‌الطیر سلیمانی " هادی مرزبان هم بعد از ماه‌ها تمرین به همین سرنوشت گرفتار شد. در تئاتر ایران آثار بسیاری هستند که امکان اجرای عمومی به دست نیاوردند و زمان و انرژی و هزینه یک گروه نمایشی از بین رفت.

در حال حاضر هم گروهها با اما و اگر نمایش خود را تمرین میکنند و تا زمانی که در قالب اجرای عمومی به صحنه ببرند مدام در دلهره و نگرانی هستند که آیا اثرشان به صحنه میرسد یا نه. این شرایط باعث شده تا امنیت شغلی هنرمندان تئاتر ایران مساوی با صفر باشد. این صفر بدون برنامه ریزی و نگاه کارشناسانه مدیران و تصمیم گیرندگان تئاتری تغییر نخواهد کرد.