بحث بر سر مافیای بازیگری در سینمای ایران بهواقع همیشه جنجالیترین و دامنهدارترین بحث در این حوزه بوده است. گذشته از اینکه آیا عبارت «مافیا» دراینباره غلوآمیز است یا نه، اینکه تعدادی از افراد متعلق به خود صنف بازیگران، در تقسیم نقشها بین هنرپیشهها موثرند، نکتهای است که قابل کتمان نیست. این دامنه نفوذ و تاثیرگذاری که در ید و اختیار بعضی از بازیگران قرار میگیرد، به مناسبات سیاسی-اجتماعی خارج از سینما بیربط نیست. در دولت قبل نام محمدرضا شریفینیا در این رابطه خیلی سر زبانها افتاد و در دولت جدید اسامی جدیدی از قبیل: رضا کیانیان و باران کوثری مطرح شدند. البته این افراد پیش از آن هم تاثیراتی داشتهاند، اما معمولا در یک دوره بهخصوص، قدرتشان بهشدت بالا رفته و همین باعث شده تا به چشم بیایند و در دورههای بعد مقابلشان جبههگیریهایی شکل بگیرد.
بارها شده که شرایطی فرامتن سینما و انتخاب هنرمند، در برگزیده شدن یک بازیگر برای نقشهای مختلف و سرنوشت هنری او موثر افتاده است. نمونههای اینچنینی در تاریخ سینمای جهان کم نداریم. گفته میشود وقتی تارانتینو لیست خود را برای انتخاب بازیگران فیلم Pulp Fiction پر میکرد، خواهان این بود که مدسن برای نقش آقای بلوند به پروژه اضافه شود. مدسن از این پیشنهاد خوشحال شد، ولی مجبور بود آن را بهخاطر حضور در یک فیلم وسترن رد کند؛ البته این موضوع در آن زمان منطقی بود، زیرا کاستنر یک ستاره ثابت شده، ولی تارانتینو یک فیلمساز مستقل تقریبا ناشناخته بهحساب میآمد. در نتیجه جان تراولتا جای مدسن را برای نقش آقای بلوند گرفت. در نمونههای ایرانی و اخیر که مشهور هم شده است انتخاب فریبرز عربنیا برای نقش مختار بود؛ نقشی که میرباقری ابتدا برای جمشید هاشمپور کنار گذاشته بود، ولی بهخاطر مسائل مالی، او این نقش را نپذیرفت و عربنیا تبدیل شد به شمایل معروف مختار در سریال مختارنامه. اما این روزها بازیگران در سینمای ایران چگونه انتخاب میشوند؟ چگونه سرنوشت یک بازیگر دستخوش تغییرات قرار میگیرد؟ حرف و حدیثهای زیادی درمورد شکل انتخاب این روزهای بازیگران در سینمای ایران وجود دارد؛ ازجمله اینکه گفته میشود دنیای مجازی و صفحات اینستاگرام در قرار گرفتن بین عوامل یک فیلم سینمایی موثر است یا اینکه تیمهای بازیگری بهصورت مافیا درآمدهاند و نقشها بین سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی تقسیم میشوند؛ گویا در این میان آنهایی از میدان هنر کنار گذاشته میشوند که توانایی سازگار شدن با روابط اینچنینی را ندارند. البته که سالها خاک صحنه خوردن و استمرار حضور در هر کاری آدمی را مدعی میکند، ولی جنس ادعای پیشکسوتان هنر و بهویژه هنر سینما متفاوت با سایر صنوف است؛ هستند کسانی که شاید چهرههای مطرح و شناختهشدهای بین مردم نباشند و میان انبوه سلبریتیها، کسی برای سلفیگرفتن کنارشان نایستد، ولی این بازیگران، بیش از هر منفعت شخصی، عاشق کارشان هستند و بیش از هر موضوع مالی، جنس کار و موفق شدن در ایفای نقشی که برعهده آنهاست، برایشان مهم است. خواستههای صنفی و از همه مهمتر شفافیت در روابط سینما مهمترین خواستههایی هستند که در صحبتهای این نوع افراد مطرح میشود. برای بررسی مناسبات این روزهای سینما و تلویزیون گفتوگویی را با بعضی از بازیگران پیشکسوت سینما و تلویزیون انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
روابط نبود، نقش یک بازی میکردم
عزتا... رمضانیفر از جمله بازیگرانی است که بیش از نیمقرن در عرصه بازیگری حضور فعال دارد. فارغالتحصیلی از دانشکده هنرهای دراماتیک و شاگردی اساتیدی، چون حمید سمندریان، حضور در فیلمهای بسیاری ازجمله گاو، پستچی، فرار از جهنم، دو برادر و... و بازیهای متعدد در فیلمهای تلویزیون و تئاتر بخشی از فعالیتهای این بازیگر ۷۴ ساله کشورمان است.
این بازیگر سینما و تلویزیون مناسبات و روابط شخصی در سینما را مساله الان و چند سال اخیر ندانست؛ بلکه ریشه این موضوع را مربوط به سالهای دور و حتی سینمای قبل از انقلاب عنوان کرد و گفت: «برای بازی در فیلم «گاو» نقش من بسیار بیشتر از آن چیزی بود که بعدا دیده شد و حتی یادم میآید در اولین اکران آن در اداره ارشاد بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفت، ولی روابط شخصی آقایان نصیریان و انتظامی با کارگردان این فیلم، آقای داریوش مهرجویی، باعث شد نقش من کاملا محو و بسیاری از سکانسهای آن در تدوین حذف شود.»
وی دانش بازیگری و تخصص را تنها بخش کوچکی از موفقیت و تضمین حضور در سر کار دانست و به مناسبات اقتصادی و روابط شخصی افراد اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: «این موضوع نهتنها برای امروز بلکه از گذشته هم وجود داشته است و باید بگویم تا وقتی بازیگر با تامین اسپانسر، بقای بازی در فیلم خود را تضمین میکند یا تا وقتی که بازی دوست و فامیل جای خود را به شایستهسالاری میدهد این میشود که یک هنرپیشه بهجای اینکه الان در نقشهای درجه یک بازی کند، باید هنوز شاهد پیشنهاد نقشهای حاشیهای به خود باشد.»
بازیگر فیلم «دم سرد» در پاسخ به اینکه آیا قبول دارید حضور پیشکسوتان عرصه بازیگری در مقایسه با دهههای گذشته در فیلمهای ما کمتر شده است یا خیر؛ اینطور جواب داد: «فکر میکنم بخش عمده این موضوع به قصهها و نویسندههای جوانی که سکان فیلمنامههای امروز را برعهده گرفتهاند، برگردد. به نظر میرسد در فیلمنامههایی که نوشته شده نقش پدر، مادر، عمو، خاله و... بسیار کمتر در نظر گرفته میشود. البته درک کارگردان از نقشهای ضروری در فیلم نکته دیگری است که نباید از آن غافل شد.»
رمضانیفر مشکلات مالی بازیگران همنسل خود را در انتخابهای آنها و پیشنهاد سخیفانه بعضی از تهیهکنندگان تاثیرگذار دانست و خاطرنشان کرد: «متاسفانه دستمایه قرار گرفتن این موضوع از گذشته وجود داشته است و بسیاری از همنسلهای من، بعد از پیشنهاد بازی و بدون هیچگونه فکری و از بیپولی و دستتنگی حاضر به بازی در هر کاری هستند در صورتی که بعضیها هم، چون که احترام خاصی به این حرفه و جایگاه دارند سعی کردهاند ابتدا به نقش و سپس به پول فکر کنند. بهشخصه فکر میکنم بازی در فیلمی که با شکست روبهرو شود وقت زیادی را از امثال ما برای جبران بگیرد که در این سن دیگر کمی دیر است.»
بازیگر سریال «علیالبدل» حضور مداوم نسل قدیم در سر کار را نشان از عشق و علاقه، پشتکار و استعداد آنها دانست که در بازیگران فعلی کمتر دیده میشود و بیان داشت: «آن پافشاریای را که همنسلهای من برای بازیگری داشتند، الان در نسل امروز کمتر میتوان سراغ گرفت. نسل ما سعی میکرد همیشه تمرین کند تا از مباحث و تکنیکهای روز بازیگری دور نشود. حتی در مواقعی که مدتها کاری به ما پیشنهاد نمیشد یا فیلمنامهای را قبول نمیکردیم، سعی داشتیم با رفتن به تئاتر، سینما و خواندن کتاب و نمایشنامههای روز از دنیای سینما غافل نشویم، در حالی که بازیگران نسل امروزی بیشتر دنبال حاشیههای این کار هستند و سعی دارند با مراودات اقتصادی، اجتماعی یا فامیلی، حضورشان را در فیلمی محکم کنند.»
سینما، بازیگران بااستعداد خود را فراموش نمیکند
شهین تسلیمی از بازیگرانی است که از سال ۸۵ وارد عرصه بازیگری سینما و تلویزیون شد و البته طبق گفته خودش سابقهای قدیمی در عرصه تئاتر دارد که بهدلیل مخالفت خانواده آن را کنار گذاشت تا اینکه دوباره در میانسالی پا به این عرصه گذاشت. وی دعوت از بازیگران را فراتر از رابطههای شخصی میداند و میگوید: «ورود من به عرصه بازیگری با معرفی خانم الیزابت امینی به آقای مدیری برای بازی در سریال «باغ مظفر» رقم خورد و شرایطی به وجود آمد تا بعد از مدتها دوباره بازی کنم.»
وی خاطرنشان کرد: «همیشه در هر فیلمی نقش خاله، عمه، مادربزرگ و یک فرد مسن وجود دارد که شانس انتخاب من را بیشتر میکند و هیچوقت سعی نکردم برای گرفتن نقشی، روابطی فراتر از روابط کاری با کارگردان و تهیهکننده داشته باشم. شاید در خیلی از افتتاحیههای فیلم و جشنوارهها حضور داشته باشم، ولی سعی کردم مساله روابط اجتماعی را از مساله کار جدا و شخصیت خودم را حفظ کنم.» او ادامه داد: «امیدوارم شرایط در سینما و تلویزیون بهگونهای رقم بخورد که فرصت کار برای سایر همکارانی که در این سالها کمتر دیده شدهاند هم مهیا شود.»
تسلیمی حساسیت در انتخاب را هم برای همنسلان خود خیلی مهم میداند و میگوید: «کار کردن با کارگردانهای متفکر و اندیشمند میتواند نقطه عطفی در کار بازیگر باشد و او را پختهتر کند.»
تیمی کارکردن در سینما افسارگسیخته شده است
جمشید جهانزاده ازجمله بازیگران قدیمی است که علاوهبر تجربه بازیگری، تحصیلکرده این رشته هم بهحساب میآید. وی که فوقلیسانس پژوهش هنر از دانشکده هنر و معماری دارد، بیشتر با فیلمهای تاریخی میان مردم شهرت دارد و در کارنامهاش میتوان به فیلمهایی، چون آشوبگران، جنگ نفتکشها، زرد قناری، مجموعههای طلاق در وقت اضافه، فرار بزرگ، تنهاترین سردار، سریال نردبام آسمان و... اشاره کرد.
وی نقش رابطه و تیمی کارکردن در صنعت فیلمسازی را بیش از حد انتظار توصیف کرد و گفت: «بدونشک این موضوع نهتنها در عرصه فرهنگی و هنری بلکه در کل جامعه وجود دارد، البته باید بگویم در یک اندازه بزرگتر این مراودات و تیمی کارکردن در کشورهای اروپایی و آمریکایی هم وجود دارد، ولی دیگر مثل ایران از شکل افسارگسیخته و فراتر از حد استاندارد آن خارج نشده است.»
او شرایط روز سینمای کشور را همسو با شرایط روز جامعه میداند و با اشاره به حرکت سینما در یک مسیر نامتوازن و دارای فراز و فرود میگوید: «بهنظرم سینما یک جریان خطی و ثابت ندارد و همواره زمانهایی هست که حال خوبی دارد و زمانهایی هم میبینیم فیلمهای تولیدشده از استاندارد و کیفیت لازم برخوردار نیستند و مخاطب رغبتی به تماشای آنها در سینما ندارد.»
جهانزاده خاطرنشان کرد: «چرخه تولید فیلم در سینما باید همیشه جریان داشته باشد تا رونق بگیرد. اینکه بعضی گروهها همیشه کار دارند و بعضیها باید هر چند وقت یکبار کار کنند، همان چرخه معیوب سینماست که باعث میشود مخاطب نتواند با سلیقههای مختلف روبهرو شود.»
این بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون کیفیت بالای فیلم و فروش آن را در گرو انتخاب بازیگر و عوامل حرفهای برشمرد و اظهار داشت: «مساله مالی همیشه گریبانگیر تولید بوده، هست و خواهد بود؛ اما بعضی تهیهکنندهها توقع دارند با هزینه کمتر فروش بیشتری را ازآن خود کنند که این موضوع پارادوکس دارد و نمیتوان با این روش موفق بود.»
وی در پاسخ به این سوال که اهمیت نقشهای کمرنگ در فیلم چقدر برای کارگردان مهم است، اینطور بیان کرد: «فیلمسازی یک کار گروهی است و موفقیت آن در گرو هماهنگی تمام عوامل گروه است، حالا میخواهد نقش اول و دوم باشد یا نقشی در حاشیه یا حتی سیاهیلشکر. اینکه تمام تمرکز کارگردان روی نقشهای اصلی باشد و از بازیگران درجات پایینتر بازی نگیرد، میتواند به موقعیت فیلم لطمه بزند. بدونشک اگر بازیهای یکدست و قوی از تمام بازیگران فیلم شاهد نباشیم، نقش اصلی خوب دیده نمیشود و حتی شاید فیلم هم فروش مطلوبی نداشته باشد.»
جهانزاده حضور بازیگران نسل قدیم در سر یک کار را منوط به تقاضا و وجود نقش در فیلمنامه دانست و خاطرنشان کرد: «اینکه بهطور مطلق بگوییم همهچیز براساس روابط است را قبول ندارم. بالاخره قوانینی بر سینما حاکم است که کارگردان هوشمند سعی میکند آنها را رعایت کند. وقتی که بهنظر یک کارگردان، بازیگری مناسب نقشی تشخیص داده شود، برای موفقیت کار هم که شده به سراغ او میرود و کمتر فردی را شاهد هستیم که روابط شخصی را فدای موفقیت کار خود کند.»
بازیگر فیلم «تنهاترین سردار» معتقد است کشورهای موفق در عرصه سینما دارای تشکلهای صنفی هستند که نظارت جدی بر بازیگران دارند، در حالی که در کشور ما کمتر به آن توجه شده است.
وی میگوید: «نبود قوانین محکم و اصولی باعث شده هرکسی بنا بهنظر شخصی خود عمل کند و حضور بازیگران در فیلمها و سریالها قواعد مشخصی نداشته باشد.»