فیلم سینمایی "اسرافیل" به کارگردانی "آیدا پناهنده" پس از هفت هفته اکران در سینماهای کشور به فروش ضعیف و نامید کننده 599,197,000 تومان دست یافته است. این رقم را با وجود حضور بازیگران مطرح این فیلم می توان شکستی بزرگ محسوب کرد.
مخاطب در ابتدا در مقابله با اسرافیل در لحظات ابتداعی مجذوب و مرعوب فضای خوش رنگ و ترکیب بندی زیبای لوکیشن ها قرار می گیرد و همین عاملی است تا لذت بصری را به تماشاگر تریق می کند اما این لذت بصری برای یک فیلم نود دقیقه ای کافی نیست.
هر چه از زمان فیلم می گذرد این جذابیت عادی شده و مخاطب به دنبال شخصیت ها روانه می شود. داستان کاملاً اپیزودیک نیست اما روایت دو گانه ای را به صورت موازی تعریف می کند. روایتی عاشقانه و آرام که گاهاً بیش از حد آرام و بی سر و صدا پیش می رود.
روایت عشق قدیمی و زندگی جدید و نرسیدن روایتی تازه در سینمای ایران نیست و فیلمنامه نویس باید به شدت آگاهانه به این داستان تکراری بپردازد اما متاسفانه فیلمنامه اسرافیل نقاط عطف موفقی ندارد. بازیگران بیش از حد درگیر احساسات شده و گاهاً این این احساس پس می زند.
شخصیت های زن داستان عامدانه تعریف درستی شده اند و به واسطه کارگردان بسیار پر رنگ ظاهر می شوند اما در نقطه مقابل شخصیت اصلی مرد با بازی پژمان بازغی سطحی نوشته شده و در کارگردانی و بازی هم در همان سطحی بودن باقی می ماند.
هر چند شخصیت های زنانه فیلم با ثبات و خوب نوشته شده اند اما بی قوت بودن شخصیت مرد باعث شده تا کنش های میان این دو جنس در نیاید. فیلمنامه تلاش زیادی برای ادامه می کند اما متاسفانه ساختار اجازه پیشرفت را نمی دهد.
در برابر نقاط ضعف فیلم اسرافیل؛ باید به فیلمبرداری درخشان اثر اشاره کرد. مرتضی قیدی قاب هایی درست و مناسب با لوکیشن بسته و از لحاظ تنوع بصری مخاطب را سرزنده می کند و در بخش تدوین و ترکیب رنگ نیز فیلم به رنگین کمانی زیبا می ماند.
فیلم اسرافیل از آن دسته آثاری است که نه می توان آن را یک فیلم ضعیف دانست و نه یک شاهکار تصور کرد اما بدون شک اگر فیلمنامه به درستی اجازه روایت می داد این فیلم تبدیل به اثری خوب و رو به بالا می شد. همین نبود فیلمنامه را باید مهم ترین عامل پس زدگی مخاطبان دانست. البته در کنار این نقدها فصل بد اکران اسرافیل هم دلیل بزرگی برای شکست مالی این اثر است. این فیلم در مقابله با اکران نوروزی کاملاً به فراموشی سپرده شد و قافیه را بدجور باخت.