متن یادداشت حمید جهانگیر فیضآبادی، رزمنده غواص و نویسنده کتاب «جنون مجنون» به این شرح می باشد:
«و اما اشنوگل … »
اصلاً هادی حاجتمند چرا سر بی دردش را دستمال بسته و وارد محیط پرتنش و بیرحمی شده که در آن جز پول و پارتی و عشق و حال و سلبریتیهای سلفیباز سگ و گربه دوست، ارزشی برای ارزشها وجود ندارد!؟
در عالم الآن سینما آیا جز شهرت و پول و پاگذاشتن روی ارزشها، چیز دیگری هم مگر هست؟ ما که بیخبریم اما خودشان اعتراف میکنند شهرت و شغلشان را مدیون اندام و چهره و لبخند و چشمک و ناز و ادایشان هستند.
و آنهایی که اهل لودگی نیستند و نان شرافتشان را میخوردند، باید بسوزند و بسازند و انواع فشارها و بیمحلیها و بیمهریها و بیکاریها را تحمل کنند.
خصوصاً اگر شهرستانی باشند و سوژه مورد نظر، مرتبط با حماسه عظیم دفاع مقدس و شهید و ایثار و حجاب و تقوا و ایمان و اسلام و قرآن و خدا و پیغمبر باشد.
گلسوژه ناب دفاع مقدس ما غواصی است. آب و فرات و اروند و تونل و فین و اشنوگل و… .
هادی حاجتمند دقیقاً سوژهای را هدفگذاری کرده که سرشار از حماسه و مظلومیت و غربت و عطش و خستگی کُشنده غواصانی است که بعد از ماهها آموزش سخت غواصی در اروند و کارون و بهمنشیر، می خواستند عملیات سرنوشت را رقم بزنند و تکلیف جنگ را یکسره کنند.
اما با همه خستگی بیامان آموزش و بی خوابی و شنا و غواصی و بدنسوزی، گرفتار موجهای سهمگین و خروشان، و آتش وحشیانه ضد هواییهای دو زمانه دشمن در میانه اروند شدند و آنهایی که ماندند، با دستان بسته زیر انبوهی از خاکهای سرد و ظلمانی زنده به گور شدند تا تاریخ، حماسه بزرگ صاحبان اشنوگل را دردمندانه و منصفانه به قضاوت بنشیند.
هادی جان! استقامت ارزشمند تو در این فضای رقابتی مسموم بسیار ستودنی
است. اگر بیمهری میبینی، شک نکن که راه و کارت خالصانه، درست و حساب شده و مورد عنایت خدا و شهداست.
اصلاً رمز و راز کار برای خدا و شهدا و دفاع مقدس، همین خون دل خوردنها و بیمهریها و انتقادها و بیمحلیهاست.
عَلَمی که بر دوش گرفتهای زمین نگذار هنرمند ارزشی شهر امام مهربانیها و
روی حمایت ما حساب کن…
رزمنده، تخریبچی و رفیق غواصان شهید:
حمید جهانگیر فیض آبادی
جنون مجنون آذرماه ۱۳۹۶