اشنوگل، ادای دین سینمای ایران به شهدای غواص موضوع برنامه دیگری از «جهانآرا» شد.
میهمانان این برنامه علی سلیمانی، کارگردان فیلم و بازیگر و امیر کاوه از رزمندههای دفاع مقدس بودند. هادی حاجتمند کارگردان دیگر فیلم و وحید جلیلی مسئول دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب طی ارتباط زنده با جهانآرا در گفتگو شرکت کردند. محمدحسین بدری هم مجری کارشناس این برنامه بود.
سلیمانی در خصوص انگیزه ساخت فیلم گفت: فکر اولیه ساخت آن از هادی حاجتمند بود. قرار شد در باره شهدای غواص فیلمی بسازیم که البته این ماجرا شش هفت ماه قبل از تشییع بزرگ شهدای غواص بود. بنابر این شد با توافق صدا و سیمای خراسان رضوی راجع به شهدای غواص و قهرمان خاصی که مد نظرمان بود، یعنی سیانوش رحمانی فیلمی در مورد این شهدا بسازیم. وقتی وارد تحقیق و نگارش شدیم مطالب شگفتانگیزی دستمان آمد. مثلاً فهمیدم ما در دفاع مقدس از پانزده کشور اسیر داشتیم. گویی دفاع مقدس بهنوعی جنگ جهانی بود! 36 کشور مستقیماً به عراق کمک میکردند. در بقیه جنگهای جهان غواصها با اکسیژن نفس میکشیدند و تنها غواصهایی که با اشنوگل زیر آب تنفس میکردند غواصهای ما بودند. همین استفاده از اشنوگل دراماتیک است. ضمن اینکه جنگ و فقر فی نفسه دراماتیک هستند.
وی افزود: هر چه جلوتر رفتیم قصه بهتر شد، چون دو نفری را پیدا کردیم که برادر این طرف (گردان بزرگ غواصها) و خواهر آن طرف (منافقین) هر دو آدمهای بزرگی بودند. قصه واقعی دقیقاً این نبود، بلکه چیزهایی شبیه به این را داشتیم. در واقع ما درام را قوت دادیم. خواهری بعد از 30 سال برمیگردد و به او میگویند کسی که فکر میکردی شهید شده شهید نشده است. قصه از اینجا شروع میشود و موتور محرک و انگیزشی ما شد که فیلمنامه را نقطه به نقطه جلو ببریم.
این کارگردان در ادامه یادآوری کرد: تا یک هفته قبل از شوتینگ مدام فیلمنامه را عوض میکردیم، بعضی اوقات کلی و برخی مواقع با جزئیات. اصولاً فیلمسازی به خاطر کیفیت بالا سخت شده است. سختی این کار هم به خاطر جنگی بودنش بیشتر بود، اما لحظهای در هیچیک از جنبههای فیلم کمکاری نکردیم. جالب این است که فکر نمیکردیم بازخورد خوبی دریافت کنیم و مردم خوششان بیاید، مثلاً مردم چیزهایی را در فیلم میبینند که ما یا آنها را ندیده یا به آنها فکر نکردهایم.
وی یادآور شد: در کشور ما و جهان اتفاقاتی میافتند که اگر ما راجع به آنها فیلم نسازیم طرف مقابل سریعاً خوانش خودش را به تصویر خواهد کشید. مثلاً فاکسنیوز جدیداً اعلام کرده است در باره داعش چهار فیلم کلید خوردهاند که کارگردانان و بازیگرانشان هم مشهور نیستند.
کاوه گفت: در دورهای جنگ و دفاع مقدسی اتفاق افتاد و عدهای به پیام امامشان به جبهه رفتند که برنگردند و شهید شوند، مثل شهدای مدافع حرم. فرض ما این نبود که جنگ تمام میشود، بلکه در ذهنمان این بود که این جنگ حالا حالاها ادامه مییابد و راه قدس از کربلا میگذرد. فکر نمیکردیم روزی روایتی از جنگ شود، چون در منطقه که بودیم و همه شهید میشدند دوربینی نبود و فکر میکردیم اینها همینجا تمام و در تاریخ دفن شدند و همه با هم و راه و حرفهایمان مفقودالاثر شدیم. نمیدانستیم بزرگواری به عنوان کارگردان فیلم جبهه و جنگ پیدا میشود و جزء به جزء میپرسد و دو باره آن صحنهها خلق میشوند.
وی اشاره کرد: اگر یک فرش دوازده متری را در نظر بگیریم ما به عنوان یک بسیجی عادی مثلاً بیسیمچی یا تکتیرانداز یک نخ ناچیزش بودیم و نمیدانستیم کجای این جنگ قرار داریم. متولد سال 1348 هستم و سال 1364 در شانزده سالگی اولین بار که به جبهه رفتم ما را به هورالهویزه بردند. آن موقع آنجا سه متر آب داشت و مثل حالا نبود که خشک باشد و توفان ریزگرد داشته باشد. با دو قایق ما را به پایگاههایی که پلهای شناور خیبری میگفتند آوردند. چند پل هم سنگرمان شده بود. دو گونی نان خشک و تعدادی کنسرو گذاشتند و رفتند. خودمان هم ماهی میگرفتیم. آنجا بود که با آب آشنا شدیم. کلاً آموزشهای ما سه چهار هفتهای طول میکشید که به موقعیت بستگی داشت، اما تمرینها همیشه ادامه داشت.
این رزمنده دفاع مقدس توضیح داد: همیشه عملیات ما نامتقارن بود و مثلاً قرار نبود ناو را با ناو منهدم کنیم، بلکه قرار بود ناو را با نفر بزنیم. غواصی گردان خطشکن است، چه در خشکی و چه در آب. بچههایی که به گردانهای خطشکن میآمدند قدری ورزیدهتر و رزمندههایی بودند که غسل شهادت کرده بودند. خطشکنی در آب مسلماً خیلی سخت است. یک نمونهاش اینکه مقاومت بدنی بالایی میخواست که وقتی در زمستان وارد آب میشویم یخ نزنیم و بتوانیم پا بزنیم.
وی در پاسخ به این سئوال که «سختترین قسمت کار رزمندههای غواص کجاست؟» گفت: جایی که زیر تیربار نخوابیم. به ما میگفتند اگر نماز شب نخوانید زیر تیربار میخوابید. وقتی به خط دشمن حمله میکردیم تیربارها هوشیار میشدند. ضمن اینکه زمانی عملیات میکردیم که ماه در آسمان نباشد و ظلمات محض باشد. آن موقع با شروع تیراندازی دوشکاها و خاموش و روشن شدن تیربارها حرکت بچهها آهسته (slow motion) میشد. بهخوبی خاطرم هست وقتی بچهها تیر میخوردند تیر سرخ به بدنشان میخورد و سوراخ سوراخ میشدند و بعد خون بیرون میریخت. حالا باید زیر این تیربار در سنگر دشمن نارنجک بیندازید و حمله آنها را خنثی کنید تا بقیه بیایند.
این رزمنده لشکر 14 امام حسین(ع) در باره شهدای غواص دو سال گذشته خاطرنشان کرد: بعثیها وقتی اسیر میشدند هیچ انگیزهای نداشتند و کاملاً تسلیم میشدند، اما وقتی میگوییم «شهدای غواص دستبسته» خیلی معنی دارد، چون در همان اسارت هم رزمنده بودند و اگر دستشان باز بود عملیات میکردند و حماسه میآفریدند. مجبور شدند دستشان را ببندند که کتکشان بزنند و بدنشان را از بین ببرند. این شهید دستبسته خیلی پیام دارد. بیهوده دستش را نبسته بودند. روایتگری از جبهه بسیار مهم است. روزی که ما جبهه بودیم راهیان نوری که نبود و کسی برای روایتگری نمیجنگید و عملیات نمیکرد.
وی تصریح کرد: در فیلم اشنوگل نوشتهاند: «ادای دین به شهدای غواص»، یعنی باز هم پیام را خود شهدای غواص آوردهاند. شاید یکی از دلایلی که باعث میشود شهدای ما مرحله به مرحله بیایند این است که در هر مرحله حساسی میبینیم شهدا خودشان پیدا میشوند و سر و صدا به پا میکنند و مشعل هدایت دستشان است. در واقع پیامرسانی را به خود شهدا سپردهایم.
حاجتمند در ارتباط زنده گفت: برایم عجیب است چرا قبل از ما بزرگان سینما که عشق به تصویر کشیدن مرد به مفهوم واقعی را داشتند از این قهرمانان و پهلوانان چیزی نگفتند. کاش میگفتند که چه به سر جوانان ما آمده است و قرار بود چه به سر ایران بیاید و چه چیزی جلوی این اتفاق را گرفت. دم بچههای غواص گرم! وقتی این دوست ما از لحظه شهادت رزمندگان غواص میگفتند افسوس میخوردم که کاش پول داشتیم و لحظه شهادت آنها را میساختیم و به تصویر میکشیدیم. اگر شهدا اجازه بدهند انشاءالله تصمیم داریم باز هم از اینگونه فیلمها بسازیم.
وی در باره نحوه نمایش فیلم اظهار کرد: وقتی از جریان کلاسیک اکران فیلم در سینما ناامید شدیم به سمت پخشهای پارتیزانی حرکت کردیم. بنده و علی سلیمانی پوستر به دست وارد جاهایی میشویم که میدانیم مردم مخاطبان اصلی این فیلم هستند. با پوستر فیلم به تمامی تئاترها و کافیشاپهای مشهد سر زده و با افتخار مردم را به تماشای این فیلم دعوت کردهام. خدا را شکر میکنم این جریان که توسط پنج جوان مذهبی ـ حزباللهی و یک لا قبا اداره میشود موجب شده است سینماهای مشهد به سانسهای فوقالعاده کشیده شوند و الحمدلله ربالعالمین دارد اتفاق خوبی در مشهد میافتد. خواهش میکنم دوستان عزیزم در تهران این کار را بکنند تا شاهد اتفاقات بهتری باشیم.
این کارگردان در خصوص ناامیدی از روال عادی اکران فیلم در سینما اذعان کرد: ما داریم میدان بازی را انتخاب میکنیم. روال عادی اکران فیلم در سینما میدان بازیای بود که آفند و پدافندش را خوب بلد بودند لذا تصمیم گرفتیم میدان جدیدی را تعریف و در آن بازی کنیم. حالا ما انتخاب میکنیم کجا بیایید فیلم ما را ببینید. بنده به عنوان کارگردان هیچ شخصیت سلبریتی برای خودم تعریف نمیکنم. علی سلیمانی به اتفاق همسرش برای اشنوگل تراکت میزند و به نماز جمعه میرود و مردم را به تماشای فیلم دعوت میکند. همینطور بنده. ما این کارها را میکنیم تا مردم را به سینما دعوت کنیم که قصهای از غواصهای شهید بشنوند. این اتفاق نبرد نامتقارنی را ایجاد میکند که دیگر جریان مافیایی پخش خیلی توان مقابله با آن را ندارد.
در ادامه این گفتوگو سلیمانی در واکنش به این سئوال که آیا نسبت به عدم دیده شدن فیلم نگرانی نداشتید با بیان این مطلب که «آدمها همه فکر میکنند که درست فکر میکنند، ولی همان لحظه که خیال میکنی درست فکر میکنی، اشتباه فکر میکنی» ادامه داد: من و هادی همواره همدیگر را اصلاح میکردیم و به همدیگر گوشزد میکردیم. واقعیت این است که بعضی چیزها دست ما نیست. ما یک پیوستگی را طراحی کردیم و این را با عوامل مختلف فیلم به مشارکت هم گذاشتیم، ولی قضاوت در باره اینکه نتیجه چگونه بهدست خواهد آمد خیلی سخت است.
وی ضمن اشاره به اولین اکران فیلم اشنوگل در جشنواره فجر اذعان کرد: باور بفرمایید در اولین اکران دست و پایمان میلرزید و نفسمان بهشماره افتاده بود که قرار است چه اتفاقی بیفتد. ما در سالن عصر جدید همراه با 700 نفر این فیلم را دیدیم و خوشحالی ما فقط از این بابت بود که کسی از سالن بیرون نرفت و همگی قصه را دنبال میکردند.
کارگردان فیلم سینمایی اشنوگل در پاسخ به این سئوال که آیا وجود دو کارگردان برای یک فیلم مشکلساز نمیشود این موضوع را در سینمای جهان امری مرسوم دانست و توضیح داد: این کار سومین تجربه مشترک و من و هادی حاجتمند بود. در این کارها اینقدر ذهنیت مشترک بهوجود آمده بود که یادم نمیآید در باره پلانی اختلاف نظر داشته باشیم، ولی از قبل در باره همهچیز فکر کردیم. هادی در جزئیات خیلی دقیق است و من در کلیات. قرار بر این شد که من جلوی دوربین باشم و هادی پشت مانیتور مدیریت کند.
گفتوگوی تصویری با وحید جلیلی، فعال فرهنگی بخش دیگر برنامه شب گذشته جهانآرا بود.
جلیلی در ابتدای گفتوگوی خود با اشاره به قرعهکشی جامجهانی فوتبال که در آن ایران با تیمهای قدرتمندی همگروه شده است توضیح داد: همانطور که میدانیم ایران با تیم قدرتمندی مثل اسپانیا بازی خواهد کرد و چون این تیم، تیم ملی ماست احتمال برد این تیم در برابر ایران موجب عدم تماشای این بازی نخواهد شد، از فیلم ملی هم باید حمایت کنیم.
این فعال فرهنگی با بیان اینکه فیلمهای مثل اشنوگل فیلم خوب هستند چون ملی هستند و باید از آن حمایت کنیم اظهار داشت: بهترین حمایتی که میشود در باره یک اثر هنری داشت، بازخورد دادن است. حالا قرار است این بازخورد بهشکل اقتصادی یعنی فروش اینقدر بلیت ارائه شود یا یادداشتهایی که راجع به فیلم در مطبوعات و صفحات مجازی نوشته میشود.
وی ادامه داد: اگر ما بهدنبال این هستیم که فیلم و سینمای ملی داشته باشیم که در آن دردها و افتخارها و حماسهها و قهرمانهای ما منعکس میشود، نیازمند این است که از آن حمایت کنیم و اشنوگل این لیاقت را دارد که در این بلبشو سینمای سانسور که بعد از گذشت 40 سال از انقلاب، بسیاری از قهرمانان آن کوچکترین بازتابی در آئینه آن پیدا نمیکنند.
جلیلی در باره فیلم اشنوگل با بیان اینکه این فیلم یک روایت آبرومند و قابل دفاع و جذاب برای کسانی که دل در گرو آن حماسهها و قهرمانها دارند تأکید کرد: بهنظر میرسد با قاعده قرآنی «وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» ما باید نسبت به اتفاقات خوبی که میافتد واکنش نشان دهیم و در باره آنها حرف بزنیم. امیدوارم قصه اشنوگل نمونهای باشد که این موضوع را تجربه کنیم.
این فعال فرهنگی تصریح کرد: ما مانند غواصهای خط شکن به بسیجیهای خط شکن نیاز داریم که به هنرمندان متعهدی که با کمترین امکانات اثری اینچنینی میسازند دلگرمی بدهند، همانطور که در جنگ نامتقارن ما در هشتسال دفاع مقدس یکی از ابزارهایی که ما داشتیم و دشمنان ما نداشتند همین پشتوانه مردمی بود.
وی در پایان اظهاراتش با اشاره به اکرانهای مردمی جشنواره عمار که در آن فعالان فرهنگی از سراسر کشور به اکران فیلم در مساجد و کانونهای فرهنگی میکردند خاطرنشان کرد: این حرکت را برای فیلم اشنوگل هم خواهیم داشت، اما در همین مقطع اکران این فیلم هم میتوان امیدوار بود که اتفاقهای خوبی بیفتد و راه را برای دیگر فیلمهای از این قبیل هم باز کند.