احسان علیخانی در ششمین قسمت برنامه «ماه عسل» میزبان زوج پزشکی بود که در سیستان و بلوچستان به درمان بیماران میپردازند.
ابتدا سامان نور محمدیان و سارا محمد قاسم از زندگی شخصی خود گفتند.
نورمحمدیان و همسرش هردو متولد تهران هستند، یکی در محله دروس تهران است و دیگری در باغ فیض بزرگ شده است.
نورمحمدیان از علاقه خود به خلبانی گفت و یکی از کارهای مورد علاقهاش باغبانی است.
علیخانی از علاقه ایرانی ها به پزشکی و مهندسی گفت و ادامه داد: ما در کشورمان از لحاظ جغرافیایی و میزان نیاز یک مشکل بزرگ داریم که در مقایسه با کشورهای دنیا، جمعیت فوق العادهای مهندس و پزشک در کشور تولید میشود که بخش اعظم آنها استفاده نمیشود و در حوزه پزشکی هم پزشکان از بیماران بیشتر هستند.
نورمحمدیان با اشاره به سفر خود به آمریکا عنوان کرد: بعد از خواندن رشته علوم آزمایشگاهی و گذراندن سربازی در ایران، ابتدا برای تفریح به دانمارک پیش برادرم رفتم. زمانی که امکانات آنها را دیدم بسیار تعجب کردم و جذب آنجا شدم اما بعد به این نتیجه رسیدم که به کانادا بروم.
وی ادامه داد: اگر پدر پولدار داشته باشی به راحتی میتوانید بهترین رشتهها را در پردیسهای دانشگاهها بخوانید.
نورمحمدیان از محیط کانادا و استقبال آنها از خارجیها صحبت کرد و گفت: کانادانیها ایرانیها را بسیار دوست دارند که در ادامه علیخانی گفت: کانادا دو دسته از ایرانیها را خوب تحمل میکنند؛ دانشجوهایی که برای تحصیل میروند و کسانی که خوب اختلاس میکنند.
وی بیان کرد: ایرانیها در محیطهای خوب خودشان را موفق نشان میدهند چراکه سختی کشیدهاند و دولت کانادا بسیار حمایت میکند. در خارج از کشور بهترین امکانات را در اختیار من گذاشتند من از دولت کانادا تشکر میکنم.
علیخانی پیرامون صحبت های این روزهای مایک پومپئو، وزیر امور خارجه آمریکا بیان کرد: به مردم آمریکا احترام میگذارم چراکه انسان هستند؛ این روزها وزیر امور خارجه آمریکا یک مجموعی از بایدها را سرازیر کرده است و عجیب است که به راحتی دست فرمون خود را اعلام میکنند که ما دوست داریم مردم ایران در فشار شدید اقتصادی باشند. آیا فکر میکنید این مردم قبول میکنند؟ آیا کشورهای اروپایی میتوانند برای آمریکا تصمیم بگیرند؟ چگونه میتوانید به خودتان اجازه دهید برای یک ملت باید و نباید معلوم کنید و ما باور کنیم که شما عاشق صلح هستید. درب کارخانههای اسلحه سازی خود را بستهاید و از بحران در خاورمیانه منفعت نمیبرید و باید به باید و نبایدهای شما احترام بگذاریم؛ به نظرم مردم ما را نباید تهدید کرد.
نور محمدیان اشارهای به کار در کانادا کرد و عنوان کرد: زمانی که به کانادا رفتم کسی را آنجا نداشتم و مجبور شدم در رستورانها کار کنم؛ البته من در کنار کار درس میخواندم و بعد از مدتی انتخاب کردم که کارهای خیرخواهانه انجام دهم. شاید دلیل ورودم به پزشکی کارهای خیرخواهانهای بود که انجام داده بودم. البته دورههایی بود که من حتی پول برای خرید نان نداشتم اما برای اینکه خانوادهام نگران نشوند به آنها میگفتم خانه و شغل خوب دارم و کادو برایشان میخریدم اما میتوانم بگویم سختی بسیاری کشیدم.
وی ادامه داد: بعد از دریافت مدرک پزشکی در کانادا ۵۰۰ بیمار و بیخانمان را ماهانه رایگان ویزیت میکردم و در بزرگترین پروژههای کانادا به نام پزشک در خانه فعالیت کردم. البته باید این موضوع را بگویم که یک ماه کار کردن در کانادا به اندازه یک سال حقوق یک پزشک در ایران است. باید از پزشکان ایرانی تقدیر کنیم حتی برخی از آنها در مناطق محروم کار میکند و اسمی از آنها برده نمیشود.
علیخانی گفت: اینطور نیست؛ ما پزشک میلیاردر هم داریم. دسته بسیاری از پزشکان شریف هستند اما این موضوع را باید بپذیریم که پزشک کاسب هم داریم و این را کتمان نکنیم.
علیخانی پیرامون بازگشت او از آمریکا سوال کرد و نور محمدیان در پاسخ گفت: با مقایسه ایران با کشورهای اروپایی به خاطر دیدن محرومیتها به این نتیجه رسیدم کشورم به من احتیاج دارد و برگشتم.
اما در ادامه گفتگو، سارا محمد قاسم درباره آشنایی خود با همسرش بیان کرد: دوران انترنی خود را در بخش اطفال یک بیمارستان دریایی سپری میکردم که با همسرم آشنا شدم.
نورمحمدیان با اشاره به اینکه حدود بیست سال از ایران دور بود، بیان کرد: برای آشنایی با پزشکی ایران یک دورهای را در وزارت بهداشت سپری کردم تا اینکه در همایشی من تصادفی چشمم به همسرم افتاد و یک حالت میخکوب شدم طوری که دهنم باز مانده بود. بعد از برنامه درباره خانم دکتر پرس و جو کردم و آن روز نفهمیدم چه جوری به خانه رسیدم. روز بعد به فکر آشنایی با خانم دکتر بودم و خیلی صبح زود رفتم.
علیخانی درواکنش به صحبتهای نورمحمدیان گفت: پروسه شماره دادن پروسه عجیبی است!
نورمحمدیان ادامه داد: بعد از آشنایی با همسرم و خانواده او تصمیم به ازدواج گرفتیم. خانواده همسرم بسیار خون گرم و مهربان بودند و ما اهل تجملات نبودیم .حتی همسرم مهریهای نخواست و همسرم به خاطر مادرم 14 سکه مهریه اعلام کرد.
علیخانی پیرامون تصمیم زوج پزشک برای رفتن به منطق محروم پرسید و سارا محمدقاسم پاسخ داد: من همیشه تهران زندگی کردم بیشتر بچههایی که تهران زندگی میکنند به نظر من هیچ سختی را از نزدیک لمس نکردند. زمانی که همسرم پیشنهاد را داد خانواده ام و خودم مخالف بودند و با علاقهای که در همسرم دیدم دوره طرح خود را در بوشهر انتخاب کردم؛ درصورتی که میتوانستم به خاطر موقعیت همسرم در تهران باشم. بعد از مدتی به خاطر اتفاقاتی که افتاد و قدردانی و مهمان نوازی مردم بوشهر باعث شد به این کار علاقمند شوم. بعد از اینکه در بوشهر طرح من تمام شد خودم به همسرم سیستان و بلوچستان را پیشنهاد دادم.
نور محمدیان ادامه داد: در بوشهر شرایط سخت بود، ما در روستایی به نام کاکی در شهرستان دشتی زندگی کردیم اما بعد از بوشهر به مناطق محروم سیستان و بلوچستان رفتیم. ما الان ده ماهه در بلوچستان هستیم و قرار بود ۴ ماه در آنجا باشیم اما وضعی دیدیم که در فکر من نمیگنجید که مردم گرسنه باشند و سنگ به دل خود ببندند و پول درمان نداشته باشند. به آنها وابسته شدهایم و نمیتوانیم آنجا را ترک کنیم؛ مثل خانواده ما شدهاند.
بعد از پخش آیتمی از شهرستان سرباز یکی از شهرستانهای استان سیستان و بلوچستان، آقای شعبانی و بچههای مدرسه در برنامه حضور پیدا کردند.
علیخانی از حضور بچههای مدرسه شهرستان سرباز گفت: سفرنامه خوبی داشتند این بچه ها تاکنون از محل زندگی خود بیرون نیامده بودند، هواپیما ندیده بودند و حیرت آنها برای حضور در دکور برنامه را شاهد بودیم.
شعبانی گفت: از ابتدا که این دونفر آمدند از ما درباره مدرسه و امکانات سوال میکردند و خیلی به بچهها کمک کردند.
نور محمدیان در پایان گفت: در ابتدا شاید سخت باشد اما یک عشقی در این کار وجود دارد که با هیچ لذتی قابل مقایسه نیست. ما ایرانیها به کشور خودمان افتخار میدهیم؛ رفتن ما به مناطق محروم توفیقی بود که نصیب ما شد .از نقاط مختلف ایران و از کشورهای دیگر برای کمک به آنها داوطلب وجود دارد و در امر خیر پیشقدم میشوند و امیدواریم که این کمکها بیشتر شود تا آب و برق برای مردم شهرستان سرباز نیز فراهم شود و زندگیشان بهتر شود.