فرشید زارعی فرد بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون درباره حضورش در سریال "رنج پنهان" گفت: سابقه دوستی من با رضا جودی به حدود 20 سال پیش برمی گردد که در سریال "دوران سرکشی" با او همکاری کردم و کارگردان آن سریال کمال تبریزی بود.
وی در همین راستا افزود: از همکاری با یکدیگر کاملا راضی بودیم نقش منحصر به فردی را در سریال "رنج پنهان" به من پیشنهاد دادند و قبلا با نظر بیژن میرباقری من را برای نقش تیمسار ملک در نظر گرفته بودند.
این بازیگر درباره نگارش نقش تیمسار ملک و چگونگی رسیدن به آن اظهار کرد: مانند بسیاری از پروژه های دیگر، فیلمنامه از قبل کامل نوشته نشده بود و به مرور زمان نوشته می شد. در نتیجه یک طرح کلی از نقش برایم گفته شد. اگر نقش من در سریال خوب از آب درآمده شانس خوب من بوده و اگر بد شده بدشانسی من است. باید دید نظر تماشاچی، منتقدین و همکاران خوب مطبوعاتی مان درباره این نقش چیست.
زارعی فرد ادامه داد: در هر صورت آرزو می کنم کسانی که برای هنر زحمت می کشند به حق و حقوق خود برسند متاسفانه با اینکه پخش سریال "رنج پنهان" تمام شده است اما هنوز ما دستمزد خود را دریافت نکرده ایم البته تهیه کننده این اثر بسیار انسان، وارسته و اهل حق و حساب است.
وی به فراز و نشیب های تولید در نتیجه نگارش فیلم در طول فیلمبرداری اشاره و بیان کرد: مثل هر پدیده دیگری در قلمرو نگارش فیلمنامه، این به اصطلاح تکنیک هم می تواند تیغ دو دم باشد. این که در ضمن کار با توجه به امکانات و اظهار نظراتِ تعداد زیادتری قصه را شکل داد شاید از یک جهت یک شانس باشد اما از جهت دیگر می تواند یک نقصان بزرگ باشد که شما به عنوان کارگردان و تهیه کننده و من به عنوان یک بازیگر وقتی که تمام اثر را ندارم که یک تحلیل و بررسی کامل و یک شخصیت شناسی دقیق از قصه و نقشم داشته باشم ممکن است موقع اجرا شتابزده انتخابم را انجام دهم و این باعث می شود که در جاهایی تقسیم انرژی بازیگر درست بر نقاط عطف تقسیم نشده باشد.
بازیگر "رنج پنهان" در ادمه افزود: نگارش در حین تولید می تواند نقطه قوت هم به حساب بیاید، بستگی به نوع استقبال از اثر در پروژه است اما متاسفانه یا خوشبختانه 80 درصد کارهایی که اتفاق می افتند همه همین طور هستند. خوشبختانه تصور می کنم مدیریت آقای جودی بسیار خوب است در واقع همه چیز معقول و منطقی پیش می رفت و من شاهد همکاری بسیار منسجم و دوستانه بودم.
زارعی فرد درباره استقبال مخاطبان از سریال "رنج پنهان" توضیح داد: تماشاچیان حرفه ای تلویزیون کسانی هستند که دسترسی شان به موارد نمایشی محدود است، بر همین اساس از نقطه نظر خواستگاه اجتماعی می شود آنها را در کسانی که به یک شکلی این آثار را می پسندند و راحت تر کنار می آیند تقسیم بندی کرد. من از برخوردهایی که در جامعه دیدم سریال با استقبال بسیار خوبی روبرو شده است. فکر می کنم در سریال هایی که چند سال اخیر از تلویزیون پخش شده "رنج پنهان" موفق تر از بسیاری از سریال ها عمل کرده است و لااقل جزو سریال های موفق به حساب می آید.
وی بر همکاری مجددش با رضا جودی تاکید و اظهار کرد: جودی جدا از همکاری، یک دوست محترم برای من است، همیشه برای شخصیتش اهمیت قائل بوده ام، از نظر عاطفی به او نزدیک هستم و می توان گفت هر موقع نقشی را برایم در نظر گرفته فکر می کنم خیر و صلاحم را در نظر می گیرد بنابراین پیشنهادش را قبول می کنم.
این بازیگر درباره این که کدام سکانس رنج پنهان را دوست داشته افزود: در یک سکانس من با سارا دخترم در مورد استیصال پدر و مادرها در رابطه با انتخاب های بچه هایشان صحبت می کنم، در واقع به او توصیه می کنم که در نظر داشته باشد شرایطی که اتفاق افتاده ممکن است به یک شکلی او را به نابودی بکشد و انتخاب او نشستن پای عشق نیست بلکه یک جور دردسر عظیم برای او و خانواده اش است و سعی کند از جمله جوانانی نباشد که پدر و مادرشان را به استیصال می کشانند همان طور که تا به حال نبوده است و متاسفانه مثل خیلی از جوان های دیگر در واقع این پدر و فرزند نمی توانند زبان یکدیگر را درک کنند.
زارعی فرد ادامه داد: من در این سکانس احساس می کنم این دیالوگ برای تمام نسل ها یعنی پدر و مادرها و فرزندان مصداق دارد. به این دلیل که این تفاوت فکری چه کم چه زیاد بین پدر و مادرهای گذشته با فرزندانشان و پدر و مادرهای آینده و فرزندانشان وجود دارد. در واقع پدر و مادرها براساس تجربیات شاید مواردی را پیش بینی کنند و به زعم خودشان خوب ببینند، که جوانان و نوجوانان نمی توانند ببینند. به نظر می آید که پدر و مادر نمی توانند بگویند "به درک ولش کن بذار بره بفهمه چه جوری هست چه جوری نیست" بلکه همیشه دلواپس این هستند که چرا این جوان این راه را انتخاب می کند.
وی درباره بحرانی ترین انتخاب در سریال "رنج پنهان" خاطرنشان کرد: شاید درک نکردن فرزندان بحرانی ترین شکل در قصه "رنج پنهان" باشد یعنی بحرانی ترین انتخاب در این قصه است ولی وقتی که این اتفاق می افتد و پدر و مادر و فرزند زبان یکدیگر را درک نمی کنند برای پدر و مادر یک برزخ وسیع به وجود می آید که نمی دانند تکلیفشان چیست؟! واقعا دچار استیصال می شوند. من احساس می کنم که این سکانس مربوط به زمانه است نه زمان و در زمانی مخاطب خود را پیدا می کند.