اشکان اشتیاق متولد ۶ تیر ۱۳۶۱ است. او بازیگری را در سنین نوجوانی با بازی در مجموعههای تلویزیونی آغاز کرد. او با مجموعه "دنیای شیرین" جلوی دوربین رفت و با سریال نود شبی مهران غفوریان "زیر آسمان شهر" به شهرت رسید؛ و با فیلم "چپ دست" به کارگردانی آرش معیریان نخستین تجربه خود را آموخت. این بازیگر در رشته گرافیک در دانشگاه آزاد تهران شمال تحصیل کردهاست. اشکان اشتیاق تقریباً در تمامی آثار تلویزیونی شاهد احمدلو حضور داشته است. او در تله فیلمهایی نظیر "گنج"، "خانه سفید"، "بلور باران"، "پسرها سرباز به دنیا نمی آیند" و "ما خونه نیستیم" با احمدلو همکاری کردهاست. صحبت های این هنرمند جوان را در ادامه می خوانید؛
* آقای اشتیاق، شما جزء بازیگرانی هستید که راحت وارد عرصه بازیگری شده اند یا سخت؟
- بستگی به این دارد که تعریفمان از راحتی و سختی چیست. من همان روندی را طی کردهام که قاعدتاً هر بازیگری با یک بخت متوسط و تلاش بالا طی میکند. در ورودم به بازیگری نه کسی کمکی کرده و نه کسی جلوی پایم سنگ انداخته است. من خیلی برای بازیگری تلاش کردم، در نتیجه راهی جز تلاش برای رسیدن به آن نمیشناسم. این روزها هرکس از من میپرسد که برای بازیگر شدن چه باید بکنم؟ در پاسخ میگویم اگر میخواستید مهندس شیمی شوید، چه میکردید؟ به سختی درس میخواندید، در کنکور شرکت میکردید و چنانچه در کنکور پذیرفته میشدید، به دانشگاه وارد میشدید. در ادامه نیز پس از چهار سال درس خواندن، به دنبال کار میرفتید. حال که قرار است برای هر رشتهای این مسیر پیموده شود، چرا برای بازیگری نباید طی شود؟ از نظر من روند معمول ورود به بازیگری، اینگونه است و من راهی جز این متصور نیستم. البته بخت و اقبال بحثش جداست و ممکن است به یک باره در ترم اول کلاس بازیگری نقش اصلی یک فیلم سینمایی را به شما بدهند و به سرعت به قله برسید. این یک بخت است و چه خوب اگر قدر آن را بدانید.
* البته خود شما هم از طریق دانشگاه وارد عرصه بازیگری نشدید و رشته تحصیلی تان چیز دیگری بود؟
- منظورم از کنکور بازیگری، لزوماً دانشگاه تئاتر نیست؛ همه آن مراحل از کار کردن با گروههای کوچک دانشجویی و تجربی گرفته تا مطالعه کتابهایی که دانشجویان بازیگری میخوانند را میتوانید بدون ورود به دانشگاه هم طی کنید. این همان طریق است با این تفاوت که شما فقط به دانشگاه رسمی راه نیافتهاید، مثل یک حسابدار یا معمار تجربی که با تجربهشان در کار خود حرفهای هستند.
* از چه زمانی حرفه بازیگری برایتان جدی شد و تصمیم گرفتید در این عرصه باقی بمانید؟
- بازیگری از ابتدا برای من جدی بود اما جامعه هنری جدیام نگرفته بود، برای اینکه هنوز وارد این عرصه نشده بودم. علاقه به تنهایی کافی نیست؛ جامعه هنری زمانی شما را جدی خواهد گرفت که کار جدی انجام داده باشید.
* چرا اشکان اشتیاق تا این اندازه محبوب شده است؟
- من خودم چنین فکری نمی کنم و اگر محبوبیتی هم ایجاد شده فقط لطف مردم است و بس. آن قدر به من لطف دارند که من هم دوست شان دارم. البته نه همه آدمها را، فقط آنهایی را که دوستم دارند.
* فکر می کنید شهرت به عنوان بازیگر، روی رفتار بازیگران طنز مثل خودتان تأثیر گذاشته است؟
- آنهایی را که می شناسم بله، ولی خیلی ها را هم نمی دانم. اگر خوب است ان شاء الله بیشتر از این تأثیر بگذارد، ولی اگر بد است خدا کند هیچ گونه تأثیری نگذارد.
* زمانی که بازیگری را آغاز کردید، تصورتان از بازیگری چه بود و دوست داشتید به کجا برسید؟
- هیچ وقت چشماندازم نزدیک و پیش پا نبود. بزرگترین فیلمهای سینمایی جهان را هم که میدیدم و یا اکنون میبینم، با خودم میگویم که فلان نقش اگر برعهده من بود، چگونه آن را بازی میکردم؟ تخیلم همواره نقشهای بزرگ بوده است. اینکه میگویم سینمای جهان، منظورم تئاتر و سینمای ایران هم هست که جزئی از همین جهان است. بهترین فیلمها و نمایشهای سینما و تئاتر ایران، افق تصورات من است. من خودم را برای آنها آماده کردهام. اگر تواناییاش را ندارم یا بخت یاریام نمیکند، بحثش جداست ولی افق خیالات من، بهترینهای سینما و تئاتر ایران و جهان است.
* در دهه۷۰ خیلی از بازیگران با الگوی بازیگری وارد تئاتر یا سینما میشدند، شما الگوی خاصی در بازیگری برای خودتان در نظر گرفته بودید؟
- نه به شکل مشخص، چون این موضوع مانند کتاب خواندنم راجع به تئاتر بود. دانشجوی تئاتر نبودم، کسی نبود که به من خط سیر بدهد که چه چیزی را بخوانم. بنابراین هر چه به دستم میرسید مطالعه میکردم. هر تئاتر یا فیلمی را میدیدم، خودم را در آن تخیل کرده و آن را در ذهنم بازی میکردم. برایم فرقی نمیکرد که فلان نقش را چه کسی و چگونه بازی میکند. شاید به همین دلیل است که الان در پرونده کاری ام، هم بازی رئالیستی میبینید و بازی های دیگر. من خودم را برای همه اینها آماده کردهام.
* شهرت با خودش پیامدهای تلخ و شیرین می آورد. تلخی ها بیشتر است یا شیرینی ها؟
- بستگی به سرشت و ظرفیت آدم دارد که چقدر بتواند شهرت را هضم کند. من دوستش دارم. اگر هم محدودیتی دارد، من راضی ام. با همه چیزش هم کنار آمده ام.
*آیا نقطه ای در بازیگری یک نفر وجود داشته که شما آن را دیده باشید و از آنجا به صورت جدی تصمیم گرفته باشید که به سمت بازیگری بروید؟
- اوایل مسیر بازیگریام، خیر. ولی در اواسط این مسیر، ناامیدی دامنگیرم شد و همواره در تردید بودم که چرا کسی به سراغم نمیآید؟ و آیا علت آن، ضعف من در بازیگری است؟ چرا آن آثار بزرگی که منتظرشان هستم، اتفاق نمیافتد؟ زمانی که "دنیای شیرین" را بازی کردم، همه میگفتند که خوب بازی کردهای و تصور میکردم این سریال نقطه پرش من است ولی یک سال و نیم بعد از آن سریال، هیچ کس به سراغم نیامد. خیلی برایم ترسناک و پر از ناامیدی بود و دستم هم به جایی بند نبود. فقط یک چیز بود که باعث میشد ترس من بریزد و آن نگاه به پیشینیانی بود که قبلا وضعیتی مشابه وضعیت آن زمان مرا داشته اند. خودم را نمیتوانستم با پیشکسوتانی که ستاره بودند، مقایسه کنم ولی میتوانستم خودم را با کسانی که وضعیت مشابهی با من داشتهاند مقایسه کنم.
* شما در سال 1380 در سریال "زیر آسمان شهر" خوب درخشیدید. چطور شد در آن سریال بازی کردید؟
- زیر آسمان شهر، سریالی کمدی بود که در سال ۱۳۸۰ پخش شد.این سریال به دلیل پخش و گروه موفق، توانست از مجموعههای بسیار موفق صدا و سیمای ایران بشود. من هم نقش ارژنگ، پسر دکتر مهرتاش را بازی می کردم. در این سریال، در قالب روایتی طنز، زندگی قشرهای مختلف شهر در کنار یکدیگر به تصویر کشیده شد. تمام داستان در یک آپارتمان می گذشت که چند همسایه در آن زندگی میکردند. از جمله یک دکتر و پسرش، زن و شوهری جوان و پیرزنی تنها.
* قرار بر این بود که "زیر آسمان 4 " هم ساخته شود. هنوز خبر جدیدی نشده است؟
- فعلاً ساخت "زیر آسمان شهر 4" در حد حرف است. هنوز نه فیلمنامهای نوشته شده و نه حتی وارد مرحله پیش تولید شده است. در حال حاضر همه چیز در حد طرح و ایده است اما اگر "زیر آسمان شهر 4" ساخته شود، بدون شک من در آن بازی می کنم.
* خیلی ها نگران استفاده نابجای بازیگران مشهور از شهرت بیش از حدشان هستند. نظر شما در این باره چیست؟
- ما هنرمندیم. کاش بیشتر به ما اعتماد می شد و فرصت داشتیم تا بیش از این در مسیر کمک به فرهنگ این مملکت حرکت می کردیم. به هر حال کشور ما اینجاست و همگی باید هر چه در توان داریم، خرج پیشرفت و قدرتش کنیم.
* در جایی از شما خواندم که گفته اید به کارهای نکردهتان بیشتر از کارهایی که انجام دادهاید، افتخار میکنید. هنوز هم بر این عقیدهتان استوارید؟
- این گفته من بیشتر راجع به سینما صادق است. آن زمان من این را گفتم، مقداری جوانی در آن بوده است. امروز به این محکمی، نمیگویم. ممکن است که برای خودم خط مشی یا خط قرمزی داشته باشم و بنابر آن، برخی کارها را قبول نکنم. اما اگر این مسئله تا ده سال پیش برایم یک مانیفست بود، اکنون نیست. بابت نگاه اجتماعیام به دنیا، بقیه مردم مسئول نیستند و طلبی ندارم. خوشحالم بعضی کارها را نکردهام ولی این ارزش افزودهای برای من در ذهن خودم نمیآورد. چه خوب اگر این اتفاق برای مخاطبان یک معیار باشد؛ درست مانند ناشری که مردم به او اعتماد دارند و میدانند هیچ وقت کتاب بد چاپ نمیکند. خیلی خوشحال میشوم اگر مخاطبان نسبت به من چنین اعتمادی داشته باشند. شاید در سی سالگی آنطور شعار میدادم، اما الآن نگاهم نرمتر است و معتقدم که وظیفه من، تمیز نگه داشتن اطراف خودم است و بی تردید بابت اینکه دور خودم را تمیز نگه میدارم، هیچکس به من بدهکار نیست.
* شما در سریال "پنچری"، سال قبل به کارگردانی آقای نیک نژاد ایفاگر نقش فرشید بودید. چطور سریالی بود؟ آیا این سریال توانست شما را راضی کند؟
- تم این مجموعه اجتماعی، کمدی و شیرین بود و به معضلات اجتماعی همچون سخت گرفتن در امر ازدواج میپرداخت. قصه از یک سختگیری در ازدواج شروع میشد که در نهایت منجر به پیش آمدن مشکلاتی شد. در این سریال به سبک زندگی ایرانی پرداختیم. حساسیت زیادی برای نگارش فیلمنامه داشتیم و علاقهمند بودیم داستان سریال پنچری با تمرکز بیشتر نوشته شود تا یک قصه جذاب و تماشایی برای مخاطب تلویزیون باشد. خوبی این سریال این بود که من با اکثر بازیگران سریال پنچری، سالها کار کرده بودم.
* فکر می کنید همه بازیگرها می توانند نقش آدم های مثبت را بازی کنند؟
- شاید، اما اگر کسی پر از عقده و کینه باشد، نمی تواند نقش یک آدم خوب را، خوب بازی کند. شما می بینید
آدم هایی که ماندگار هستند مانند استاد پرویز پرستویی و استاد جمشید مشایخی، چقدر بین مردم دوست داشتنی و محبوب هستند. این آدم ها هرگز نمی توانند درون شان شخصیت بدی داشته باشند. وقتی استاد مشایخی دیالوگهایشان را می گویند، آن قدر آرامش دارند که این آرامش در بطن وجود من مخاطب هم رسوخ می کند.
* خیلی از بازیگران نسبت به تصویر خود حس خوبی ندارند. شما چه حسی نسبت به تصویرتان دارید؟
- من تصویر خودم را میبینم تا بتوانم آن را اصلاح و تقویت کنم. البته خیلی از کارگردانان اجازه نمیدهند که بازیگر در حین فیلمبرداری تصویرش را ببیند. اما اگر کارگردانی اجازه دهد، من حتی حین کار هم تصویرم را میبینم.
* این چیزهایی که ما میبینیم چند درصد از توانایی بازی اشکان اشتیاق است؟
- چند درصد؟ من نمیتوانم و نمیخواهم تشخیص بدهم که چند درصد بوده است. ترجیح میدهم در این مورد، نقدهای کارشناسان را بشنوم، چون فکر میکنم این است که به کیفیت بازی من کمک میکند. اما با این حال طبیعی است که هر بازیگری صد درصد از خودش راضی نباشد.
* هدفتان در بازیگری چیست؟ آینده را کجا میبینید؟
- واقعا نمیشود راجع به آن حرف زد، چون همیشه بازیگر یک خروجی و یک ورودی دارد. خروجیها همواره در حال کم و زیاد شدن هستند و طبیعی است که اگر بازیگر ورودیاش قطع شود، خروجیاش نیز ناخودآگاه تمام خواهد شد. نمیدانم کی و چگونه، چند ماه بعد یا چند سال بعد! تنها زمان مشخص میکند که میزان ورودی و خروجی یک بازیگر چگونه خواهد بود. به همین دلیل من فقط به آن لحظه و آن نگاه میکنم. چقدر خوب، چقدر بد را شما باید بگویید.
* سبک خاصی را در بازی دنبال میکنید؟ ایدهتان نسبت به بازیگری چیست؟
- برای هر چیزی نمیتوان فرمولی تعیین کرد. چون همیشه یک شکل نمیشود به یک نقش رسید. شما ممکن است همیشه با یک فرمول و یک شکل مشخص تمرین کرده باشید و حتی به نقش رسیده باشید، اما یک دفعه ممکن است به نقشی برسید که روشهای قبلی جواب ندهد. ممکن است که قبلا موثر بوده و جواب داده باشد، اما این موضوع را خود نقش میگوید که چگونه باید بازیاش کرد. من برای خودم سعی میکنم همه شکلهایی را که هست امتحان کنم، حالا اگر نمیشود آن را آموخت، میشود دید، شاید یک جایی به درد بخورد.
* سطح بازیگری کشورمان را در این روزها چگونه ارزیابی میکنید؟
- هرچیزی قواعد خودش را داشته و هیچ چیزی به طور مجرد وجود ندارد. شما فیلم "درباره الی" را ببینید. همه بازیها خوب هستند اما در یک فیلم متوسط بازی خوبی نداریم. در فیلم خوب بازیها هم خوب است، اما در یک فیلم بد، شما نمیتوانید خوب بازی کنید.