وقتی آقای بازیگر به آب و آتش زد!

همان‌قدر که محمد بزرگ‌نیا در دریای سینما بزرگی کرده و بهترین فیلم‌های دریایی و آبی سینمای ایران همچون کشتی آنجلیکا، جنگ نفتکش‌ها، طوفان و راه آبی ابریشم را ساخته، مجید مظفری هم در بخش مهمی از این مسیر او را به عنوان بازیگر نقش اصلی همراهی کرده است. این بازیگر کهنه کار سینمای ایران در سه فیلم اولی که نام آنها آورده شده، نقش‌های اکتیو و ماجراجویانه‌ای بازی کرد؛ از آن نقش‌هایی که هر بازیگری دوست دارد خودش را در آنها به چالش بکشد و سختی و لذت بازی را یکجا بچشد و این طعم توامان را به تماشاگر هم منتقل کند.

به بهانه روز ملی خلیج‌فارس، سراغ مظفری رفتیم و با تمرکز روی فیلم جنگ نفتکش‌ها با این بازیگر گپ و گفتی داشتیم. او هم مثل هر ایرانی وطن‌پرست دیگری، با هر نگاه بر آسمان این خاک بوسه می‌زند و نفسش را از رود سپید و آسمان خزر و خلیج همیشگی‌ فارس می‌گیرد.

یکی از مهمترین فیلمهایی که سینمای ایران با موضوع خلیجفارس و اهمیت آن ساخته، جنگ نفتکشهاست. دلیل موفقیت و ماندگاری این فیلم چیست و چرا باگذشت 25 سال از ساخت، همچنان فیلم مرجعی در این زمینه است و درباره آن صحبت میشود؟

کمتر فیلمی مثل جنگ نفتکش‌ها، مربوط به آن دوران ساخته شده که این طور قابل باور باشد. این اثر، یک فیلم ملی- میهنی است. جنگ نفتکش‌‌ها فیلمی دلی است و یادم می‌آید همه بچه‌های گروه فیلمسازی و سازندگان آن، در همه مدت طولانی ساخت فیلم صمیمانه و همدلانه کار را پیش بردند. تولید این فیلم یک سال طول کشید. دلیلش هم این بود که ما بنا به اتقافاتی، فصل فیلمبرداری را از دست می‌دادیم و مجبور بودیم سه چهارماه صبر کنیم تا بتوانیم به زمان مناسب فیلمبرداری برسیم. این فیلم دو فیلمبردار داشت و آقایان حسن قلی زاده و تورج منصوری، فیلمبرداری این فیلم را به عهده داشتند. من، آقای محمد بزرگ‌نیا (نویسنده و کارگردان)، آقای حمیدرضا صلاحمند (دستیار کارگردان و برنامه‌ریز)، خانم پروین صفری (طراح صحنه و لباس) و آقای جمشید جهانزاده (بازیگر)، پای این فیلم ایستادیم و سر کار دیگر نرفتیم که بتوانیم این فیلم را به سرانجام برسانیم. دلیل این وفاداری به فیلم هم عرق و تعصب به کار و موضوع فیلم و خلیج‌فارس و آن همدلی بود که میان من و آقای بزرگ‌نیا و دیگر دوستان و همکاران وجود داشت.

سختیهای ساخت چنین فیلمی هم باید بسیار باشد دیگر.

خیلی سخت بود. یادم هست 45 روز در کشتی دماوند، من و تمام گروه پیاده نشدیم و فیلمبرداری کردیم؛ کشتی‌ای که البته یک جا ایستاده بود و حرکت هم نمی‌کرد. این مساله برای ما که به این شغل و به این وضعیت عادت نداریم، خیلی سخت است.

طبیعتا بازیگر هم برای حضور باکیفیت در این فضا، آمادگی بدنی لازم را داشته باشد.

بله، با نگاهی به صحنه‌های آتش سوزی و شنا کردن روی آب و پلان‌های دیگر، می‌توان به سختی کار بازیگران پی برد و برای نقش‌آفرینی در چنین صحنه‌هایی بازیگر باید اعصاب و روان سالم و جسمی آماده داشته باشد. حضور در آب و سروکله زدن با آتش، بدون تمرین و آمادگی بدنی امکان ندارد. نه‌تنها من، بلکه همه بازیگران، کارگردان و دیگر عوامل حاضر در صحنه، این آمادگی را داشتند. ضمن این‌که حضور در کشتی‌های نفتی خطراتی دارد که نیازمند احتیاط و ملاحظه است. این کشتی‌ها گازهای قابل اشتعال زیادی دارند، بنابراین باید حواستان به کبریت و فندک باشد و سیگار روشن نکنید. ته کفشتان میخ نداشته باشد که وقتی راه می‌روید، جرقه نزند، احتمالا آهن‌هایی به هم برخورد نکند و ... خلاصه این‌که باید خیلی مواظب باشید. برای همین مسئول انفجار ما همیشه دلهره داشت و هر لحظه حواسش به همه چیز بود که اتفاق بدی نیفتد. به هر حال فیلم بسیار سخت و پرتنشی بود. از همه مهم‌تر این‌که این فیلم در زمانی ساخته شد که همه چیز باید شکل طبیعی و واقعی خود را طی می‌کرد و این موضوع سختی‌ها و خطرات کار را دوچندان می‌کرد. درحالی که ساخت این فیلم در این زمان، بسیار راحت است چراکه همه چیز را با رایانه می‌سازند. اما ما در جنگ نفتکش‌ها، آتش‌سوزی‌ها و صحنه‌های سخت و مهیج واقعی داشتیم و جلوه‌های ویژه‌ای در کار نبود. به خاطر همین همه چیز، حساب و کتاب و محاسبه دقیقی داشت، آن هم در جزیره‌ای که دست به هر جای آن می‌زدید، بوی گاز به مشام می‌رسید! اتفاقا همان سختی‌ها باعث شده بود بچه‌ها دلی و صمیمانه کار کنند. به همین دلیل وقتی برای فیلمبرداری جلوی دوربین می‌رفتیم، می‌دانستیم برای گرفتن یک پلان، چه زحماتی کشیده شده است. همین مساله باعث شد این

دلی بودن در تصویر هم خودش را نشان دهد و خوشبختانه تماشاگر هم متوجه این فضا شده بود و برای همین هم بخوبی با جنگ نفتکش‌ها ارتباط برقرار کرد.

چرا سینمای ایران باوجود پیشرفت امکانات نرمافزاری و سختافزاری، در این سالها خیلی کمتر سراغ موضوعات استراتژیک و ساخت فیلمهایی درباره خلیج فارس و مسائل مهم دیگر با این ابعاد میرود؟

چون این فیلم ها، کارهای گرانی است. ضمن این که کمتر کسی هم از پس ساخت چنین فیلم‌هایی برمی آید. اگر بخواهم از یک نفر به عنوان کارگردان فیلم دریایی نام ببرم، او محمد بزرگ نیاست. این فیلمساز سرآمد همه کارگردانان در این زمینه است. الان هیچ کس از بخش خصوصی نمی‌آید، چنین سرمایه‌ای را برای تولید این فیلم بگذارد.

جنگ نفتکشها مگر در بخش خصوصی ساخته نشد؟

نه.

چون نام سیدغلامرضا موسوی به عنوان تهیه کننده فیلم در تیتراژ آمده.

بله، به اسم، تهیه‌کننده فیلم

آقای موسوی بود، اما سرمایه‌گذار فیلم خود شرکت ملی نفتکش بود. الان هم باید خود نفتکش‌ها و خود شرکت نفت این کار را کنند که نمی‌کنند. البته ما با فرمانده نیروی دریایی، مدیرکل کشتیرانی و مدیرکل نفتکش‌ها قرار گذاشتیم که یک فیلم دیگر در مایه‌های جنگ نفتکش‌ها ساخته شود و ادامه این کار باشد تا زحمات شبانه روزی عزیزانی که در عرصه دریا و نفت تلاش می‌کنند بیشتر به اطلاع مردم رسانده شود، اما متاسفانه با وجود قول‌های زیاد هیچ نتیجه‌ای حاصل نشد.

خودتان چند بار به خلیجفارس سفر کردهاید و آن غرور ملی- میهنی که اشاره کردید، چقدر با حضور در آنجا به شما دست داده است؟

هر سال پاییز و زمستان خیلی هوای جزیره خارک و خلیج‌فارس را می‌کنم، اما متاسفانه وقت نمی‌کنم این خواسته را به سرانجام برسانم. ضمن این‌که رفتن به آنجا مراحل خاص خودش را دارد و باید از ده جا مجوز داشته باشید. زمانی هم خود نفتکش‌ها ما را برای حضور در آن مناطق دعوت می‌کرد، اما فکر کنم الان به دلیل بودجه کم این کار را نمی‌کنند. (می‌خندد).