رحیم نوروزی بازیگر سینما و تلویزیون و تئاتر که این روزها در عرصه تئاتر و تلویزیون دوباره فعال شده است، در رستوران چهارسوی تئاتر نمایش «ما تا ابد در قطب می مانیم» را به صحنه میبرد.این نمایش به نویسندگی و کارگردانی رحیم نوروزی و بازی عالیه نعمت الهی، پرنیان محرابی، رومینا فرمانی، سوگل ایزدی فرد، سلمان مشیر پناهی هر شب به صحنه میرود که تا جمعه این هفته نیز ادامه دارد. درباره فعالیتهای رحیم نوروزی و نمایش جدیدش با وی به گفت وگو نشستیم:
*چقدر این نمایش از آثار موراکامی اقتباس گرفته شده است؟
این نمایشنامه طی یک سال کار کارگاهی با هنرجویان خودم شکل گرفته است. انتخاب داستانها با بچهها بوده اما تصمیم نهایی را خودم گرفتم که کدام قصه را چه کسی کار کند و دراماتورژی کار را هم خودم انجام دادم در نهایت نمایشنامهای نوشته شده که مستقل از آثار موراکامی است و نیم نگاهی به مجموعه آثار ترجمه شده او داشتیم و به طور ویژه بر سه داستان کوتاه مرد یخی، دختر تولد و گربههای آدمخوار داشتیم.
اما فضای سوررئال کافکا در کرانه،جنگل نروژی،وقتی می دوی از چه حرف میزنی و ... ردپایی در این نمایش وجود دارد.
شخصیتهای داستانهای مختلف به 5 کاراکتر تبدیل شدند و در یک رستوران ایتالیایی در قلب محله روپونی توکیو آنها را به شکل خدمتکاران یا پیش خدمتهای رستوران به تصویر کشیدیم عناصر مشترک داستانهای موراکامی در کار ما هست یک تصویر همیشگی و تکراری ا زگربه در این کارها داریم.
*پس این نمادسازیها در داستان های موراکامی هست
بله سفر و آدمهای تنها که نمیتوانند با جامعه انسانی ارتباط بگیرند همیشه سرشان در کتاب است و منزوی هستند و جابه جا میشوند تا یک گمگشده را پیدا کنند ، انسان گمشدهای همیشه در قصههای موراکامی هست کسی که غرق شده یا گربهها و کوسهها او را خوردهاند...
*اینکه همه شخصیتهای داستان یکی هستند و دیده نشدن مدیر رستوران چه نمادی است
این معنی ندارد ساختار اجرایی ما به این شکل است اگر به شکل رئالیستی نگاه کنیم واقعیت در یک رستوران اتفاق می افتد لوکیشن عامدانه انتخاب شده و از همه عناصر از پیشخوان و میز و صندلی و چراغ و ... درست انتخاب شده است.
فضا بین رئال و سوررئال رفت و برگشت دارد اتفاق در رستوران می افتد اما در این کافه مرد یخی و مدیریتی وجود ندارد دختران این تخیل را بازسازی می کنند و ما به مدد تخیل تماشاگر این تصور را ایجاد می کنیم و تصور میکنیم در قطب هستیم حال به دلیل تقدیر و خداوند که برای ما تصمیم می گیرد تنها فرصت ما در زندگی معنا میگیرد.
وقتی ما در مواجه با مرگ قرار می گیریم که حقیقی ترین رویداد هستی است و شکی در آن نیست و به زندگی پایان می دهد اینجا زندگی دچار معناباختگی می شود این معناباختگی سرگشتگی هراس آور است .
*تئاتر باید پیامی برساند؟
خیر ، نه الزاما شما یک اثر آبستره می بینید آیا پیامی دارد؟ ریتم زیبایی شناسی و بالاخره خردورزی و پرسش است بیشتر رسالت تئاتر این است که پرسش ایجاد کند درباره چرایی وجود ما در هستی.
من چیزی ندارم که به مخاطبم یاد بدهم یا پیامی برسانم و نصیحت کنم این کار تئاتر نیست. تئاتر کارش خردورزی است و شعور مخاطب را هدف قرار می دهد و سعی میکند تحریکش کند.
*این روزها در تلویزیون و تئاتر فعال هستید اولویتتان برای آینده چیست؟
من نمیخواهم خیلی دور بردارم و برای خودم یک ژستی بگیرم چون این حرفی که می زنم شاید ادا به نظر بیاید اما من نمیدانم در آینده چه خواهد شد.ممکن است یک اتفاقی بیافتد که همه را کنار بگذارم و بروم جنگی زندگی کنم اما در وضعیت و شرایط موجود بهترین کاری که در جهان می توانستم انجام دهم را کردم و فکر میکنم با این کار ، کار خودم را کردم دیگر بعد ازاین چه کار می خواهم بکنم ؟ آرزویی در تئاتر ندارم و سودای بازیگری هم هیچوقت نداشتم و نخواهم داشت.
*وضعیت تئاتر امروز را چطور میبینید؟
وضعیت تئاتر که خراب است اما نگاه من خوب است وضعیت کار خود را می کند خیلی وضعیت خوبی نیست اینکه می گویند تئاتر رونق گرفته من این کثرت را به معنای رونق نمی بینم که تماشاگر می آید و می رود اما تئاتر تبدیل به یک جور مد شده است و در حال رقابت با سینما است.
دیگر تئاتر دیدن و کار کردن مد شده سلبریتی ها به تئاتر می آیند تا تستی کنند و بگویند من هم امدم و توانایی اش را داشتم نمیخواهم بگویم آنها شأن تئاتر را آورده اند پایین بلکه کثرت و زیاد شدن آدم های نیم مایه بی جهان بینی که فقط میخواهند صحنه بروند و تئاتر بازی کنند، کیفیت تئاتر را پایین آورده و شأنش کم شود.دیگر تئاتر شکل فاخر و خردورزانه ندارد لوس بازی و خاله بازی است.
درباره ممیزی من نظری ندارم بهرحال یک تعداد کارها را می بینند اما بیشتر از بازبینی نظارتی برای اینکه چه گفته شود و لباس چی بپوشند بیش از این نیاز به بازبینی کیفی داریم باید کیفیت آثار ارزیابی شود این بچههایی که میخواهند فورا کار به صحنه ببرند مشاور داشته باشند و با پختگی به صحنه بروند.
نباید این امر را ساده و دم دستی بگیریم هیچ ورزشکاری بدون ورزیدگی مسابقه نمی رود. انگار این روزها در حال کلاه گذاشتن سرخودمان در تئاتر هستیم حال نه می خواهم قداست به تئاتر بدهم نه اینکه کهنه نگاه کنم تئاتر فراتر از این چیزی است که امروز روی صحنه اتفاق می افتد. تئاتر تمام زندگی من را دربر گرفته است چیزی بیرون از من نیست که بروم در در آن نقطه بدان برسم یا به عنوان ابژه با آن برخورد کنم.
همانطور که در دیالوگی در این نمایش گفته می شود آیا ما جزوی از این منظره هستیم؟ پاسخی هم نمی دهد . بهرحال منظره را نقاشی نمی کنند واقعیت دارد.
*کار تلویزیونی جدید هم داشتید؟
یک کار شهاب عباسی شبکه نسیم کار کردم، کار جدی دیگر هم فعلا قرار نیست صحبت کنم.