نیم نگاهی به یک سریال پرطرفدار تلویزیون

ماه رمضان به پایان رسیده است، پخش مجموعه‌های مناسبتی این ماه هم در شبکه‌های گوناگون سیما تمام شده و حالا فرصت خوبی است تا در مورد کیفیت و محتوای این سریال‌ها بیشتر صحبت کرد و با دیدی کلی و همه‌جانبه نقاط قوت و ضعف هر مجموعه را مورد قضاوت قرار داد. سریالی که شبکه یک سیما در طول ایام ماه مبارک رمضان روانه آنتن کرد، «سرّ دلبران» بود.

مجموعه‌ای به کارگردانی محمدحسین لطیفی و با بازی بازیگرانی چون برزو ارجمند، متین ستوده، محمد کاسبی، رابعه مدنی، فرخ نعمتی، جهانبخش سلطانی، شهرام عبدلی و اسماعیل محرابی که داستان آن در شهر یزد می‌گذشت و درون‌مایه‌ای سنتی و مذهبی داشت. جام‌جم در این گزارش از منظر تحلیلی سرّ دلبران را بررسی می‌کند، به مروری به بازی بازیگران می‌پردازد و از نگاه کارشناسان و منتقدان، نقاط قوت و ضعف این مجموعه را به شرح درمی‌آورد.
 

همه فرصتهای از دست رفته

سرّ دلبران اولین مجموعه‌ای بود که از مدت‌ها پیش از شروع ماه رمضان، ساخت آن کلید خورد و گروه این فرصت را داشت که به دور از عجله و با نهایت دقت، سریالی با وسواس و حساب‌شده بسازد و برای پخش روانه آنتن کند. این مجموعه، شماری از نام‌های شناخته شده هم داشت که به منزله وزنه‌ای، عیار این مجموعه را سنگین‌تر می‌کردند و نوید مجموعه‌ای خوش‌ساخت و باکیفیت را می‌دادند. هرچند در عمل این اتفاق رخ نداد و سر دلبران به هنگام پخش چندان نتوانست نمره قبولی کسب کند. اتفاقی که البته قابل پیش‌بینی نبود و کارگردانی محمدحسین لطیفی در کنار بازی بازیگرانی چون برزو ارجمند، محمد کاسبی و متین ستوده به کمک پرمخاطب شدن این مجموعه نیامد.

لطیفی در سرّ دلبران، بازیگران متفاوتی را دور هم جمع کرد. بازیگرانی که ترکیبی از هنرمندان شاخص سال‌های قدیم بودند و بعضی‌هایشان بعد از مدت‌ها با حضور در این مجموعه روی آنتن دیده شدند.

اسماعیل محرابی، جهانبخش سلطانی و جعفر دهقان از جمله این بازیگران بودند. محرابی را با بازی‌های شیرینش در دهه‌های شصت و هفتاد می‌شناسیم. این بازیگر در سر دلبران هم نقشش را چون همیشه متفاوت ایفا کرد و دکتری که پزشک دهکده و محرم راز اهالی بود را به تصویر درآورد. جعفر دهقان هم که بازی‌اش در قالب شخصیت بوتیفار در مجموعه «یوسف پیامبر (ع)» و نیز

رضا شاه پهلوی در «معمای شاه» برجسته شده است، بعد از چند سالی دوری در این مجموعه نقش یک پهلوان خوش‌مرام و لوطی‌مسلک را به‌نمایش گذاشت.

شخصیت جهانبخش سلطانی هم فردی خانواده‌دار و البته تا اندازه‌ای عصبی‌مزاج بود که البته حرف برجسته‌ای برای گفتن از او ندیدیم. محمد کاسبی، فرخ نعمتی و فرهاد قائمیان سه بازیگر دیگر این مجموعه بودند؛ بازیگرانی شاخص که بودنشان به هر مجموعه و فیلمی عیار می‌بخشد. کاسبی که امسال بازیگر مهمان سریال بچه مهندس هم بود، در سرِدلبران نقشی شبیه همه نقش‌های اخیرش بازی کرد. شمایل پیرمردی خوش‌قلب، عاقل و فهمیده اما بی‌اعصاب که خیلی زود از کوره درمی‌رفت و سر اطرافیانش داد می‌کشید.

نعمتی حضوری متوسط داشت و تنها قائمیان بود که در مقایسه با این اسامی، بازی متفاوت‌تری نسبت به همه نقش‌های قبلی‌اش از خود به نمایش گذاشت. این بازیگر که با توجه به عوامل فیزیکی چون جثه درشت و جنس صدای خش‌دارش عموما نقش‌هایی قدرتمند و پرصلابت ایفا می‌کرد، این بار در سرّ دلبران تصویر فردی ضعیف را به نمایش گذاشت که در کار خودش و دنیا مانده بود و برای گذران حیات، به دیگران تکیه می‌کرد. این حضور، به منزله تصویری جدید از قائمیان بود و قابلیت او را در زمینه ایفای نقش‌هایی جدای از قالب همیشگی ثابت می‌کرد.

برگ برندههای بیرمق

به‌رغم حضور تمام بازیکنان گوناگون و چهره‌های نامدار، برگ برنده اصلی مجموعه سرّ دلبران، دو بازیگر به نسبت جوان‌تر آن بودند. برزو ارجمند و متین ستوده که ایفای نقش زن و شوهر محوری داستان را بر عهده گرفتند و هر دو توانستند بازی‌هایی متفاوت نسبت به دیگر بازی‌های کارنامه‌شان به نمایش بگذارند. ارجمند که اصلی‌ترین شخصیت سرّ دلبران را ایفا می‌کرد، در نقش سیدسلیم جوان روحانی قصه بود که برای انجام وظایف دینی خود، همراه با همسر و مادرش به شهر یزد سفر ‌کرده است. او در این شهر با مردم آشنا می‌شود، مشکلاتشان را حل می‌کند و به رازی در خصوص زندگی شخصی‌اش پی می‌برد. ارجمند که از سال‌های شروع فعالیتش نقش‌هایی عمدتا طنز یا با رگه‌هایی از کمدی را به نمایش می‌گذاشت، در سال‌های اخیر مسیر کاری متفاوتی را برای خود انتخاب کرد، کم‌کارتر شد و بازی‌اش را در قالب‌های تازه‌تر آزمود.

سیدسلیم گرچه نقشی خاص بود، اما به نظر می‌رسد که با توجه به کمتر دیده شدن این مجموعه، در کارنامه کاری این بازیگر برجسته نمی‌شود و تا به اینجا به منزله نقشی کم‌فروغ از او به یادگار می‌ماند. هرچند این قضیه، چیزی از توانمندی ارجمند در ایفای نقش کم نمی‌کند.

متین ستوده هم که همین اواخر با ایفای نقش ترانه در مجموعه طنز «لیسانسه‌ها» مهمان خانه‌ها بود، این بار قدرت بازیگری‌اش را با ایفای نقشی کاملا متفاوت نسبت به لیسانسه‌ها ثابت کرد. شخصیت راضیه در سرّ دلبران زنی آرام و در عین حال منتقد بود که نقشی محوری در زندگی همسرش داشت و حتی رفتارهای غلط او را تصحیح می‌کرد. ا

این تصویری برخلاف تصاویر کلیشه‌ای بود که از زنان مذهبی یا سنتی در مجموعه‌ها می‌دیدیم و پیشرفتی ارزنده به حساب می‌آمد.

شخصیت‌ها سیاه و سفید نیستند

طهماسب صلح‌جو، منتقد باسابقه تلویزیون و سینما، از نقاط قوت سر دلبران می‌گوید و شخصیت‌پردازی‌های آن را قابل قبول ارزیابی می‌کند. صلح‌جو معتقد است: امسال سریال سر دلبران را با علاقه بیشتری نسبت به دیگر مجموعه‌های رمضانی سیما دنبال کردم. به نظرم این مجموعه داستان جذاب‌تری داشت و به لحاظ فرم و ساختار، ریزه‌کاری‌ها و جزئیاتی را در آن می‌شد مشاهده کرد. این مجموعه جنس پرداختی اصطلاحا سینمایی داشت.

وی می گوید: نقطه قوت اصلی سر دلبران را در این می‌دانم که مجموعه‌ای شخصیت‌محور است. البته دو مجموعه دیگر هم شخصیت‌محورند و نکته اساسی و مهم در درام این مجموعه‌ها، توجه‌شان به آدم‌ها و روابط میانشان است. با این حال می‌بینیم که به این روابط و شخصیت‌ها در سر دلبران ظریف‌تر پرداخته شده است.

در این مجموعه ما یک روحانی داریم که جزئیات زندگی‌اش را می‌دانیم. زندگی او مشابه یک آدم عادی است و از او اسطوره‌سازی صورت نگرفته است. نکته مهم این‌جاست که همه شخصیت‌های سر دلبران، شخصیت‌هایی مومن و نمازخوان و روزه‌گیر هستند. در کل فضای سریال مذهبی و سنتی است، ولی اعتقاداتشان دلیل نمی‌شود که باهم کشمکش و درگیری نداشته باشند.

در واقع در این مجموعه، تقابل خیر و شر را در قالب جامعه‌ای کوچک که تنش و کشمکش هم در آن وجود دارد، می‌بینیم. بنابراین آدم‌های این مجموعه صرفا سیاه و سفید نیستند و به دلیل خوبی‌ها و بدی‌هایی که توامان دارند، بهتر درکشان می‌کنیم.

دلبرانی که دل نبردند

جبار آذین منتقد سینما و تلویزیون، نقطه ضعف سر دلبران را در پرداخت بیش از حد این مجموعه به مسائل فرعی و گم شدن ماجرای شخصیت اصلی می‌داند و می‌گوید: سر دلبران مجموعه‌ای بود که همچون دیگر سریال‌های مناسبتی رمضان امسال، بیش از حد درگیر فضای غم و غصه و مرگ و میر شده بود. این مجموعه بر محوریت یک شخصیت روحانی که در محله‌ای در یزد ساکن شده بود قرار داشت. این روحانی قرار بود مشکل‌گشای زندگی‌های مردم باشد، اما مشکلات زندگی‌های دیگران و پرداختن به مسائل کاملا فرعی، قصه اصلی سریال که در ارتباط با شخصیت اصلی آن (سیدسلیم) بود را کاملا تحت‌تاثیر قرار داد.نکته مثبت این سریال در مقایسه با دو سریال دیگری که از شبکه‌های دو و سه روی آنتن رفتند را می‌توان در مضمون معرفتی و دینی آن دانست که حضورش در مجموعه‌های دیگر کمتر احساس می‌شد. سر دلبران توانست به لحاظ محتوایی تا حدی با مردم روزه‌دار همراه باشد، ولی متاسفانه به دلیل فراوانی مسائل حاشیه‌ای و به ویژه غم و اندوه، آن‌طور که شایسته بود نتوانست مخاطب را چون سال‌های گذشته به خود جلب کند. این مجموعه از این منظر که به زندگی یک روحانی و شخصیت فردی و اجتماعی او اشاره می‌کرد، موضوع جدیدی برای گفتن نداشت. چنین موضوعی پیش از این در تعدادی از مجموعه‌های تلویزیونی و فیلم‌های سینمایی دستمایه قرار داده شده بود. چیزی که باعث شد سر دلبران در مقایسه با این آثار قدری برجسته‌تر شود، ویژگی‌های شخصیتی و مسائل و مشکلات روحانی سریال بود که به نوعی نشان می‌داد روحانیون جدای از مردم نیستند، مسائل و مشکلات اجتماعی همان‌طور که برای دیگر مردم وجود دارد، برای روحانیون هم هست و تفاوت در این‌جاست که روحانی‌ها با نگاه دینی و فقهی و منطقی، می‌توانند رویکرد درست‌تری در مواجهه با این مشکلات داشته باشند.

حضور مثبت بازیگران پیشکسوت

مازیار معاونی منتقد سینما و تلویزیون با وجود انتقادهایی که به سریال سر دلبران وارد می‌داند، می‌گوید: محمد حسین لطیفی ذاتا کارگردان خوبی است و آثارش همیشه دست کم از نظر کارگردانی روان است؛ در سردلبران هم روان بودن کارگردانی به چشم می‌آید، اما این مجموعه تلویزیونی، از حیث فیلمنامه دستمایه بدی دارد. رویکرد سریال اصلا بکر نیست، سال‌ها پیش در بافت درام چهره‌ای غیر از چهره رسمی روحانیت نمی‌دیدیم اما مدتی است با آثاری مثل مارمولک،‌ فرشته‌ها با هم می‌آیند،‌ پرده‌نشین و... این تابو شکسته شده و سردلبران دوباره همین سوژه تکراری را دستمایه قصه خود قرار داده است. سریال قصد دارد که از شخصیت اصلی قصه یک قهرمان همه‌فن‌حریف بسازد اما واقعیت این است که قهرمان همه فن حریف ساختن از یک روحانی در بستر این سریال کمکی به ساختن وجهه مردمی برای او نمی‌کند. سریال در داستانک‌های متعددش نشان می‌دهد که سید سلیم از همه چیز سر رشته دارد و به وقت گرفتاری مردم پیش قدم می‌شود؛ در حالی‌که این میزان تخصص پذیرفتنی نیست و اساسا اتصال دراماتیک داستانک‌ها درنیامده است. معاونی یکی از جذابیت‌های سردلبران را حضور دوباره بازیگرانی می‌داند که مدتی است از آنتن سیما دورند. بازیگرانی چون جهانبخش سلطانی، اسماعیل محرابی و محمد کاسبی که دیدن دوباره‌یشان برای مخاطبان قدیمی تلویزیون سرشار از حس نوستالژی است. او اما به انتخاب برزو ارجمند برای نقش اصلی این سریال انتقاد دارد. برزو ارجمند تا به امروز انصافا نقش‌آفرینی‌های خوبی را ارائه داده اما گویی به دلیل سال‌ها بازی در نقش‌های طنز، طنز در تاروپود او رخنه کرده است. به همین خاطر وقتی نقش اول و آن هم روحانی بازی می‌کند لبخند پنهان در پس میمیک صورت او دیده می‌شود و هر لحظه مخاطب فکر می‌کند که الان یک حرکت کمیک از این بازیگر سر می‌زند. این تقصیر برزو ارجمند نیست، بلکه به دلیل گزینش اشتباه او برای این نقش است.

درباره کارگردان

سردلبران و صاحبدلان

سر دلبران را محمدحسین لطیفی کارگردانی کرد؛ او سال 85 با ساخت «صاحبدلان» اتفاقی به یاد ماندنی در عرصه ساخت مجموعه‌های این ماه رقم زد و با جنس روایتی متفاوت، نگاهی نو به قصص قرآنی انداخت. سیدخلیل صحاف‌زاده شخصیت اصلی این مجموعه، پیرمردی بود که دنیا را از دریچه نگاه خود می‌دید و در تمثیلی نوح‌وار، کشتی نجات می‌ساخت. مجموعه تاریخی «نردبام آسمان» و دو مجموعه طنز «دودکش» و «پادری»، دیگر تجربیات رمضانی قبلی این کارگردان بودند که پرمخاطب واقع شدند و حالا سرّ دلبران در مقایسه با این مجموعه‌ها کم‌فروغ‌تر به نظر می‌رسد.

جمع‌بندی

نقاط قوت و ضعف

مضمون معرفتی و دینی همسو با مناسبت رمضان

پرداختن به مسائل فرعی و حاشیه‌ای در قصه

وجود شخصیت‌هایی باورپذیر با ابعاد مختلف مثبت و منفی

عدم اتصال صحیح داستانک‌ها در مسیر فیلمنامه

حضور دوباره بازیگرانی که مدت‌ها از تلویزیون دور بودند