از آشناییتان با متن بگویید که چگونه آن را برای اجرا مناسب دیدید؟
دو سال پیش که ایران نبودم، دو نمایشنامه از فلوریان زِلر در یک مجلد دیدم که از قلمش خوشم آمد و فهمیدم که نویسندهاش در اروپا بسیار سروصدا کرده و با آنکه کمسنوسال هم هست، اما دارند متنهایش را کار میکنند و در ایران هم اتفاقا پنج یا شش نمایشنامهاش را ترجمه کردهاند؛ تینوش نظمجو هم چندتایی از آنها را در ایران و در نشر نی معرفی کرده است.
کمدیدرامبودنش شما را جذب کرد؟
البته، اما آنچه در این متن مطرح میشود که مربوط به کشور فرانسه است، چیزی دور از وضعیت فعلی ما در ایران نیست و این ربط پیدا میکند به مسائل خانواده و زوجین در کشور ما که حکایت دو زوج است که ١٥ سال با هم دوستی داشتهاند، اما یک زوج طلاق گرفتهاند و حالا این مرد مطلقه با دختر کمسنوسالی ازدواج کرده و رابطهاش نیز با آن زوج دیگر قطع شده تا اینکه تصادفی هم را دیده و دعوت شدهاند که شبی شام میهمان باشند و همین شب باعث میشود که خیلی از اختلافات سر میز شام مطرح و مسائل زناشویی به چالش کشیده شود. بسیاری از مباحث در ذهن اینها میگذرد و با آنچه در عمل و روی صحنه میبینیم، کاملا متفاوت است.
چقدر تمرین کرده و بازیگران را چگونه برای نقش مناسب دیدهاید؟
ما اگر یک ماه دیگر تمرین میکردیم، حتما کارمان به آنچه باید نزدیکتر میشد، اما دلم نمیخواست فرد دیگری این متن را جلوتر از ما کار کند، بنابراین خیلی فشردهتر تمرینها را پیش آوردیم تا به دلخواهمان برسیم و تا حد زیادی هم رسیدهایم و البته یکی، دو جا هم هست که باید تغییر بدهم، اما بازیگران از ابتدا همانهایی شدند که دلم میخواست و به آنها فکر کرده بودم. من خودم برای نقش اصلی و ریما رامینفر را برای همسری این نقش در نظر گرفته بودم و پژمان جمشیدی نقش همان مرد مطلقه و مارال بنیآدم را هم برای نقش همسر کمسنوسالش در نظر گرفته بودم.
این روزها اجراهای پشتسرهم باعث میشود که از دکور خلاصهتر استفاده کنند که بیشتر هم به اجراها لطمه میزند؛ شما چه کردهاید؟
نه، اتفاقا ما دکور کامل داریم و باعث زحمت بچههای پشت صحنه شدهایم که این دکور را هر شب بیاورند و ببرند و خانم قلمفرسایی طراح صحنه ماست، اما بههرحال بر این عقیده هستم که باید جایگاه تماشاگران را کمی دستکاری کنم که دید مناسب داشته باشند.
سالن شهرزاد چطور است؟
نسبت به سالنهای خصوصی دیگر خیلی بهتر است و اتاقهای تروتمیزتری دارد، اما بهلحاظ امکانات نور در مضیقهاند و بهلحاظ آکوستیک هم هنوز آنطور که باید و شاید نیستند، اما در کل میشود از آن رضایت داشت. بالاخره میدانیم که تجهیزکردن این سالنها بسیار هزینهبر خواهد بود.
آیا با آنکه نمایش جدی هم کار کردهاید، کماکان کارهای کمدی را اجرا میکنید؟
من همچنین از همین نویسنده یک متن جدی و تراژیک دارم که از ٢٠ روز دیگر تمرینش را آغاز میکنم و همچنین باید بگویم که نشر نی و نظمجو از خود نویسنده کپیرایت اجرا و نشر را گرفتهاند و ما نیز با پرداختن این مبلغ توانستهایم اجازه کار در ایران را بگیریم. این اتفاق جالبی است که در ایران متنهای خارجی هم با مجوز نویسندگانش اجرا و چاپ بشوند.
خودت هم از انجام این اجرا رضایت داری؟
بله، البته هنوز هم میتوانیم خیلی بهتر از این بشویم، چون امکانات نوری بیشتری میخواستیم و....
توصیه به تماشاگران؟
تنها میتوانم پیشنهاد بدهم؛ چنانچه در شعاری تبلیغاتی میخواستیم بنویسیم که «برای مجردها توصیه نمیشود، اما برای زوجها اکیدا توصیه میشود». شاید این خود بهترین نکته درباره دیدن یا ندیدن این کار باشد.