به گزارش مهر، حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا عضو هیئت علمی گروه معرفت شناسی و رئیس پژوهشکده حکمت اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار داشت: وقتی خدا از ساحتهای مختلف زندگی بشر غایب می شود با سکولاریسم رو به رو می شویم، اگر از ساحت سیاسی خدا غایب شود با سکولاریسم سیاسی رو به رو هستیم و اگر خدا از ساحت اخلاق غایب شود اخلاق سکولاریسم خواهیم داشت.

وی افزود: نکته دیگر اینکه در کتابهای سیاسی و فکری غرب چنین مطرح شده است که سکولاریسم به معنای وسیع کلمه در دوره جدید شکل گرفته است. اگر بشر جدید را با بشر قدیم مقایسه کنیم، بشر غربی سکولار است. این سکولاریسم در غرب فرآیندی را در هنر، علم و سیاست طی کرده است. اگر به این صورت نگاه کنیم، در می یابیم که سکولاریسم ماجرای تاریخ بشر است.

قائمی نیا یادآور شد: کسانی که در این صحنه وارد شدند و از سکولاریسم در فضای اسلام دفاع کردند چند پایه معرفتی دنبال کردند. اگر مفاهیم دینی با سکولاریسم تعارض دارد این افراد خواستار تلقی مشکل در معرفت دینی بودند. راه دیگر نسبی سازی فرهنگها بوده است.

وی گفت: اگر قرار است علوم انسانی پایه اسلامی داشته باشد باید نسبی سازی فرهنگی از بین برود. این ماجرا در علوم اجتماعی غربی طی شده است. اولین نسبی گرایی در حوزه فرهنگ بود، اگر قرار است علوم انسانی مبنا و پایگاه صحیحی بیابد باید براساس رد نسبیت گرایی فرهنگی قرار گیرد. فرهنگها دریچه هایی رو به عالم واقع هستند و نمی توان گفت ملاکها و معیارهایی برای ارزیابی آن در اختیار نیست.

حجت الاسلام قائمی نیا تصریح کرد: فلاسفه سیاسی دوره جدید مبنا را بر ارزشهای نسبی جامعه بشری گذاشته اند. هر فرهنگ و جامعه ای برای خود ارزشهای خاصی دارد. بسیاری از این جریانات از مسیحیت ناشی شده است. مسیحیت قائل به گناهکار بودن انسان است، چرا که اعتقاد دارد ارزشهای مطلق هیچگاه بر انسان حاکم نمی شود و نمی تواند این ارزشهای مطلق را در جامعه برقرار کند.

وی با اشاره به اینکه گاهی نسبیت گرایی و سکولاریسم برپایه های اخلاقی هم مبتنی می شوند و نوعی اخلاق سکولار را دامن می زنند گفت: اخلاق در پرتو دین و ملیت در پرتو دین معنا می یابد. سکولاریسم وقتی پیدا می شود که نسبیت گرا باشیم و ارزشهای مطلق نداشته باشیم. وقتی فرهنگ برتر نباشد سکولاریسم حاکم می شود، این بیماری بشر جدید و آخرین هبوط بشر جدید است که همه چیز را نسبی می داند هم اخلاق، فرهنگ و هم معرفت را نسبی می بیند.

رئیس پژوهشکده حکمت اسلامی اظهار داشت: انقلاب اسلامی در شرایطی پیروز شد که دنیا سکولار بود، ایده های سکولار در حوزه های مختلف نفوذ پیدا کرده بود و تحلیلهای سکولار غربی بسیار رایج بود. انقلاب اسلامی بر وجود فرهنگ، ایده مطلق و مدینه فاضله شکل گرفت. انقلاب ما و نفی سکولاریسم در جهان سکولار یک آغاز و به معرض دید آمدن اندیشه های الهی بود. مبنای حکومت باید حضور خدا باشد و این امر به مثابه یک فرآیند است.

وی تصریح کرد: مهمترین نزاع ما اخلاق و جامعه دینی است. مهمترین حوزه مشکل آفرین برای یک حکومت ضد سکولار مسئله اخلاق است. مردم به سمت اخلاق سکولار می روند، در چنین جامعه ای ارزشهای دینی به راحتی حاکم نمی شود. تکلیف حکومت دینی با روشن شدن تکلیف اخلاق مشخص می شود. در حال حاضر اخلاق وضعیتی وخیم تر از فرهنگ دارد. تنها ایده ها و شعارهای دینی کفایت نمی کند، حکومت دینی نیازمند اخلاق و تئوری است.