فریدون بیگدلی خواننده باسابقه موسیقی پاپ از اولین کسانی بود که در دهه 80 کنسرت برگزار می کرد.
این خواننده موسیقی پاپ در تلویزیون نیز با سریال های مختلف از جمله برنامه "نون و ریحون" و "ماه و پلنگ" همکاری داشت. بیگدلی همچنین آلبوم "پیچ شمرون" را در سال 92 وارد بازار موسیقی کرد.
به بهانه بررسی عرصه موسیقی، فراز و نشیبها، بی اخلاقی ها و حواشی موجود خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان با این خواننده به گفتوگو نشسته است.
از فعالیت های اخیر خود در عرصه موسیقی برایمان بگویید و اینکه چه کسانی در این کار با شما همکاری دارند؟
بیش از 20 کار آماده انتشار دارم و در ساخت آنها بابک مافی و پویان اعتصامی همکاری داشته اند. همچنین شاهین تجلی، مجتبی ضعیفی، مهرزاد امیرخانی و ترانه مکرم به عنوان شاعر و ترانه سرا و نیز ساناز کریمی به عنوان آهنگساز در ساخت این قطعات با من همکاری کرده اند.
"انتظار"، "به من ربطی نداره"، "اوستا کریم"، "نشکون دل عاشقمو"، "رفتی تو"، "ماه و پلنگ" برخی از قطعاتی هستند که به دنبال انتشار آن ها هستم. در طول دو سال گذشته این قطعات را به تدریج جمع آوری کرده و هیچ گاه برای پیدا کردن اسپانسر اقدامی نکرده ام. قصدم این است که قطعات را به تدریج و ماهانه منتشر کنم اما اگر اسپانسر پیدا شود قطعات را در قالب آلبوم منتشر می کنم.
آیا همکاری شما با تلویزیون همچون گذشته ادامه دارد؟
مدت 20 سال است که با تلویزیون همکاری دارم اما سالهاست که مرکز موسیقی برای تلویزیون اثر یا آثاری تولید نمی کند و هنرمندان شخصاً در چارچوب قوانین رسانه ملی برای پخش آثار مجوز دریافت می کنند. به بنده برای خوانندگی در یک سریال با موضوع و کیفیت مخاطب پسند پیشنهاد داده شده اما هنوز قرارداد آن بسته نشده است.
میزان: آیا قصد دارید پس از سالها دوری از صحنه و با توجه به تجربه فراوان شما در اجرای کنسرت، خوانندگی روی صحنه را تجربه کنید؟
منتظر انتشار قطعات هستم تا با بررسی بازخورد آن در بین مخاطبان درباره کنسرت تصمیم گیری کنم اما در حال حاضر برگزاری کنسرت در برنامه ام نیست. برای چنین مسالهای اسپانسر نیاز است. پرداخت هزینه اجرا در توان هنرمند نیست و نمی تواند بدون وجود اسپانسر کنسرت برگزار کند.
من جزو اولین افرادی بودم که در دهه 80 در سالن میلاد نمایشگاه کنسرت برگزار کردم. آن زمان اسپانسر وجود داشت و تمام شب های اجرا سالن پر از جمعیت بود به حدی که به دلیل حضور زیاد مخاطبان سانس اضافه می شد. همچنین کنسرت های استانی در همه نقاط کشور از جمله کرمان، اصفهان، شیراز، بندرعباس و مناطق شمالی ایران برقرار بود.
به نظر می رسد برای برگزاری کنسرت دل تنگ هستید. این طور نیست؟
مدت هاست خوانندگان جدید آن چه که دوست دارند، اجرا می کنند و در قالب کلیپ در فضای مجازی و جاهای مختلف انتشار می دهند و به این خاطر از بنده و هم نسلانم سبقت گرفته اند. مخاطبان از کلیپهایی که در فضای مجازی و اینترنت منتشر میَشود بیشتر استقبال می کنند.
هزینه های تولید قطعات در موسیقی امروز چگونه است و خود را با توجه به وضعیت موجود در چه جایگاهی می بینید؟
بیگدلی: آثار بسیاری با هزینههای بالا تولید میشود، حداقل هزینه تولید یک قطعه 6 میلیون تومان است. در این میان خواننده ای نیز وجود دارد که فقط 30 میلیون تومان صرف هزینه تبلیغ قطعه می کند. با وجود این هزینه ها قطعه بنده با 500 هزارتومان اصلا شنیده نمی شود. این مسائل انسان را خسته و دلسرد میکند اما نباید ناامید شد. به خدا توکل میکنیم و چون هنرش را داریم تلاش میکنیم. از بچگی موسیقی کار کردم، کار دیگری بلد نیستم، درسش را خواندم و سالهاست تدریس میکنم.
اسپانسر یکی از مهم ترین عناصر در دنیای موسیقی است. حمایت مالی از یک خواننده، قطعه او و برگزاری کنسرتش یکی از مسائل مهم این روزها به شمار می رود. اسپانسر باید چه ویژگی داشته باشد و چقدر این مساله از گذشته تا امروز متفاوت شده است؟
اسپانسر باید شرکت یا کارخانهای باشد که علاوه بر اینکه هزینه میکند سرمایهاش بازگردد و بتواند پول کارمندان خود را نیز پرداخت کند. وقتی نتواند هزینه کارمندان خود را بدهد چگونه میتواند برای خواننده 20 تا 50 میلیون هزینه کند؟ در گذشته به این شکل نبود. در دهه 80 وقتی یک قطعه آماده میکردید 10 نفر تماس میگرفتند که برنامهات چیست و با چه کسی درباره اثرت صحبت کردهای و تو را برای مذاکره و حمایت از اثرت دعوت میکردند اما در حال حاضر آنقدر انتشار آثار زیاد شده است که حتی شنونده فرصت شنیدن آثار را ندارد. کانالهای موزیک در دو روز 400 اثر جدید را منتشر میکنند. مگر چقدر فرصت وجود دارد که مخاطب بنشیند و همه قطعات را گوش دهد.
وضعیت سخت شده است و همه چیز شبیه هم شده اعم از صداها، قطعات، شکل خواندن، شعر، تنظیم و در چنین وضعیتی اگر کسی متفاوت بخواند دیده میشود. تنها داشتن صدای خوب کافی نیست، موزیک، سبک خواندن، شعر و کلیپ اگر در سطح کیفی خوب باشد نتیجه میدهد.
اصول و اخلاق چقدر در عرصه موسقی امروز حاکم است؟ آیا موسیقی امروز را همچون گذشته وفادار به اصول می دانید؟
خوانندگانی داریم که در مراسم عروسی و شادی مردم میخوانند. شخصیت، فکر و آهنگهای بنده مخصوص این نوع مراسمات نیست. این مسائل باعث دلسردی میشود به خصوص وقتی خوانندگانی را داریم که با حضور در شبکههای خارجی عکس یادگاری میگیرند، در اینجا کنسرت میگذارند و کلیپهایش در شبکههای خارجی پخش میشود. اگر برای این افراد اشکال ندارد برای افرادی چون من نیز نباید اشکال داشته باشد.
یکی از موضوعات مهم در عرصه موسیقی کپی رایت است. آیا شما تجربه این موضوع را در سال های فعایت خود داشته اید؟ برای مخاطبان تعریف کنید.
از خوانندگان بسیار معروف که چند سالی پرمخاطب شده است ملودی مرا برداشته و خوانده بود. به او گفتم 5 سال پیش از اجرای او من این ملودی را خواندهام که او پاسخ داد من این آهنگ را شنیدم و شاید چون در ذهنم نقش بسته بود این قطعه شبیه آن شده است اما کپی نکردم. دروغ نمیگفت. خیلی از این اتفاقات در حال حاضر میافتد، همه کار همدیگر را میخوانند و بدون اجازه کارها را در جاهای مختلف استفاده میکنند.
من اثری درباره شهدا خواندهام اما آن اثر به همراه تصاویری منتشر و پخش شده بود. آن تصاویر تصاویری نیست که در ذهن من در زمان خلق اثر وجود داشت و اصلاً منظور من آن نبوده است. بگذریم که از من برای چنین کاری اجازه گرفته نشده است. من برای بچههای جبهه و جنگ آثار زیادی کار کردم و در حال حاضر به دنبال ساخت آثاری برای مدافعان حرم هستم. برای عملیات های مختلف با ویژگیهای خاص آن، رمز عملیات، شهدای شاخص و زمان عملیات شعر و ترانه سرودم و خواندهام اما متأسفانه شنیده نمیشود، آن هم آثاری که بسیار تأثیرگذار است. قلباً شهدا را دوست دارم و برایم قابل احترام هستند اما متأسفانه محلی برای ارائه آثار در مورد آنها وجود ندارد. کارهای با کیفیت با هزینه بالای استودیو، ارکستر، میکس و مستر ساخته میشود اما شنیده نمیشود و این معضل بزرگی برای خوانندگانی مثل من است که کارم را به هر شکل و در هر جایی ارائه نمیدهم.
ابتذال در کلام شعری و موسیقیایی در حال حاضر یکی از موضوعاتی است که بساری از ترانه سرایان و شعرا که علم این کار ار به درستی دارند در این باره دچار رنجش هستند و آزار می بینند. شما در این باره چه رویکردی دارید؟
بیگدلی: تمام موضوعات شعری تاکنون در آثار موسیقی گفته شده است، شعرها، تنظیمها و خواندنها شبیه هم شده و تکرار میشوند. هر صدایی قابلیت خواندن ندارد و این یک واقعیت است. چند وقت پیش آهنگی را شنیدم و متأسف شدم که چگونه این خواننده به خود اجازه داده است با صدای عجیب و غریب خود به هنر موسیقی بیاحترامی کند. چنین کسی با این صدا حتی صحبت هم نباید بکند. این اتفاق بدی است که هرکسی خود را شایسته خواندن بداند البته مردم تعیین میکنند که یک خواننده میماند یا نه اما در نهایت چنین افرادی غربال میشوند.
بنده 25 سال است در عرصه موسیقی به خوانندگی مشغول هستم و پیامها و نظرات مردمی نسبت به کار من در این سالها رضایتبخش بوده است. تبلیغاتم کم بوده اما خواننده ضعیفی نبودم. آن زمان که به خواننده پول میدادند تا قطعه بخواند به دفعات با اساتید و نوازندگان بزرگ همکاری داشتم و خواندم.
موسیقی امروز در متن به چه سمتی رفته است و آیا می تواند داعیه دار موسیقی فاخر ایرانی که گذشتگان همواره آن را پرچم بزرگی این سرزمین می دانستند باشد؟
به موسیقی فعلی خوشبین نیستم به ویژه موسیقیهایی که عفت کلام هم در آن رعایت نمیشود، این شرایط در سینما هم حاکم است. پدر با خانواده برای دیدن فیلم به سینما میرود، فحش میشنود و فرزندان یاد میگیرند. تعجب اینکه همین فیلم جایزه هم میگیرد، حال اگر فحشها را از فیلم حذف کنیم عفت کلام در فیلم وجود دارد و قشنگتر میشود. از کودکی همواره توصیه شده است که ادب و احترام و نرمی در سخن را رعیات کنیم اما متأسفانه برخی در اجتماع ما بیادب شده اند. لزومی ندارد در فیلم فحاشیها آورده شود. در شعرهایی که در برخی آهنگها میشنوم الفاظ بسیار بد و زشت وجود دارد و این نوع خواندن همچنان ادامه دارد.
با وجود چنین وضعیتی به نظر میرسد فرهنگ ما شبیه بچهای بیپدر و مادر است که در گوشه چاله میدان بزرگ میشود. من به شدت مخالف بیادبی و ورود این نوع آثار به خانه های مردم هستم. وظیفه ما ارتقای فرهنگ و ترویج ادب و اخلاق است و گنجاندن فحش در اثر برای پرمخاطب شدن را قبول ندارم. کدام یک از مفاخر ادبی در شعرهایش مفاهیم بیادبی بهکار برده است، شاید کسی مثل ایرج میرزا به اعتقاد برخی در شعرهایش از مطالب نامناسب استفاده میکرده اما آن کلمات هجویات است و شعر بیادبی کسی بر زبان نیاورده است. بزرگانی داریم که همه دنیا حسرت میخورند که یکی از آنها را در کشور خود داشته باشند، از فردوسی گرفته تا حافظ و سعدی و رودکی. کشورهای دیگر با داشتن یک گوته و شکسپیر به شدت فضاسازی میکنند و با آنها خود را به نمایش میگذارند.
میزان: اخلاق در موسیقی چقدر موثر است و اعتقاد شما در طول فعالیت هنری نسبت به این مسئله چگونه بود؟
اساتیدی که از بچگی در عرصه موسیقی داشتم همواره توصیه کردند که همه میتوانند ساز بزنند و بخوانند اما اخلاق و فروتنی اولین مسئله مهمی است که هر هنرمندی باید رعایت کند. اگر متواضع و با اخلاق نباشی هنر ارزشی ندارد. در حال حاضر در ترانهها بی اخلاقی و بی ادبی ترویج میشود و معلوم نیست این مسیر به کجا خواهد رفت.
وجود چنین مسائلی باعث شده است گزیدهکار باشم، با هرکسی هم کار نکردم و سعی کردم با بهترین شاعران کار کنم. مضامینی را انتخاب کردم که اگر حداقل ادبی نباشد یک پیام اخلاقی و احساسی در آن وجود داشته باشد.
برای بهبود وضعیت موسیقی چه باید کرد و راهکار شما در این باره چیست؟
برای بهبود وضعیت بد عرصه موسیقی راهکار وجود دارد. از افراد با سواد که در فرهنگمان داریم باید استفاده کرد و به آنها تریبون داده شود تا صدایشان شنیده شود. یک خواننده زیرزمینی یک چرند میگوید و هزار سایت و میلیونها فالوور کارها و حرفهایش را منتشر میکنند اما وقتی یک دکتر و ادیب حرف میزند متن صحبتش در جایی دیده نمیشود که هیچ، به دست خودش هم نمیرسد .
مسائل زرد به شدت رواج یافته است و همه به دنبال این هستند که ببینند چه کسی یا چه کسانی به هم فحاشی کردهاند و آن را بزرگنمایی کنند. افراد باسواد و اساتید دانشگاه در این کشور بسیار زیاد هستند و برای اصلاح این وضعیت باید از این افراد استفاده شود.
باید فرهنگسازی شود تا به مسائل به شکل جدی نگاه شود متأسفانه آدمهایی که فرهیخته و با سواد هستند و حرف برای گفتن دارند خانهنشین شدهاند و صدایشان شنیده نمیشود اما برخی با بی اخلاقی به کارشان ادامه می دهند.
باید از این مسائل دست برداشت چون دردی از جامعه دوا نمیکند، وقتی یک شهر خراب شود 10 تا 15 سال طول میکشد تا آن را دوباره ساخت اما اگر فرهنگ خراب شود ممکن است قرنها طول بکشد. این حرف من نبوده بلکه سخن بزرگان است و نباید بگذاریم چنین اتفاقی رخ دهد.