امروزه تئاتر خصوصی با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم میکند. مشکلاتی که یکی یا دو تا نیستند و برای حل و فصل آنها بدون شک همتی جمعی از سوی بانیان این هنر نیاز است.
روزانه آثار فراوانی در تماشاخانه های خصوصی شهر تهران روی صحنه میروند و فارغ از کیفیت آنها یکی از مشکلاتی که مخاطب همواره با آن روبرو بوده قیمت بلیت و چگونگی اجرا اثر است. به طور معمول تماشاگر تئاتر به تاخیرهای طولانی مدت پشت درب های سالن عادت کرده است.
تاخیر در زمان اجرا آثار نمایشی گاهی مواقع به گروه نمایشی و آماده نبودن آنها بستگی دارد اما از سویی می بینیم که تماشاخانه ها در روز سه تا چهار اثر را روی صحنه میرود. همین تکثر در اجراها باعث می شود که اگر گروه اول ده دقیقه تاخیر داشته باشد این زمان برای اجرای آخر سالن تا نیم ساعت تاخیر هم برسد.
سالن داران دلیل اصلی اجرا تعداد زیاد اثر طی روز را تنها به مشکلات مالی و نخواندن دخل و خرج ربط می دهند. به همین دلیل اکثرا شاهد اجرای آثاری هستیم که شاید از لحاظ کیفی آمادگی کامل نداشته و تنها به دلیل پرداخت هزینههای سالن به اجرا رسیده اند.
از سویی سالن های دولتی هم که هیچگاه نمی توان به چگونگی و نحوه اجرا در آنها پی برد زیرا با تغییر مدیریت ها در اکثر مواقع با تغییر نگرش در اجرا روبرو شده و به نوعی همواره در حال تغییر روند اجرایی هستند. این دلیلی شده مخاطب تئاتری همچنان راهکار درستی برای درخواست اجرا در سالنهای دولتی نداشته باشد.
البته نباید فراموش کرد که هزینه نگهداری و تامین نیروی فیزیکی و انسانی برای اداره این تماشاخانه ها نسبت به سال گذشته افزایش پیدا کرده اما حالا وضع به جایی رسیده که اکثریت این سالنها برای پر کردن تقویم اجرایی خود به دنبال اجرایی بفروش هستند.
این سالنهای نمایشی که با مبالغی از ۷۰۰ تا ۲.۵ میلیون تومان به ازای هر شب اجرا در اختیار گروههای نمایشی قرار میگیرند حال با فرایندی به نام نبود اثر نمایشی روبرو شده اند. اکثریت گروههای نمایشی از پرداخت این چنین مبالغی که به عنوان مثال برای یک اجرای پانزده شبِ چیزی در حدود ۱۵ تا ۳۰ میلیون تومان است ناتوان هستند.
از طرفی برخی دیگر از تهیه کنندگان تازه وارد تئاتر با استفاده از هزینه ای که اسپانسر پرداخت می کند بازیگران سلبریتی را به تئاتر آورده و علاوه بر حفظ قیمت بالای سالن گاهاً به افزایش آن هم کمک می کنند زیرا در مورد چنین آثار چندان روند متعادلی بین هزینه و فروش وجود ندارد.
این در حالی است که نسل جوان با مشکلات فراوان می تواند یک سالن کوچک را به خود اختصاص دهد و در همین شرایط سخت بازیگران سلبریتی برای چندمین بار آثار تکراری خود را صرفاً برای فروش صحنه می برند. حال باید دید مرکز هنرهای نمایشی تا کجا در قبال این مسائل و مشکلات سکوت می کند.
از طرفی طی سال گذشته و سال جاری به نوعی با حذف تعدیلی گروه های جوان تئاتری روبرو بوده ایم و تنها آثاری که بازیگران مطرحی در آن بازی می کردند در سالن های نسبتاً استاندارد اجازه اجرا داشتند.
حال وضعیت از این هم ناراحت کننده تر شده است. تهیه کنندگان و اسپانسرهای تازه وارد به تئاتر این وضعیت بی سامان تماشاخانه ها را فرصتی مغتنم شمرده و همان اندک هزینه تولید اثر را هم نمی پردازند و تنها به بازتولید اثر خود فکر می کنند.
این رویه که طی دو سال گذشته با عنوان رپرتوار قوت گرفته باعث شده نه تنها نسل جوان نتواند در سالنهای خصوصی اجرا داشته باشد بلکه مخاطب تئاتر در سال با دستی آثار تکراری در سالن ها نمایشی روبرو شود.
لیلی نام تمام دختران است، رومئو و ژولیت دیابولیک، چشمهایی که مال توست، آن سوی آینه، زهرماری، تئاتر بد و صد در صد از جمله آثار نمایشی هستند که سال پیش اجرا رفته و باز هم به تقویم اجرایی سالنها اضافه شده اند. این آثار نمونه کوچکی از آثاری هستند که سالانه به صورت تکراری اجرا می شوند.
در این میان گروه های جوان که با اشتیاق تئاتر را دنبال می کنند راهی به جز تماشاخانه های کوچک ندارند. تماشاخانه هایی که نه تنها تعداد بسیار کمی مخاطب دارند بلکه در مهمترین رویداد تئاتری کشور یعنی جشنواره تئاتر فجر به حساب نمی آیند.