بازیگران زیادی در سینمای از عدم امکان ایفای یک نقش خاص در طول سالهای فعالیتشان صحبت میکنند. نقش خاص نیز تعاریف متفاوتی در سینما و تلویزیون دارد و شاید بتوان گفت بازی یک شخصیت معتاد که تواناییهای بیشتری از یک بازیگر را میتواند به نمایش بگذارد در این دسته قرار میگیرد. در سینمای ایران چه پیش از انقلاب و چه حالا بازیگران زیادی شخصیت یک معتاد با ویژگیهای مختلف را جلوی دروبین بردهاند اما در این میان به دلیل محدودیتهای زیادی که برای زنان بازیگر وجود دارد این گروه کمتر توانستند ایفای چنین نقشهایی را بر عهده بگیرند. در واقع از اساس در فیلمنامهها چنین نقشهایی برای زنان وجود ندارد تا بازیگری بخواهد آن را بازی کند.
اما در طول این سالها زنان بازیگری هم بودند که چه در سینما و چه در تلویزیون این نقش را بازی کردند گرچه تعداد آنها خیلی هم بالا نیست اما بیشترشان به خوبی توانستند ویژگیهای چنین نقشی را به نمایش بگذارند. برای نمونه پانتهآ بهرام در سریال «مسافر» ساخته سیروس مقدم یکی از موفقترین بازیگرانی بود که شخصیتی معتاد به نام منیژه را مقابل دوربین این کارگردان برد و هنوز هم خیلیها از نقشافرینی بی عیب و ایراد او یاد میکنند. اما ما د راین گزارش به سراغ چهرههای سینمایی رفتیم. به بهانه اکران فیلم سینمایی «دارکوب» که سارا بهرامی در آن در نقش زنی معتاد جلوی دوربین رفته و برای ایفای این نقش موفق به دریافت سیمرغ بلورین از سی و ششمین جشنواره فیلم فجر شد در گزارشی که در ادامه میخوانید مروری داشتیم بر مهمترین نقشآفرینیهای بازیگرانی که در فیلمهای سینمایی نقش معتاد بازی کردند.
فریماه فرجامی، اولین زن در نقش معتاد
نام فریماه فرجامی که چند سالی است از عالم سینما و بازیگری دور افتاده به عنوان اولین زنی که در سینمای ایران نقش یک زن معتاد را جلوی دوربین برد ثبت شده است. فیلم سینمایی «تیغ و ابریشم» که در سال 64 به کارگردانی مسعود کیمیایی ساخته شد این امکان را به فرجامی داد تا نام خودش را به عنوان بازیگری توانمند در ایفای نقشهای مختلف مطرح کند. فرجامی در این فیلم نقش زنی معتاد و مفلوک را جلوی دوربین کیمیایی برد تا برای همیشه یک نقشآفرینی خوب را به نام خودش رقم زده باشد. داستان این فیلم هم که کاملا مرتبط با موضوع مواد و مخدر و قاچاق آن است از این قرار است: در جلسه ای در بانکوک تصمیم گرفته می شود که بیست تن هروئین خالص برای توزیع در دانشگاه، مدارس، کارخانهها و جبهههای جنگ به ایران حمل شود... البته این فیلم به دلیل موضوع حساسیت برانگیزی که داشت در زمان اکران با سانسورهای زیادی مواجه شد.
طناز طباطبایی، معتاد فراری
فیلم سینمایی «مرهم» ساخته علیرضا داودنژاد از دیگر فیلمهای سینمای ایران است که به موضوع اعتیاد میپردازد و داستان دختر معتادی را روایت میکند که از خانه فرار کرده است. طناز طباطبایی در این فیلم نقش این دختر معتاد را بازی میکند که دردها و رنجهای یک دختر با این وضعیت و شرایط را در جامعه به خوبی به تصویر میکشد و حس همذاتپنداری مخاطب به ویژه نسل جوان را برمیانگیزد. طباطبایی در میان نقشهای متفاوتی که بازی کرده یکی از بازیهای خوبش را در «مرهم» تجربه کرده و این فرصت را در اختیار داشت تا در لیست بازیگرانی قرار بگیرد که شانس بازی در نقش اینچنینی نصیبشان شده است.
باران کوثری، برنده سیمرغ برای نقش معتاد
یکی از به یادماندنیترین بازیهای باران کوثری در فیلم «خون بازی» ساخته مادرش رخشان بنیاعتماد شکل گرفت، فیلمی که در سال 85 ساخته شد و باران کوثری هم برای بازی در نقش دختر جوان معتاد فیلم از جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین گرفت تا ثابت کند بازیگران زن هم با وجود همه محدودیتهایی که ایفای یک نقش میتواند برایشان به همراه بیاورد میتوانند بدرخشند مورد توجه داوران قرار بگیرند. به تصویر کشیدن مشکلات و دغدغههای جوانان در این فیلم از مشخصههای پررنگ آن بود و همین باعث شد تا «خون بازی» یکی فیلمهای خوب اجتماعی سینمای ایران نام بگیرد.
باران کوثری سارای «خون بازی» را که یک دختر تنها و افسرده بود و اعتیاد هم بر مشکلاتش افزده بود بود را به درستی هر چه تمام جلوی دوربین برد و تلاشش برای بازی این شخصیت از چشم داوران دور نماند و موفق به دریافت سیمرغ از جشنواره فیلم فجر شد.
مهتاب کرامتی، تجربه بازی دوباره
مهتاب کرامتی در میان بازیگران زن سینمای ایران تنها بازیگری است که دو بار تاکنون بازی در نقش معتاد را تجربه کرده است. او در فیلمهای سینمایی «عصر یخبندان» و «اسب حیوان نجیبی است» این نقش را بازی کرده که در اولی البته حضور پررنگتری داشت و از همین رو نیز بازی اش بیشتر در ذهن مخاطب مانده است. کرامتی در هیچ یک از این فیلمنقش یک معتاد مفلوک و درمانده را بازی نکرده و اساسا ظاهر شیک این بازیگر نیز به رغم تمام ساختار شکنی هایی که او ابایی از آنها ندارد این امکان را به او نمی دهد اما در هر دو فیلم کرامتی سرگشتگی و استیصال یک معتاد را به خوبی تصویر کرده و توانسته حس چنین شخصیتی را به مخاطب منتقل کند.
خاطره حاتمی، معتادی که دیده نشد
خاطره حاتمی که از بازیگران کمکار سینما و تلویزیون است در فیلم سینمایی «در امتداد شهر» به کارگردانی علی عطشانی نقش دختری معتاد را بازی کرد که البته به دلیل حذف سکانسهای مربوط به بازیاش هیچگاه دیده نشد. او تجربه جالبی از بازی در این فیلم داشته و در گفتوگویی عنوان کرده بود به دلیل بازی در نقش معتاد مجبور بوده علیرغم میل باطنیاش در صحنههای از فیلم سیگار بکشد. او گفته بود به خاطر طبیعی درآمدن نقش مجبور بودم سیگار بکشم و از این موضوع ناراضی بودم.
بهاره افشاری،ظاهرا معتاد
فیلم «تسویه حساب» تهمینه میلانی هم فرصتی بود تا بهاره افشاری که این روزها اولین تجربه کارگردانی مستندش «سریک» در گروه سینمایی هنر و تجربه در حال اکران است خودش را در قالب بازی در نقش یک معتاد بیازماید. او در این فیلم نقش زنی به نام لیلا را بازی میکرد که از زندان آزاده شده بود و برای تلکه کردن مردان خودش را به شکل زنان خیابانی در میآورد.
سارا بهرامی، گریم در خدمت نقش
یکی از آخرین بازیگرانی که در سینمای ایران نقش یک معتاد را بازی کرده و ویژگیهای تمام عیار چنین نقشی را بسیار خوب به تصویر کشیده سارا بهرامی است. بهرامی که این روزها فیلم سینمایی «هزارپا» را هم روی پرده دارد در فیلم سینمایی «دارکوب» ساخته بهروز شعیبی زنی معتاد را جلوی دوربین برده و گریم متفاوتش هم به او و باور مخاطب کمک زیادی کرده است.
او که تجربه بازی در چنین نقشی را متفاوت می داند در گفت و گویی درباره بازی در این نقش گفته: «علی صلاحی به عنوان بازیگردان در کنار ما بود و به ما کمک میکرد تا با چند موسسه ترک اعتیاد ارتباط بگیریم و به بهانه غذادادن به مصرفکنندگان، شبها به دیدار آنها میرفتیم. کمپ زیاد رفتم و فیلم زیاد دیدم اما در بین این افراد قرار گرفتن، متفاوت بود. چیزی نزدیک به 8 ماه از زندگیام در کنار اینها بودم و هنوز هم گاهی کابوس میبینم و از خواب میپرم و این نقش همچنان با من است. روزهای سختی بود اما خوشحالم که این نقش را تجربه کردم.»
او همچنین گفته: «با بهروز شعیبی قرار گذاشتیم که به هیچ عنوان سمت فیلم و بازیگری که این نقش را بازی کرده نروم و مصرفکنندگان زیادی را دیدم و این قرار را گذاشتم که خودم نقش را پیدا کنم. در ابتدا نمیدانستم چه قدر ماجرا وحشتناک میشود و روزی به جایی رسیدم که زندگی طبیعیام را هم نمیتوانستم داشته باشم. آخرین سکانس فیلم بسیار سخت و آزاردهنده بود و حتی آقای شعیبی هم در پشت دوربین گریه میکرد. روزهای آخر فیلمبرداری بسیار بداخلاق بودم و دیگر دوست نداشتم با کسی حرف بزنم. یک بار آقای شعیبی گفت چرا این قدر تلخ شدی؟ واقعیتش این بود که دیگر نمیتوانستم ادامه بدهم. من تا مدتها بعد از فیلمبرداری حتی نمیتوانستم درباره معتادها و کارتنخوابها خبری بشنوم چون ذات انسانی است که احتیاج به روحیه داریم.»