«مسخره باز» عنوان اولین فیلم همایون غنیزاده است، کارگردانی که پشتوانه غنی در نگارش و کارگردانی تئاتر دارد و حالا با تکیه بر تجربههای تئاتر پا به عرصه فیلمسازی و هنر هفتم گذاشته است. این فیلم از همان لحظه اول با مخاطب این قرار را میگذارد که دنیای فیلم با دنیای واقعی او متفاوت است و چون عنصر تخیل معیار زیستن در این دنیاست احتمال وقوع هر اتفاقی است.
شخصیت اصلی فیلم میتواند شبیه قهرمانهای فیلمهای کلاسیک باشد و حتی آدم بکشد و از این منظر اتفاقی نو در سینمای ایران است. سالهاست سینمای فانتزی و عنصر تخیل در وفور سینمای کمدی و البته فیلم های اجتماعی فراموش شده اما «مسخره باز» توانسته با جسارت، فیلمی فانتزی و سرشار از تخیل را روبروی مخاطب خود بگذارد.
فیلم با رگههای سینمای پست مدرن، ادای دین به تاریخ سینماست و با ارجاع به فیلمهایی مثل «پاپیون»، «شاینینگ»، «لئون»، «ماتریکس» و البته سینمای علی حاتمی باعث شده جستجو و کنکاش جاری در ذهن شخصیتها به خوبی به تماشاگر البته آشنا با تاریخ سینما، منتقل شود.
«مسخره باز» در حوزه فیلمنامه در شرایطی بی زمان و با چند پارگی و تکرارهای مداوم دیالوگها روایت میشود، اما نکته خوب ماجرا این است که فیلمساز با آگاهی از این ابزار استفاده میکند و فیلمنامه را با وام گرفتن از زندگی امروز مینویسد و حتی بازیگرها مثل مهره شطرنج روی کف شطرنج قرار میدهد، جالب آنکه حتی حرکت بازیگرها و میزانسنها هم در فیلم مثل مهره شطرنج طراحی شده است. البته در میان اتفاقات خوب، ایرادهایی هم به فیلم وارد است؛ «مسخره باز» گاهی از زبان بصری سینما دور میشود و بیشتر شبیه یک نمایش روبروی مخاطب خودنمایی میکند و در برخی موارد، تماشاگر عام را که به تاریخ سینما آشنایی ندارد، اذیت میکند و احتمال دارد فیلم را در اکران عمومی در معرض خطر جدی قرار دهد.
ایراد بعدی، اصرار فیلمساز به عدم استفاده از زبان بصری متنوع در فیلم است. فیلم در یک آرایشگاه مردانه اتفاق میافتد و تخیلات شخصیت علاقمند به بازیگری، تنها ما را از آن فضا دور میکند و این مشکل باعث میشود مخاطب از المانهای تکراری فیلم خسته شود. در مجموع همایون غنی زاده در اولین فیلم بلند سینمایی خود توانسته فیلمی جسورانه بسازد و ادای دین خود را به هنر و تاریخ سینما انجام دهد و نوید یک فیلمساز تجربه گرا و پیشرو را به سینمای ایران بدهد.