وقتی بازیگر مشهور از بازی در یک فیلم پشیمان می شود

فیلم سینمایی "قاتل اهلی" آخرین ساخته مسعود کیمیایی این روزها در چرخه اکران قرار داشته و با وجود تبلیغات فراوان نتوانسته فروش چندان خوبی را برای خود به همراه داشته باشد.

این فیلم به دور از دوران فیلمسوزی سینما علاوه بر شکست نسبی در گیشه، هواداران کیمیایی را نیز نامید و دلسرد کرده است. فیلمی که شاید از سه فیلم آخر کیمیایی بهتر است اما در کل اثری سرشار از زیاده گویی، شعار و پلان های اضافی لقب می گیرد.

قاتل اهلی از زمانه خود دور است. شاید در نگاه ابتدایی فیلمساز به دنبال بیان مشکلات حال حاضر بوده اما با نوع دیالوگ ها و ساختار و شخصیت پردازی نه تنها به مخاطب نزدیک نمی شود بلکه در نقاط تعلیق خود بیش از تاثیرگذاری برای مخاطب کمدی و خنده دار است.

نقطه ضعف اصلی فیلم کیمیایی از همان روزهای اکران در جشنواره حضور زیاده از حد پسرش پولاد کیمیایی است. بازیگری که در حال حاضر بیش از آنکه کمکی برای پدر باشد به مشکلی عمده تبدیل شده است به حدی که شاید با حذف تمام پلان های وی از فیلم میشد نگاهی بهتر به قاتل اهلی داشت.

قاتل اهلی زیاده گو است. شعار می دهد و بی آنکه بخواهد به مخاطب نزدیک شود اصرار ویژه ای به ادامه سینمای تمام شده کیمیایی دارد. سینمایی که هنوز نام وی را یدک می کشد و از سینمای روز ایران و جهان به شدت فاصله دارد.

کیمیایی جهان بینی خودش را دارد و در این جهان بینی نیم نگاهی به جهان پیرامون انداخته است. نگاهی که در قالب ذهنی کیمیایی دل مخاطب را زده و از او تنها یک خاطره خوب می سازد. خاطره ای که شاید با ادامه روند فیلمسازی کارگردان کمرنگ و کمرنگ تر شود.

بازی ها در فیلم قاتل اهلی غلو شده و اغراق آمیز است. سینمای کیمیایی بازیگران را بیراهه می برد و در اوج خود پرویز پرستویی را از اوج به پایین ترین سطح بازیگری خود می رساند. هر چند پرستویی بعدها از بازی در این فیلم اعلام پشیمانی کرد اما این اثر نقطه نه چندان مثبتی در کارنامه او محسوب می شود.

شخصیت های اصلی فیلم با زبانی حرف می زنند که قابل باور نیست. نه تنها باورکردنی نیست بلکه به شدت درگیر طمطراق و شعار ذهن نویسنده است. کیمیایی با قاتل اهلی ثابت می کند که برنامه ای برای تغییر و تحول در سینمای خود ندارد و چه بهتر که دیگر به این سینما ادامه ندهد. سینمای که نه مخاطب عام را با خود همراه می کند و نقد مثبتی را به همراه دارد.