از ردپای «فروتن» در سینمای خشونت‌بار تا قربانی کردن «لاتاری» به بهانه خشونت

پس از آنکه محمدرضا فروتن به عنوان یکی از اعضای هیات داوران سی و ششمین جشنواره فیلم فجر در اظهارنظری عجیب و حاشیه ساز، علت حذف «لاتاری» از جمع نامزد‌های جشنواره را «ترویج خشونت» دانست، بسیاری از منتقدان و اهالی سینما نسبت به این اظهانظر وی واکنش‌های شدیدی نشان دادند و به اعضای هیات داوران جشنواره فیلم فجر گوشزد کردند که معیار داوری فیلم‌ها بر اساس محتوا، بدعت خطرناکی برای ارزیابی آثار جشنواره محسوب میشود.

در اظهارنظر‌های عجیب محمدرضا فروتن درباره «لاتاری» که واکنش‌هایی را در پی داشت، آمده است: «لاتاری فیلمی بود که در ترویج خشونت نقش دارد. من دوست دارم در فیلم‌ها مذاکره و تعامل ببینم و اگر مشکل و معضلی هست برایش راهکار‌های سازگارانه انتخاب کنیم نه اینکه قهرمان قصه کسانی باشند که انتقام می‌گیرند. اگر ما الگوی رفتاری خاصی را ترویج داده و مثلا قتل و خشونت را بروز دهیم در واقع داریم دو بار قتل و خشم را به جامعه بروز می‌دهیم.»

محمدرضا فروتن در حالی این سخنان را درباره تمایلات شخصی خود درباره فیلم‌های سینمایی بیان میکند که در نگاهی به کارنامه کاری این بازیگر به آثار متعددی میرسیم و بطور مستقیم و غیرمستقیم به ترویج خشونت می‌پردازد و یا اینکه نقش اصلی آن فیلم‌ها با انتقام شخصی و خونریزی به قهرمانان فیلم‌ها تبدیل شده اند.

اگر بخواهیم نظرات محمدرضا فروتن درباره «لاتاری» بپذیریم و با استدلال‌های فروتن به نقد آثاری که وی در آن به ایفای نقش پرداخته است به لیست بلندبالایی می‌رسیم که به زعم محمدرضا فروتن ترویج خشونت محسوب میشود.

در ادامه نگاهی کوتاه به برخی از این آثار شده است و مجددا تاکید میشود از سوی نگارنده مطلب این گونه آثار  مطلقا ترویج خشونت محسوب نمیشوند بلکه با استدلال ها و دیدگاه محمدرضا فروتن می توان براحتی آثار زیر را در لیست آثار ترویج خشونت سینمای ایران جای داد.

اعتراض (مسعود کیمیایی)

«امیرعلی که شریفه، نامزد برادرش رضا، را به دلیل رابطه نامشروعش با مردی به نام احمد به قتل رسانده، پس از دوازده سال از زندان آزاد می‌شود... یوسف در جریان تظاهرات دانشجویی بر اثر ضرباتی که به سرش وارد آمده دچار اختلال روانی شده‌است... تلاش می‌کند به ناراحتی‌های روانی دوست معتادش قاسم پایان دهد... در راه بازگشت با احمد، فاسق نامزد سابق برادرش، روبرو می‌شود و احمد او را با ضربه‌های متعدد چاقو می‌کشد در حالی که امیرعلی در خیابان و زیر باران شدید آخرین نفس‌ها را می‌کشد...»

دو زن (تهمینه میلانی)

«در جریان تعقیب و گریز، بر اثر تصادف سبب زخمی شدن کودکی می‌شود. فرشته با کمک خواستگار پولدارش احمد موفق به پرداخت دیه می‌شود، اما حسن به 13 سال زندان محکوم می‌شود. پس از آزادی، حسن برای گرفتن انتقام از فرشته که با احمد ازدواج کرده است با احمد درگیر می‌شود و او را با ضربات چاقو زخمی می‌کند. احمد در این راه جان می‌بازد..»

قرمز «فریدون جیرانی»

«همسر جدید او دچار بیماری سوءظن یا اختلال شخصیت پارانوئید است و مدام او را کتک می‌زند... ناصر حتی تحمل نمی‌کند که هستی را در حال صحبت با تلفن، یا در خیابان در حال خرید ببیند و به ضرب و شتم او می‌پردازد... هستی به همراه یک زوج خبرنگار - که دررفت و آمدهایش به دادگاه با آن‌ها آشنا شده بود - به محل خانه پدری همسرش می‌رود. غافل از اینکه ناصر و خواهرش در کمین او نشسته‌اند...

محاکمه در خیابان (مسعود کیمیایی)

«در روز عروسی امیر با مرجان، حبیب یکی از دوستان امیر به او خبر میدهد که همسر مردی به نام عبد، حرف‌هایی در مورد رابطه مرجان و شوهرش می‌زند و ادعا می‌کند که از او بچه‌دار هم شده و آن را سقط کرده‌است. امیر به سراغ همسر عبد می‌رود و شماره تلفن همراه عبد را می‌گیرد. امیر با مرجان برخورد تندی می‌کند، مرجان خود را بی‌گناه می‌داند و امیر به سراغ عبد ...»

ملاقات با طوطی (علیرضا داودنژاد)

این فیلم داستان زنی را حکایت می‌کند که برای نجات شوهرش که بر اساس توطئه‌ای به زندان افتاده‌است در تلاش است با مبارزه مسلحانه با کمک دوستانش آن را نجات دهد...

سرباز‌های جمعه (مسعود کیمیایی)

رضا در مراسم ختم مادرش متوجه می‌شود که خواهرش به جرم قتل همسرش زندانی شده و به پدرش نیز دختری را صیغه کرده است... آصف می‌فهمد که خواهرش نقره، از عشق استادش به اعتیاد روی آورده... سعید که اهل سیاست است در روزنامه می‌خواند که سه همراهش در سفر قاچاقی‌شان به خارج کشته شده اند... دوست سعید هم مورد تجاوز قرار گرفته و دست به خودکشی زده... آن‌ها تصمیم می‌گیرند انتقام خود را از مهرداد که به خاطر عشقش به نقره، استاد او را کشته و نقره را معتاد کرده بگیرند و برای این کار چماق‌هایی تهیه می‌کنند... سپس همراه سرگروهبانشان به کشتارگاه می‌روند و و مهرداد و افرادش را به باد کتک می‌گیرند و حالا می‌توانند با خیالی آسوده به سربازخانه بازگردند...

متروپل (مسعود کیمیایی)

یک زن که چهره‌ای خونین دارد، در حال فرار از دست افرادی است که قصد ربودن او را دارند. این زن به یک باشگاه بیلیارد پناه میبرد و در آنجا با 2 مرد (محمدرضا فروتن و پولاد کیمیایی) مواجه شود که به او پناه می‌دهند و ...

نگار (رامبد جوان)

این فیلم به ماجرای جنایی پرداخته جایی که نگار جواهریان نقش دختری به نام نگار را بازی می‌کند. او دختر خانواده‌ای نیمه مرفه و اصیل است، پدر او دریک معامله اقتصادی شکست خورده و با اسلحه خودکشی کرده‌است. این تحلیلی است که پلیس نسبت به مرگ او اعلام می‌کند، اما نگار این تحلیل را باور ندارد و برای رسیدن به اصل ماجرا تصمیم می‌گیرد که روز‌های آخر پدر را مرور کند...

مرسدس (مسعود کیمیایی)

اسی با وانت چنان با سرعت به دنبال او خیابان‌ها را زیر پا می‌گذارد که سه دوست دیگرش ـ. به خصوص یحیی که آسم هم دارد ـ. زخمی می‌شوند و کار به بیمارستان کشیده می‌شود، رستم بازهم می‌گریزد و اسی حین تعقیب مرسدس با وانت، با خودروی دختری به نام زیبا تصادف می‌کند... رستم به خانه سابقش در کنار ماشین‌های قدیمی می‌رود. برادر همسرش را به شدت مضروب می‌کند... مخالفت اسی و همراهانش نتیجه‌ای جز کتک خوردن آن‌ها ندارد... پس از خداحافظی از او، سحرگاه روز بعد مرسدس را به آتش می‌کشد...