فستیوالهای مهم دنیا به ویژه کن، ونیز و برلین بخشی ثابت برای نمایش مرمتهای تازه از فیلمهای کلاسیک دارند که در بخش «ونیز کلاسیک» نیز فیلمهای تازه مرمت شده از گنجینههای هنر سینما به علاوه مستندهایی تازه درباره فیلمها و فیلمسازان برای اولین بار به نمایش درمیآیند.
فستیوال فیلم ونیز قرار است نسخه به تازگی مرمت شده فیلم «خشت و آینه» ابراهیم گلستان را روزهای سوم و چهارم سپتامبر (۱۲ و ۱۳ شهریور) در نمایش افتتاحیه جهانیاش پخش کند.
«خشت و آینه» داستان راننده تاکسیای در تهران را روایت میکند که یکی از مسافرانش نوزادی را در ماشین او رها کرده است. بخش عمده فیلم، تصویر کردن تاثیر این حادثه بر زندگی او به خصوص در ارتباطش با زنی است که او را دوست میدارد.
بیشتر بازیگران نقشهای اصلی فیلم، چهرههایی ناشناخته بودند. زکریا هاشمی نقش هاشمِ راننده را بازی میکند و تاجی احمدی در یکی از درخشانترین بازیهای تاریخ سینمای ایران در نقش تاجی دوست هاشم ظاهر میشود. بعضی از بازیگران تئاتر در نقشهای کوچکی در فیلم ظاهر شدهاند، مثل پرویز فنیزاده در نقش یک روشنفکر کافهنشین، جمشید مشایخی در نقش یک افسر پلیس، محمدعلی کشاورز در نقش یک پزشک و پری صابری در نقش یک پرستار.
«خشت و آینه» نخستین فیلم بلند داستانی «کارگاه فیلم گلستان» بود که بین فروردین ۱۳۴۲ و تیر ۱۳۴۳ در استودیوی گلستان (برای صحنههای داخلی کافه و خانه هاشم) و در خیابانهای تهران و چند مرکز دولتی (از جمله ساختمان دادگستری تهران) فیلمبرداری شد و یکی از معدودترین فیلمهای سینمااسکوپ (پردۀ عریض) زمان خودش بود. به علاوه اولین فیلم داستانی تاریخ سینمای ایران بود که صدابرداری سرصحنه داشت و دوبله نشد.
تمام تلاش گلستان نزدیک شدن به واقعیت عینی جامعهای بود که «خشت و آینه» را درباره آن میساخت و برای همین از آن عناصر مصنوعی و نمایشی که بیشتر فیلمهای ایرانی و غیرایرانی از آن بهره میبردند دوری جست. او حتی از استفاده از موسیقی متن پرهیز کرد و جز صدای ضرب، برای دادن ریتم به یکی دو صحنه فیلم، در «خشت و آینه» موسیقی وجود ندارد.
تمام تلاش گلستان نزدیک شدن به واقعیت عینی جامعهای بود که «خشت و آینه» را درباره آن میساخت و برای همین از آن عناصر مصنوعی و نمایشی که بیشتر فیلمهای ایرانی و غیرایرانی از آن بهره میبردند دوری جست«خشت و آینه» از زمان ساختش فقط چند نمایش محدود داشته است. این فیلم برای اولین بار در مقر یونسکو نمایش داده شد. کمی بعد سینماتک فرانسه و مدیر مشهور آن هانری لانگلوآ که علاقه ویژهای به فیلم داشت آن را سه یا چهار بار به نمایش گذاشت. در ایران سینما رادیوسیتی که توسط خود ابراهیم گلستان اجاره شد فیلم را از ۲۲ دیماه ۱۳۴۴ برای حداقل سه هفته روی پرده داشت که به گفتۀ فیلمساز، فیلم در این مدت اجارۀ خود سالن سینما را برگرداند.
فیلم در اصل قرار بود در فستیوال ونیز نمایش داده شود، اما بر اثر یک اشتباه از آن بازماند. در حالی که فستیوال ونیز در سال ۱۹۶۴ در حال نامهنگاری به ابراهیم گلستان به آدرس استودیویش در تهران بود، خود گلستان درحال زیرنویس کردن فیلم در پاریس (برای نمایش آن در ونیز) بود و این نامهها در حالی که کارمندان استودیو ی گلستان هم در تعطیلی تابستانیشان به سرمیبردند هرگز به دست فیلمساز نرسید ولی ۵۴ سال بعد، این سوءتفاهم تاریخی با بازگشت فیلم به ونیز برطرف خواهد شد.
احیای «خشت و آینه»
«خشت و آینه» توسط میترا فراهانی و سینماتک بولونیا، یکی از مهمترین مراکز مرمت، نگهداری و پخش آثار برجسته تاریخ سینما از روی نگاتیوهای اصل صدا و تصویر فیلم مرمت شده است. کار مرمت این فیلم شامل از بین بردن نشانههای قارچزدگی نگاتیو، تعمیر قسمتهای آسیبدیده، زدودن لکهها و خراشهای روی سطح نگاتیو است. این پروژه به طور مشترک توسط میترا فراهانی و سینماتک بولونیا تأمین سرمایه شده است.
در این نسخۀ مرمت شده، آن صحنههایی از فیلم که به دلایل مختلف از نسخههای موجود کوتاه شده بودند به فیلم برگردانده شده است و طول نسخۀ نهایی فیلم به ۱۳۰ دقیقه رسیده است.
کار مرمت این فیلم شامل از بین بردن نشانههای قارچزدگی نگاتیو، تعمیر قسمتهای آسیبدیده، زدودن لکهها و خراشهای روی سطح نگاتیو استبا این وجود قسمتهایی از این فیلم پیدا شده که در نسخه نهایی وجود ندارند و به انتخاب خود فیلمساز کنار گذاشته شدهاند. به نقل از کتابچهای دربارۀ «خشت و آینه» که برای فستیوال ونیز منتشر شده، بیشتر این صحنهها در جای خودشان به خاطر دیالوگها و یا کارگردانی صحنه فوقالعاده دیدنیاند، اما ابراهیم گلستان برای استفاده نکردن از این صحنهها دلایلی روشن و قطعی دارد و بیشتر «به خاطر کنترل ریتم داستان، کانون تمرکز روایت، ریتم صحنه و نقش صحنه در شناساندن شخصیتها» آنها را کنار گذاشته است.
از بین صحنههای کنار گذاشته شده از فیلم، یک سکانس مستقل و کامل وجود دارد که مونتاژِ سه دقیقهای درخشانی از تهران است. به نقل از کتابچۀ منتشر شده دربارۀ فیلم، این سکانس بعد از سکانس خانۀ هاشم و قبل از سکانس زایشگاه قرار داشته و بعد از عنوانبندی فیلم، دومین بخشی بود که در آن صدای ضرب شنیده میشود. کار گلستان در اینجا نشان دادن کنارهم نشینی و یا برخورد کهنه و نو و مردمانی است که بین این کهنه و نو سرگردانند.
ابراهیم گلستان برای کنار گذاشتنش از نسخه نهایی دلایلی روشن و محکم دارد. او میگوید «خشت و آینه» داستان آدمهاست و نه داستان شهر و این تکه کمکی به شناخت آدمهای داستان نمیکرده است. به علاوه «خشت و آینه» در ثبت خیرهکننده اضطراب اخلاقی و فلسفی فیلمسازش، فیلمی جهانیتر از آن است که خودش را به تهران محدود کند. با این وجود، این سکانس چنان زیبایی فریبندهای دارد که به عنوان یک فیلم مستقل کوتاه میتواند نمایش داده شود یا بهتر است بگویم باید نمایش داده شود. تهرانی که در آن میبینیم تهرانی نیست که بشود به آسانی در جاهای دیگر دید یا لااقل تناقضهایش را به این روشنی در سه دقیقه دریافت. حتی از نظر فنی و با در نظر گرفتن این که طول متوسط هر نما در این سکانس ۱.۶ ثانیه است، این بخش دیده نشده از «خشت و آینه» رکوردی از نظر تعدد نماها در تاریخ سینمای ایران است.
با نمایش فیلم در فستیوال ونیز و به شکلی که مورد نظر فیلمساز است- چه از نظر کیفیت تصاویر و چه طول فیلم - این انتظار میرود فیلمی که جاناتان رزنبام، منتقد شهیر آمریکایی «تراژدی حماسی دهه ۱۹۶۰ میلادی گلستان» خوانده بار دیگر در سطحی گسترده دیده و جایگاه مهمی که در تاریخ سینما دارد برای گستره وسیعتری از تماشاگران بینالمللی آشکار شود.
به جز «خشت و آینه»، فیلمهای دیگر بخش ونیز کلاسیک عبارتند از: «هیچچیز مقدس نیست» ساخته ویلیام ولمن در سال ۱۹۳۷، «گولِم» ساخته پل وِگِنِر ساخته ۱۹۲۰، «بعضیها داغش را دوست دارند» ساخته بیلی وایلدر محصول ۱۹۵۹، «شب سن لورنزو» ساخته پائولو و ویتوریو تاویانی محصول ۱۹۸۲، «مرگ در ونیز» ساخته لوکینو ویسکونتی محصول ۱۹۷۱، «عروج» ساخته لاریسا شپیتکو محصول ۱۹۷۶، هر دونسخۀ فیلم «قاتلین» ساخته رابرت سیودماک و دان سیگل محصول ۱۹۴۶ و ۱۹۶۴، «سال گذشته در مارینباد» ساخته آلن رنه در سال ۱۹۶۱، «بدرود فیلیپین» ساخته ژاک روزیه محصول ۱۹۶۲، «شغل» ساخته ارمانو اولمی محصول ۱۹۶۱، «خیابان شرم» ساخته کنجی میزوگوچی محصول ۱۹۵۶، «شهر برهنه» ساخته جولز داسن محصول ۱۹۴۸ و «نگهبان شب» ساخته لیلیانا کاوانی محصول ۱۹۷۴.
در این بخش، علاوه بر فیلمهای مرمت شده، مستندی چهارساعته دربارۀ فیلمسازان زن و مستندهای تازۀ دیگری دربارۀ روبی مولر فیلمبردار آلمانی، ویلیام فریدکین کارگردان آمریکایی، رابرت میچم بازیگر آمریکایی و باستر کیتن بازیگر و کارگردان بزرگ کمدی صامت به نمایش درخواهد آمد.