بعد از "رشیدپور" چه کسی مقابل رئیس جمهور می‌نشیند؟

گفت‌وگوی دیشب رضا رشیدپور با حسن روحانی نشان داد که دیگر زمانِ مونولوگ‌های یک طرفه به پایان رسیده و مسئولان کشور باید به گفت‌وگو‌های بی‌قید و شرط تن بدهند.

تمام گفت‌وگو‌هایی که تا کنون رئیس جمهور‌های ایران در رسانه‌ی ملی داشته‌اند، فُرم‌شان فرمایشی بود. رئیس جمهوری می‌خواسته حرف‌هایی را در رسانه ملی برای مردم بیان کند و برای این کار فُرم گفت‌وگو را برمی‌گزیدند. مصاحبه کننده روبه‌روی رئیس جمهوری می‌نشست و به طور کاملا مشخص و واضح پرسش‌هایی از پیش تعیین شده را با رئیس جمهوری مطرح می‌کرد.

رئیس جمهور هم با خیالی راحت پاسخ‌های از پیش آماده شده‌اش را بیان می‌کرد. در این میان هم گاهی مصاحبه کننده و مصاحبه شونده سعی می‌کردند پرسش‌ها را لحظه‌ای جلوه دهند که به هیچ وجه در این کار موفق نبودند.

در این مصاحبه‌ها هرگز اتفاقی خارق‌العاده و غیرمتعارف و یا حتی اندکی جذاب رخ نمی‌داد. تنها نکته‌ی مهم در اینگونه برنامه‌ها سخنرانی رئیس جمهوری بود، همین.

در واقع این برنامه‌ها همان سخنرانی بود که فُرمش را تغییر داده بودند و به حالت گفت‌وگو درآورده بودند؛ که البته بیشتر مونولوگی بود که در آن رئیس جمهوری حرف‌هایش را بیان می‌کرد.

گفت‌وگو کننده‌ها در چنین برنامه‌هایی به هیچ وجه شخصیتی مستقل و پرسشگر را نداشتند. این گفت‌وگو کنندگان به مترسک‌هایی می‌ماندند که مامور بیان پرسش‌هایی از پیش تعیین شده بودند تا بلکه اندکی فضای برنامه تنوع داشته باشد.

به جرات می‌توان گفت: تمام کسانی که تا پیش از این مقابل رئیس جمهور‌های ایران در برنامه‌های تلویزیونیِ رسانه ملی می‌نشستند، همگی مبهوتِ مقام ریاست جمهوری شده و هرگز نتوانستند دغدغه‌های واقعی مردم را با رئیس جمهوری با زبانی ساده مطرح کنند. شاید هم هرگز چنین اجازه‌ای به آنان داده نشد.

شب گذشته – دوشنبه دوم بهمن ۱۳۹۶ -، اما مقابل حسن روحانی رئیس جمهوری کشورمان، رضا رشیدپور نشسته بود.

صندلی‌های مشابه

از همان نمای اول می‌شد حدس زد که قرار است اتفاقی متفاوت بیافتد. هرچند این تفاوت اندک باشد. نخستین چیزی که جلب توجه می‌کرد، صندلی‌های هم‌شکلِ رئیس جمهوری و رضا رشیدپور بود. تا پیش از این کسانی که به عنوان مصاحبه کننده مقابل حسن روحانی می‌نشستند، صندلی‌شان راحتی نبود و دسته‌ی راحتی هم نداشت، در حالی که صندلی روحانی بسیار راحت بود؛ این یعنی مصاحبه کننده از همان ابتدا در جایگاه پایین‌تری نسبت به مصاحبه شونده قرار می‌گرفت. شب گذشته، اما صندلی‌های رشیدپور و روحانی کاملا مشابه بودند. این یعنی مصاحبه شونده در جایگاهی برابر جلوی رئیس جمهور نشسته است. این نکات ریز شاید به طور مشخص به چشم نیایند، اما بی‌شک در ناخودآگاهِ مصاحبه کننده و حتی مخاطبان تاثیرگذارند.

نخستین پرسش

رشیدپور نخستین پرسش را به آخرین واقعه اختصاص داد. یعنی داغ‌ترین بحثی که در میان افکار عمومی جریان دارد؛ ماجرای سانچی. این یعنی رشید‌پور براساس اهمیت و تازگیِ رخداد‌ها پرسش‌هایش را مطرح می‌کند.

صراحت در عین احترام

نخستین صراحتی که رشیدپور به خرج داد، وقتی بود که از علت انتخاب وزیر کار به عنوان مامور ویژه‌ی رسیدگی به حادثه سانچی پرسید. شاید مهمترین ویژگیِ گفت‌وگوی شب گذشته‌ی رئیس جمهوری، همین صراحت در بیان پرسش‌ها از سوی رشیدپور بود. او در کمال احترام و بدونِ اینکه تسلیم مقامِ ریاست جمهوری شود، پرسش‌های افکار عمومی را با روحانی در میان گذاشت. البته بماند که پاسخ‌های آقای رئیس جمهور چقدر برای مخاطبان قانع کننده بود یا نبود.

ماجرای سخنرانی در خودروی ضدگلوله

شاید اگر هر مصاحبه کننده‌ی دیگری در مقابل روحانی می‌نشست هرگز جرات مطرح کردن این موضوع را نداشت. اما رشیدپور از رئیس جمهوری پرسید که چرا وقتی برای سرکشی به مناطق زلزله زده به کرمانشاه رفته، از داخل ماشین ضدگلوله‌اش با مردم سخن گفته و چرا از خودرو پیاده نشده است؟

پاسخ رئیس جمهور هم در نوع خودش جالب بود که گفت: پیش از آن از خودرو پیاده شده و به میان مردم رفته است. در نهایت رشیدپور از روحانی قول گرفت که فیلم و عکس‌های سخنرانی‌اش در میان مردم را منتشر کند.

به چالش کشیدنِ وعده‌های انتخاباتی روحانی

به این پرسش‌ها دقت کنید: «در زمان رقابت‌های انتخاباتی قول دادید کاری می‌کنید که مردم نگران قیمت ارز نباشند، می‌دانید قیمت دلار در حال حاضر چقدر است؟»

«علی برکت الله! اگر درآمد ارزی بییشتر از خرج ماست، چرا قیمت دلار ۴۷۵۰ تومن است.»

«قرار بود دستتون روی دکمه فیلترینگ نرود که رفت.» (اشاره به فیلتر شدنِ تلگرام)

«رئیس جمهوری در فضای مجازی توییت می‌کند و وزیرش هم از امکان توییت کردن استفاده می‌کند، اما همین شبکه اجتماعی به روی جوانان بسته است. این جالب نیست.»

این چند مورد و بسیاری دیگر از گفته‌های رشیدپور به نوعی به چالش کشیدنِ وعده‌های انتخاباتی حسن روحانی بود. پرسش‌های که به طور حتم جواب‌های قانع کننده‌ای از سوی رئیس جمهوری نداشت، اما همین که این پرسش‌ها به این صراحت و به راحتی بیان می‌شوند، نوعی آرامش و اطمینان را به مخاطبان میلیونی این برنامه می‌داد.

سوتی‌ها

کار رشیدپور در برنامه دیروز، بدون ضعف هم نبود. چند بار عجله کردن در بیان صحبت‌ها منجر به سوتی‌هایی هرچند ریز شد.

وقتی رئیس جمهوری داشت درباره‌ی مسئله‌ی اختلاس موسسه‌های مالی و اعتباری سخن می‌گفت و از این می‌گفت که چندین میلیون نفر درگیر این مسئله هستند؛ ناگهان رشیدپور کمی جوگیر شد و گفت که حدود ۲۰ میلیون خانواده درگیر این مسئله بوده‌اند. اینجا بود که روحانی لبخندی ریز بر لب نشاند و با طعنه، گفت که ۲۰ میلیون خانواده که نه، اما حدود ۲ میلیون خانواده درگیر این مسئله بوده‌اند.

اینجا کاملا حق با رئیس جمهوری بود. چرا که اگر ۲۰ میلیون خانواده درگیر مسئله‌ای باشند، یعنی کل کشور درگیر این مسئله بوده‌اند که به طور حتم اینگونه نیست. مجری یا گفت‌وگو کننده در هنگام اجرای برنامه زنده نباید عجله کند و تمام سخنانش را با دقت و ظرافت بیان کند.

پس از رشیدپور چه کسی مقابل رئیس جمهور می‌نشیند

بهتر است که روحانی و حتی رئیس جمهوران آینده در ایران، دیگر سراغ مصاحبه‌کنندگانِ بی‌خطر نروند. چرا که چنین برنامه‌هایی بسیار کسل کننده هستند و جذابیتی برای مخاطبان نخواهد داشت. اما انتخاب رضا رشیدپور به عنوان مصاحبه کننده در برنامه تلویزیونی رئیس جمهور، بی‌شک کاری ارزشمند و قابل تقدیر بود و باید انتظار داشت که ادامه دار هم باشد.

رشیدپور می‌تواند چند بار دیگر هم روبه‌روی رئیس جمهوری بنشیند و حتی صریح‌تر و جسورانه‌تر با رئیس جمهوری به گفت‌وگو بپردازد. اما دیگرانی هم هستند که حضورشان در مقابل بالاترین مقام اجرایی کشور می‌تواند میلیون‌ها بیننده را پای مصاحبه‌ی رئیس‌جمهوری بنشاند. مثلا تصور کنید که مهران مدیری روبه‌روی رئیس جمهوری نشسته و با آن لحنِ طنزآمیزش پرسش‌هایش را بیان کند. یا مثلا رامبد جوان این کار را انجام دهد.

به هر روی استفاده کردن از این چهره‌ها برای گفت‌وگو با رئیس جمهور کاری هوشمندانه است. البته باید به آن‌ها آزادی عمل هم داد تا آنچه خودشان می‌خواهند را بپرسند. دخالت کردن در کار چنین چهره‌هایی می‌تواند نتیجه عکس هم داشته باشد.

به هر روی آنچه در گفت‌وگوی شب گذشته رئیس جمهوری در رسانه ملی گذشت، کاری متفاوت بود. همین که دیگر خبری از مجریانِ مترسک‌نما نبود؛ جای شُکرش باقی است.

آنچه دیشب در شبکه یک دیدیم، نه یک برنامه فرمایشی که گفت‌وگویی بود تا حدودی جذاب. بیشتر این جذابیت‌ها هم به خاطر پرسش‌هایی بود که مطرح می‌شد، وگرنه پاسخ‌ها در بسیاری از موارد فرار رو به جلو بود.

به هر روی این حرکت را باید به فال نیک گرفت و منتظر بود تا اتفاق‌های اینچنینی بیشتر رخ دهد. مسئولان بلند پایه اجرایی کشور هم باید جرات و جسارت این را داشته باشند که خود را در معرض پرسش‌های چالشی قرار دهند. البته هنوز مشخص نیست که رضا رشیدپور در برنامه دیشب چقدر ممیزی شده و چقدر او و پرسش‌هایش را محدود کرده‌اند، اما در کل نتیجه کار بسیار با ارزش‌تر از نمونه‌های گذشته بود. بی‌شک زمانِ مونولوگ‌های یک طرفه به پایان رسیده و باید به گفت‌وگو‌های دوطرفه رسید.