آیا تلویزیون به تب «دیده شدن» و «شهرتطلبی» دامن میزند؟ این سوالی برای آغاز این گزارش است. برای پاسخ به این سوال میتوان از نظریه شناخته شده «برجستهسازی» کمک گرفت که مدعی است رسانهها بر شناخت و نگرش مردم و تعیین اولویتهای ذهنی آنان از طریق انتخاب و برجستهسازی بعضی از موضوعات و رویدادها تاثیر میگذارند. به عبارت دیگر رسانه اگرچه نمیتواند تعیین کند که مردم «چگونه» بیندیشند اما میتواند تعیین کند که مردم «درباره چه» بیندیشند.
این نظریه درباره رسانههای جمعی مثل تلویزیون رسمی کشور زمانی بیشتر اهمیت مییابد که بدانیم این رسانه جمعی بهطور بالقوه ۸۰ میلیون مخاطب دارد و در تحقیقات و نظرسنجیهای سازمان صداوسیما اعلام میشود که دست کم ۷۶ درصد مخاطب و بیننده این رسانه هستند.
اگرچه یک اولویت اصلی نظریه «برجستهسازی» اولویت سیاسی است اما تلویزیون گاه با نداشتن استراتژی و سیاستگذاریهای درست و مناسب موضوعاتی را برای مخاطب برجسته میکند که شاید حتی در اولویت خودش هم نبوده و اساسا هم نباید در سیاستگذاریهای رسانهای که مدعی است قرار است فرهنگسازی یک کشور را به دست بگیرد و سبد کالای فرهنگی مردمش را تعیین کند، وجود داشته باشد. با این حال تلویزیون این روزها در رقابت با شبکههای ماهوارهای و در پیشتازی برای جلب نظر مخاطب به سمت راهکارهایی میرود که غالباً پیامدی معکوس با اهداف اولیه برای مخاطب به همراه دارد.
قضیه این بار نه به سریالهای گاه بیکیفیت مربوط میشود نه به شکل و فرم و حتی حجم پیامهای بازرگانی و نه حتی به اسپانسرها و ستاره-مربعهایی که در پس برنامههای تلویزیونی خودنمایی میکنند؛ این بار این سوال زمانی مطرح میشود که با انتخاب هر شبکه و کمی مکث روی آن انواع تیزرهای شرکت و ثبت نام در مسابقات استعدادیابی را میبینید؛ مسابقاتی که به نام استعدادیابی و سرگرمی میآیند اما هنوز مشخص نیست هدف و سیاستگذاری اصلیشان چیست؟ و آیا صداوسیما که صدالبته یکی از کارکردهای آن سرگرمی است، باید سرگرمی را فقط در مسابقات استعدادیابی جستجو کند؟ ساخت چندین پروژه بزرگ با عنوان مسابقه استعدادیابی هم اکنون در دستور کار سیما قرار دارد، مسابقاتی که در حوزههای مختلف طراحی شدهاند و در بهترین حالت طبق نظریه «برجستهسازی» پیامد اولیه آنها دامن زدن به تب شهرت و دیده شدن در جامعه خواهد بود. صداوسیما که قرار است به عنوان رسانهای مرجع در جمهوری اسلامی فعالیت داشته باشد گاه با برخی رویکردها و توسل به برخی روشها مثل مجلات زرد عمل میکند که تنها در پی افزایش مخاطب و بیشتر دیده شدن هستند.
همین الان هم به تعداد شبکههای اصلی، مسابقههای استعدادیابی در دست تولید است که یا تیزرهای آنها در حال پخش است و یا برای جذب شرکت کننده فراخوان دادهاند. مسابقاتی که مخاطب میداند با حضور در آنها اولین جایزهاش حضور در قاب تلویزیون و «دیده شدن» در مقابل چشمان مخاطب است؛ همان مخاطبی که این روزها در شبکههای مجازی و اجتماعی بیشتر از هر علم و دانش و معرفت با انبوهی از اطلاعات پراکنده مواجه میشود و در محیطی رشد کرده است که در آن همه تشنه دیده شدن و چهره شدن هستند.
فصل یک؛ سونامی استعدادیابی در سیما
اما وقتی از تب تولید برنامههای استعدادیابی در شبکههای مختلف سیما صحبت میکنیم، منظورمان چیست؟
شبکه دو سیما بیشتر از یک ماه است که تولید مسابقهای با نام «فوتبالیها» را کلید زده است. مسابقهای که در آن تاکید میشود برای علاقهمندان بین ۸ تا ۱۸ سال است و در چند فصل به تهیهکنندگی حمید اسکویی تولید خواهد شد. از آنجایی که قرار بوده فصل اول آن در ایام دهه فجر از این شبکه پخش شود، احتمالا خروجی آن زودتر از همه مسابقات استعدادیابی در سیما روی آنتن میرود.
درست به موازات تولید این مسابقه فوتبالی، مسابقه فوتبالی دیگری در شبکه سه در حال طراحی است که «ستارهساز» نام دارد و جواد فرحانی تهیهکننده آن است. خداداد عزیزی و فیروز کریمی از چهرههای فوتبالی کشور در تیم کارشناسی این مسابقه حضور دارند و در تیزرهای آن در کنار محمدحسین میثاقی چهره امیرعلی دانایی از بازیگران سینما و تلویزیون نیز دیده میشود.
اینکه این دو مسابقه درست در یک بازه زمانی تولید میشوند خود اولین شاهد مثال برای نبود سیاستگذاری کلان در تلویزیون است. مسابقه «ستاره ساز» در شبکه سه که جوانان و ورزش در آن محوریت دارند تولید میشود و شاید این شبکه از اولویت بیشتری برای تولید این مسابقه برخوردار باشد با این حال هنوز جز انتخاب کارشناسان مسابقه و حضور میثاقی و دانایی اطلاعات و جزییات دیگری از این مسابقه در دسترس نیست.
در همین شبکه، این روزها تیزر دیگری از یک برنامه با نام «عصر جدید» پخش میشود که حدود چند ماه پیش علی فروغی مدیر شبکه سه سیما با حضور در برنامه «حالا خورشید» وعده آن را داده و گفته بود که قرار است احسان علیخانی با یک تلنت شو یا همان برنامه استعدادیابی به شبکه سه بیاید.
در تیزرهای این مسابقه که ابتدا به دلیل تخصص احسان علیخانی در اجرا تصور میرفت در حوزه اجرا و یا تخصصهایی مشابه باشد تاکید میشود که این مسابقه، نوعی استعدادیابی در همه زمینهها و برای همه سنین و اقشار است. علیخانی خود اجرا و تهیهکنندگی این مسابقه را بر عهده دارد و قرار است مخاطبان در زمینههای ورزشی، هنری و سرگرمی ویدئوهایی پنج دقیقهای را برای این برنامه ارسال کنند که احتمالا تلنت شویی خواهد بود که بیشتر بر سرگرمی استوار است تا تخصص.
شبکه چهار سیما از سال ۹۰ مسابقهای با نام «چهار، سه، دو، یک» را روی آنتن برد که طی این سالها پنج فصل از آن روی آنتن رفت. این مسابقه البته ادعایی برای استعدادیابی ندارد اما فرم و ساختار برنامه مسابقهای است که شرکتکننده خود را در حوزههای مختلف سینما، بازیگری، دوبله و... میآزماید و در سایت این شبکه برای ساخت سری جدید آن فراخوان داده شده است.
همچنین این روزها بهروز افخمی نیز که قرار بود در ۲ برنامه سینمایی در شبکه سه و پنج حضور یابد علاوهبر ویژهبرنامهای که در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر روی آنتن خواهد برد در تدارک ساخت برنامه استعدادیابی «فیلمساز» نیز هست؛ برنامهای که قرار است در چند فصل روی آنتن برود و اولین فصل از آن قبل از ماه رمضان ۹۸ به پخش میرسد اما هنوز مشخص نیست که اولین فصل از این مسابقه فیلمسازی در چه حوزهای از سینما باشد و کدام قشر از علاقهمندان به این حوزه را به میدان وارد خواهد کرد.
با این حال اگر حتی در یک بخش هم به بازیگری بپردازد باز با مسابقه دیگری که هم اکنون در حال تولید است و به تازگی فراخوان آن منتشر شده است موازیکاری خواهد داشت؛ مسابقه «هنرپیشه» که محمدمهدی عسگرپور تهیهکننده و بیژن میرباقری کارگردانی آن را بر عهده دارد حدود یک سال است که در پروسه طراحی و تولید برای شبکه نسیم در دستور کار قرار دارد و از مخاطبان به عنوان «سوپراستارهای آینده» دعوت میکند تا با طی مراحل ثبت نام، برای حضور در برنامه آماده شوند.
سیاستگذاران صداوسیما با طراحی این حجم از مسابقات استعدادیابی در پی تحقق کدام هدف هستند؟ آیا صرفا شاهد رقابت شبکهها برای جذب حجم زیادی از مخاطب ریزش کرده در این سالها هستیم یا تلویزیون به عنوان فراگیرترین رسانه کشور که مواضع آن برای مخاطب از اعتبار و رسمیتی جدی برخوردار است، قرار است تب جدیدی را در جامعه ایجاد کند؟این مسابقه که جزییات بیشتری از آن نسبت به مسابقه «فیلمساز» بهروز افخمی در دسترس است در روزهای پیش چند تن از کارشناس- داوران خود را نیز معرفی کرد که از جمله آنها همایون اسعدیان است. علیرغم اینکه یکی از جذابترین و پرمخاطبترین حوزهها در مسابقههای استعدادیابی بازیگری است اما شاید تولید یک مسابقه در حوزه بازیگری در یک شبکه و طرح مسابقهای دیگر در شبکهای دیگر موازیکاری دیگری برای نمایش نبود سیاستگذاریها در سیما باشد به ویژه اینکه احتمالا از شبکه نسیم، بیشتر انتظار میرود تولید یک مسابقه سرگرمکننده را در دستور کار قرار دهد تا شبکه پنج سیما که بیشتر شبکهای با رویکردهای اقتصادی و شهری تعریف شده است.
در کنار این مسابقاتی که در پروسه تولید قرار گرفتهاند نامهای دیگری هم شنیده میشوند که احتمالا در راهروهای صداوسیما در حال لابی برای تصویب طرحهای خود با نام مسابقات استعدادیابی هستند و مخاطب را احتمالا طی یکی دو سال آینده با حجمی از برنامهها روبرو میکنند که قرار است استعدادهایشان را بسنجند!
هنوز خروجی هیچ یک از این برنامهها روی آنتن شبکههای سیما نرفته و قطعا در این نوشتار قرار نیست به ارزیابی کیفیت این آثار بپردازیم اما این سوال مطرح است که تلویزیون و سیاستگذاران صداوسیما با طراحی این حجم از مسابقات استعدادیابی در پی تحقق کدام هدف هستند؟ آیا این مسابقات واقعا قرار است در پی استعدادیابی نوجوانان و جوانان برای فوتبال و سینما باشد یا صرفا برنامههایی برای سرگرمی هستند؟ آیا صرفا شاهد رقابت شبکهها برای جذب حجم زیادی از مخاطب ریزش کرده در این سالها هستیم یا تلویزیون به عنوان فراگیرترین رسانه کشور که مواضع آن برای مخاطب از اعتبار و رسمیتی جدی برخوردار است، قرار است تب جدیدی را در جامعه ایجاد کند؟ صداوسیما تا به امروز چه دستاوردی در این حوزه داشته است؟
فصل دوم؛ آنچه گذشت...
قطعا مسابقههای استعدادیابی یکی از ساختارهای جذاب در برنامهسازی تلویزیونی است که در دنیا هم طرفداران پروپا قرصی دارد. تلویزیون جمهوری اسلامی ایران هم از ابتدای دهه ۹۰ با ساخت برنامههای تلویزیونی در حوزههای مختلف به سمت تجربه این آثار رفت. این مسابقهها هم برای خود شرکتکنندهها و هم برای مخاطبان ساختار پربینندهای است و برنامهسازان در این سالها با انواع برنامههای استعدادیابی دست به تجربههای مختلف زدهاند و البته برخی از این مسابقهها که در ساختاری حرفهای تر برگزار شدهاند استعدادهای جدیدی را هم معرفی کردهاند.
از جمله این مسابقهها «جادوی صدا» بود که در حوزه دوبله و صدا فعالیت کرد و افشین زینوری اجرای این مسابقه را در شبکه سه سیما برعهده داشت، قرار بود فصل سوم آن نوروز ۹۷ روی آنتن برود اما دیگر خبری از این مسابقه نشد. همچنین در شبکه سه مدتی نیز برنامه «موج شب» با اجرای مسعود فروتن روی آنتن رفت که رویکرد آن تست گرفتن در حوزه اجرا بود و از این مسابقه نیز مجری ای برای فعالیت به تلویزیون معرفی نشد.
شاید از موثرترین برنامهها در حوزه استعدادیابی در شبکه سه، «آقای گزارشگر» باشد که توانست گزارشگرانی را هم به برنامههای فوتبالی اضافه کند و متقاضیان بسیاری برای حضور در این برنامه ثبتنام کردهاند. این برنامه از سال ۹۳ آغاز به کار کرد و اجرای آن در سال اول بر عهده محمد رضا احمدی و محمدحسین میثاقی بود.
در حوزه موسیقی نیز برنامه «شب کوک» با اجرای باربد بابایی روی آنتن شبکه نسیم رفت؛ برنامهای که اگرچه از همان ابتدا به دلیل مدل برگزاری با نسخههای مشابه در شبکههای ماهوارهای مقایسه شد اما نتوانست خروجی موفقی حتی کمتر از همان برنامهها داشته باشد و معلوم نیست در دو فصل برگزاری برنامه چند استعداد به عنوان خواننده به جامعه معرفی شدند!
همانطور که پیشتر هم اشاره شد، جذابترین بخش در حوزه استعدادیابی، عرصه تصویر و بازیگری است که خواهان بسیاری دارد و تلویزیون در این حوزه چندین برنامه ساخته است. از جمله این برنامهها مسابقه «ستاره بیست» در شبکه نمایش بود که سال ۹۴ روی آنتن رفت و میتوانست به واسطه ترکیب بازیگران، موفق هم باشد اما مخاطب چندانی پیدا نکرد و نتوانست جریان ساز باشد.
شاید خلاقیت رامبد جوان در برنامه «خندوانه» با شروع مسابقههای «استنداپ کمدی» یا همان «خنداننده شو» و شهرت و شدت دیده شدن کمدینهای نوظهور این برنامه بود که یک بار دیگر موج علاقه مردم را برای ورود به چنین مسابقههایی تشدید کرد. شهرتی که باعث میشد استعدادهای جدید در برنامهها و مراسمها حضور یابند و بعضا بهعنوان استندآپ کمدین به این شغل نگاه کرده و حتی وارد حوزههای اجرا و بازیگری شوند.
درباره افزایش تب تولید برنامههای استعدادیابی با برخی از منتقدان، کارشناسان و حتی خود این برنامه سازان گفتگوهایی داشتیم که در ادامه آنها را میخوانید.
فصل سوم؛ از نگاه برنامهساز
حسین مروی تهیهکننده «چهار، سه دو، یک» است. برنامهای که یکی از اولین مسابقات با این رویکرد در شبکه چهار بود. مروی درباره ماهیت این مسابقهها میگوید: مسابقههای استعدادیابی یکی از برنامههای جذاب تلویزیونی در دنیاست و قطعا ضرورت تولید این دست برنامهها از نبودشان بیشتر است.
وی با اشاره به سرانجام برگزیدگان مسابقهای که خود طراحی کرده بود هم اظهار میکند: ما البته ادعایی نداشتیم که یک مسابقه استعدادیابی تولید میکنیم و هدفمان از حضور شرکت کننده در رشتههای مختلفِ برنامه برای ارتقای سواد بصری مخاطب بود. قصد ما این بود که هنرهای نمایشی را به زبان ساده تر برای مردم باز کنیم اینکه به طور مثال یک فیلم را چگونه تحلیل کنیم و یا برخورد افراد با هنرهای نمایش چگونه باشد.
این تهیه کننده در پایان سخنانش با اشاره به داوران این مسابقه یادآور میشود: البته داورانی مثل ابوالفضل جلیلی و صدرالدین شجره در بخشهای مختلف این مسابقه حضور داشتند که طی چند فصل برگزاری برنامه بیان کردند از برخی شرکتکنندهها در آثار خود در سینما و رادیو بهره برده اند.
بهروز افخمی هم که مسابقه «فیلمساز» را در حال طراحی دارد، در اظهارنظر کوتاهی درباره تولید مسابقههای استعدادیابی در تلویزیون میگوید: من درباره حوزههای دیگر مثل فوتبال و موسیقی نمیتوانم اظهار نظر کنم اما درباره سینما میتوانم بگویم کسانی که پول ندارند هزینههای کلاسهای بیرون را بدهند میتوانند از طریق تلویزیون این آموزشها را ببینند چراکه خود من این آموزشها را از طریق مجلات و برنامههای تلویزیونی دریافت کردم.
فصل چهارم؛ از نگاه کارشناسان
حسین سلطان محمدی منتقد سینما و تلویزیون درباره دامن زدن به تب شهرت و دیده شدن در مسابقات استعدادیابی میگوید: این ویژگی طبیعی انسان است که مشتاق است در رسانههای تصویری دیده شود اما اگر قرار باشد از این شوق طبیعی استفاده شود با یک مساله مواجه خواهیم شد.
وی با اشاره به مسابقات این چنینی بیان کرد: نکته دیگر این است که ما نمیدانیم این مسابقات چه خروجی ای دارند و به طور مثال با مسابقهای مثل «آقای گزارشگر» که عملکرد بهتری داشت چند نفر به گزارشگران فوتبال اضافه شدند.
یکی از الگوهای تلویزیون ما در برنامهسازی آن چیزی است که در شبکههای ماهوارهای مورد توجه مخاطب قرار میگیردسلطان محمدی اضافه کرد: بیشتر این مسابقات فقط برای سرگرم شدن طراحی میشود و حتی «قندپهلو» که در بخشی از آن طنزپردازها، شعر میخواندند هم نیتی برای تربیت نیرو و الگوسازی نداشت و یا بحثهایی که اسماعیل آذر در «مشاعره» به راه میاندازد فقط شوق به ادبیات را پررنگ میکند.
این منتقد تصریح میکند: احتمالا برنامه تلنت شو احسان علیخانی نیز یکی از همین برنامههاست که بیشتر برای سرگرمی طراحی میشود چون تعداد کمی که برنده نهایی یک مسابقه میشوند، در بهترین حالت به جایزهای مادی دست پیدا میکنند و دیگر کسی با آنها کاری ندارد. البته نه اینکه بگوییم این برنامهها صرفا برای سرگرمی طراحی میشوند چراکه روابط برای انتخاب بازیگر، مجری و... آنقدر پیچیده است که در یک سریال و یا فیلم سینمایی بیشتر ترجیح میدهند از افراد مورد شناس خود استفاده کنند.
سلطانمحمدی در واکنش به تب افزایش برنامههای استعدادیابی در تلویزیون عنوان میکند: یکی از الگوهای تلویزیون در برنامهسازی آن چیزی است که در شبکههای ماهوارهای موردتوجه مخاطب قرار میگیرد و چون میبیند بیننده این برنامهها را دنبال میکند مشابه همانها را میسازد. به طور مثال برنامه ساز مشابه «دورهمی» را میسازد و دقت نمیکند که دکور آن از برنامه هندی گرفته شده یا خیر و حتی وقتی میبیند مردم از این برنامه استقبال کرده اند باز هم میخواهد همان الگو را تکرار کند که به شکل ضعیف تر در «شبی با عبدی» بازتولید میشود.
وی با اشاره به «شبی با عبدی» و اجرای آیتمهایی نمایشی آن توسط گروههای تئاتری ناشناس که بهواسطه فراخوان برای حضور در این برنامه انتخاب شدهاند هم میگوید: حتی این بخش از برنامه «شبی با عبدی» نیز قرار بود نوعی استعدادیابی باشد که در این بخش هم رویکرد ضعیفی داشت و گروههای ضعیفی به اجرا پرداختند.
این منتقد در پایان با اشاره به سیاستگذاری صداوسیما در تولید برنامههای استعدادیابی میافزاید: خروجی این برنامهها نشان میدهد که براساس هدف معین کار نمیکنند بلکه بیشتر برای آنتن پر کردن تولید میشوند. اینها ورژنی از برنامهسازی هستند که اتفاقا درآمد کلانی هم در پشت آنها وجود دارد.
این جنس از برنامهسازی تبی است که به سرعت افزایش مییابد و بعد هم فروکش میکندرضا صائمی دیگر منتقد سینما و تلویزیون است که درباره افزایش مسابقات استعدادیابی در تلویزیون میگوید: اگر امروز تب تولید برنامههای استعدادیابی افزایش یافته است روند عجیبی نیست چون در سینما هم همین است. مثلا میبینیم اصغر فرهادی فیلمی میسازد که موفق میشود و بعد همه تلاش میکنند تا مشابه آن فضا را تکرار کنند، یا در خود تلویزیون بعد از یک ملودرام یا کمدی موفق بسیار سعی در تکرار آن دارند.
وی ادامه میدهد: برنامه «خندوانه» در بخشی با نام «خنداننده شو» کمدینهای جدیدی را معرفی کرد که لزوما بناییبر تربیت نداشت اما شاید شهرت آنها باعث شد که برنامههای زیادی به این سمت کشیده شوند.
صائمی تاکید میکند: این روند از برنامهسازی تبی است که به سرعت افزایش مییابد و بعد هم فروکش میکند بنابراین تلویزیون نباید با این رقابت بین شبکهها و برنامهها یک مدل از برنامه سازی را به مد تبدیل کند. به این ترتیب گویی ما شاهد برنامههایی هستیم که از روی دست هم کپی شدهاند.
فصل پایانی؛ ظرفیتی که نباید هدر رود
فارغ از نکات بسیار دیگری که درباره این سبک از برنامهسازی در تلویزیون و تب فراگیر آن در میان برنامهسازان میتوان طرح کرد و مرور همه آنها در حوصله این گزارش نیست، مهمترین نکته توجه به ظرفیتی است که در مسیر تولید این دست آثار بهوجود میآید؛ علاقه مردم برای حضور در چنین برنامههایی مدتی است که بار دیگر باعث شده برنامه سازان به سمت مسابقههای بازیگری و نیز موج جدیدی از برنامههای استعدادیابی در سیما بروند؛ برنامههایی که احتمالا مهمترین پشتوانه راهاندازیشان همین گرایش مردم به دیده شدن بوده است.
ظرفیتی که به واسطه اقبال مخاطبان به این دست تولیدات بهوجود آمده است، هم میتواند مفید باشد و هم مضر؛ مفید از این جهت که این برنامهها میتوانست فصل تازهای از آشتی مخاطبان با رسانه ملی را رقم بزند و زمینهساز شکلگیری یک جریان هدفمند و مبتنیبر سیاستگذاری مدون در حوزه کشف استعداد در حوزههای مختلف باشد و مضر از آن جهت که زرق و برق آمار مخاطبان این تولیدات، برنامهسازان و سیاستگذاران را دچار غفلت از اهمیت این ظرفیت کرده و کل جریان را به بیراهه کشانده است.
علاقه تشدیدشده جامعه امروز برای «دیده شدن» و عرض اندام در رقابت «شهرت مجازی»، واقعیتی است که ویترین شبکههای اجتماعی و فضای مجازی را به طور کامل اشغال کرده است و دورخیز رسانهای در مختصات صداوسیما برای سوار شدن بر این موج به بهانه «جذب مخاطب بیشتر» جای نگرانی و هشدار دارد.
موازی کاری و رقابت بین شبکهها در تولید برنامههای استعدادیابی در حوزههای مشترک یکی از نمودها و نشانههای تسلیم شدن در برابر آن زرق و برق و تلاش برای موجسواری در این فضای شهرتزده است! برنامههایی که شاید اهداف سازندگانشان در زمینه جلب و جذب مخاطب بیشتر و تاحدودی معرفی استعدادهای تازه را در کوتاه مدت برآروده کنند اما در بلندمدت در تضاد و تقابل با یکدیگر به هیچ مقصد معینی نمیرسند؛ علاقه به شهرت و رونمایی از استعدادها در میان مخاطبان، ظرفیتی ارزشمند برای برنامهسازی در مختصات رسانه ملی است اما نباید اجازه داد این ظرفیت به راحتی هدر برود.