سالهاست سینمای ما از کمبود تولید فیلمهای حوزه دفاع مقدس رنج میبرد؛ سینمایی که در دهههای قبل نشان داده میتواند مخاطبان عام و خاص را جذب کند و حتی ماندگار شود.
آنقدر اتفاقات دراماتیک در حوزه جنگ وجود دارد که تا سالهای سال میتوان از آن فیلمهایی بدون شعارزدگی و در راستای ذائقه مخاطب امروزی ساخت؛ اما ظاهراً بنا به دلایل مختلفی این اتفاق قرار نیست رخ دهد و مانند بچهای رها شده در خیابان میماند.
سینمای جنگ نه در ایران بلکه در کشورهای پیشرفته و صاحب سینما از جایگاه ویژهای برخوردار است، چون میتوان در آن رشادتها، غیرت، فرهنگ و ... را نشان داد و آن را به عنوان زبانی جهانی مطرح کرد؛ اما متاسفانه در کشور ما تا نام سینمای جنگ میآید مسئولان بلندگوی نبود بودجه را در دست گرفته و از تولید آنها شانه خالی میکنند. اما همین مسئولان برای ساختن فیلمهای بی مایه و پرهزینه در دیگر ژانرها در صف اول میایستند!
سال گذشته بود که خبر تولید فیلمی با موضوع دفاع مقدس با نام «تنگه ابوقریب» ساخته بهرام توکلی و تهیه کنندگی سعید ملکان در رسانهها منتشر شد. فیلمی که در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت و توانست پس از سالها کمبود در این حوزه سر و صدایی درست به پا کند.
«تنگه ابوقریب» قصه گروهی از رزمندگان و عزیزان ما و روایتی است از دفاع گردان عمار در برابر لشکرکشی رژیم بعث به فکه و شرهانی که نشان میدهد با قلب و روح و ایمان قوی و واقعا دست خالی به نسبت سلاحهای عراقی، مقاومت کردند و کشورمان را از خطری بزرگ نجات دادند.
انگار بهرام توکلی قبل از ساخت این فیلم نیت این را داشته که با تمام قدرت و داشتههای خود در زمینه کارگردانی پا در میدان گذاشته و آن را کارگردانی کند. این گفته را پس از دیدن فیلم میتوان مشاهده کرد. البته که در فضای فیلم شلوغ اینچنینی اشتباهاتی در کارگردانی وجود دارد، اما بسیار اندک و فقط با نگاه ریزبین و فنی میتوان مشاهده کرد؛ چون مخاطب آنقدر غرق در دیدن میشود که بقیه مسائل فراموشش میشود.
بهرام توکلی نویسنده فیلمنامه این اثر نیز هست و به شدت مشخص است که سعی کرده دور از شعارزدگی قلم خود را روی کاغذ بغلطاند؛ چون میداند مخاطب امروز از درشتنمایی و شعارزدگی فرار میکند و اصلاً آن را نمیپسندد. اصلا اگر بخواهیم حرفهای به جریان نگاه کنیم، شعارزده شدن یک اثر اتفاق درستی نیست.
عزم جزم بازیگران فیلم و توجه به جزئیات بازیگری و همراه شدن با قصه و اهداف کارگردان از دیگر نقاط قوت فیلم است. ایفای نقشی جدی و چالشی برای جواد عزتی، استفاده از حمیدرضا آذرنگ با لهجه جنوبی، بودن امیر جدیدی بچهای از جنوب شهر، اما با غیرت و خوش زبان، مهدی پاکدلی که میفهمیم فرمانده به معنای واقعی و با معرفت است، علی سلیمانی شهید خانواده دوست و با محبت و مداح، مهدی قربانی نوجوانی از نسل فهمیدهها و حتی دیگر بازیگران که دیالوگ کم دارند، همه به خوبی کنار هم چیده شدند.
در چند سکانس مهم دختر بچه و تعداد دیگری بچههای قد و نیم قد را میبینیم که در فضای بمباران حضور دارند و تعدادی از آنها در نهایت مظلومیت شهید میشوند. از سویی کارگردان چند نمای کلوزآپ از دختر بچهای میگیرد و مظلومیت واقعی را نشان میدهد و میگوید که کودکان بی تقصیرند، اما درگیر بازیهای قدرت و جنگ میشوند. یا در سکانسی به بمباران شیمیایی اشاره می شود که آن نیز نگاه ضد جنگ این فیلم را نشان می دهد.
دوربین روی دست و حتی الامکان فرار از نماهای ثابت در فیلم و سکانس پلانهایی که چندین مرتبه شاهد آن هستیم، بر التهاب قصه فیلم میافزاید و مخاطب را با فضایی بحرانی و دشوار روبرو میکند.
چیدمان صحنه و انتخاب لباس در فضاهای اینچنینی به شدت دشوار است. حفظ راکوردهایی که کار گروه بخصوص منشی صحنه را سخت میکند، اما انگار همه دست به دست هم دادند که به درستی و در راستای قصه پیش بروند. البته همان طور که اشاره شد شاید اشکالاتی در فیلم باشد، اما میتوان از آنها چشم پوشید.
یکی از مقولههایی که در این فیلم نیاز به تمرکز زیادی داشت، گریم بود. در صحنههای مختلف از قطعی دست و پا تا تاولهایی که بازتاب بمباران شیمیایی است، گریم خوبی را میبینیم. موسیقی فیلم بر دراماتیک بودن فضای فیلم میافزاید و با روح و روان مخاطب بخصوص در سکانسهای پایانی و شهادتها بازی میکند.
میتوان گفت؛ پایان بندی فیلم و صحنه شهادت گروهی که حتی نتوانستند یک عکس یادگاری واضح بگیرند بهترین سکانس فیلم است. نشان دادن مهدی قربانی بازیگر نوجوان و رشید فیلم به عنوان کسی که زنده میماند و با تجربهای عظیم در کنار بزرگان این مرز و بوم به راهش ادامه میدهد، نیز از نکات قابل تامل فیلم است.
ساخت یک فیلم دیدنی و تاثیرگذار نیاز به مدیریتی صحیح، قصهای خوب، گروهی یکدل و حرفهای، چینش درست گروههای مختلف سازنده و در نهایت تنیده شدن درست همه آنها در هم برای خروجی جذاب دارد و میتوان به «تنگه ابوقریب» در این زمینه نمره قبولی و خوب داد.
البته «تنگه ابوقریب» هم قطعاً بدون اشکال نیست و نگاههای حرفه ایتر آنها را خواهند دید؛ اما در کل توانست پس از سالها نور امیدی به سینمای جنگ ما ببخشد و بگوید که میتوان این فیلمها را ساخت، اما نیاز به نگاه مهربانانه مسئولان دارد.