افتتاحیه فیلم خیلی خوب است. هم از لحاظ تکنیکی که با یک پلان طولانی و گردش کامل دوربین در صحنه، مخاطب تحریک میشود تا صاحبان صدا را پیدا کند. هم اینکه در این سکانس آغازین با شخصیت افراد مختلف به نسبت آشنا میشوید. اینکه حسن چه شخصیتی دارد یا خلیل بخوبی آشنا میشوید و میفهمید تخصص مجید چیست.
قصه علی در این گردان اما متفاوتتر از بقیه است. یک نوجوانی که میخواهد با جنگ از نزدیک آشنا شود و به نمایندگی از همه آنهایی که چنین کنجکاویای دارند وارد دل صحنههای نبرد میشود و جنبههای مختلف آن را از نزدیک لمس میکند و باقی ماجرا...
یک نکته جالب دیگر نمایش منش و راه و رسم فرماندهان جنگ است. از فرمانده گردانش بگیر تا پایینترین درجهاش تفاوتی بین آنها نیست و این را در جایجای فیلم بخوبی به تصویر کشیدهاست.
جنس و ماهیت تصاویر به نمایشدرآمده در این فیلم از جنس دفاع مقدس است. هم واقعیتهای جنگ بخوبی تصویر شده و هم به معارف جنگ تحمیلی اشاره شدهاست.
با ورود به ماجرای تنگه ناخودآگاه ذهن به طرف تنگه احد میرود. شاید انتخاب بازیگر حاجی در این فیلم با هوشمندی و نگاه به همین جریان انجام شده باشد.
فیلم بخوبی این جمله امام(ره) را تعبیر میکند که فرمودند جوانان ما در جنگ یک شبه ره صد ساله را رفتند. طی اتفاقات یک روزهای که در ماجرای این فیلم اتفاق میافتد در تحول شخصیت علی بخوبی جلوهگر میشود.
یک نکته مهم در مورد تنگه ابوقریب این است که با وجود صحنههای دلخراش و غم انگیز فراوان، فیلم دنبال گریه گرفتن از تماشاگر و احساسی کردن فضا نیست.
و صحنه بسیار درخشان پایان فیلم را که خیلی دوستش دارم و به نظرم بهترین پایان ممکن برای فیلم بود، این اثر را دوستداشتنیتر میکند.
خیلی سعی شده تا در حین نوشتن، داستان و جذابیت فیلم لو نرود. هرچند این فیلم با لو رفتن داستان هیچ آسیبی نمیبیند و بهشخصه منتظرم تا دوباره آن را بر پرده سینما ببینم.