هنوز هم پشت میکروفن، دست و پایم می‌لرزد

این بازیگر پیشکسوت تاکید می‌کند ماندگارترین نقش را چند سال پیش در نمایش «حسنک وزیر» بازی کرد که او ایفاگر شخصیت بوسهل زوزنی بود و بشدت روی این نقش کار کرد تا بتواند لایه‌های مختلف این شخصیت را پیدا کند. به بهانه کارهای پورایمان در رادیو به گفت‌وگو با او نشستیم.

شما در همه این سال‌ها نقش‌های متفاوتی را تجربه کرده‌اید و به جای شخصیت‌های مختلف حرف زده‌اید. آیا هنوز هم با شور و علاقه پشت میکروفن رادیو می‌نشینید؟

شاید باورتان نشود، اما هنوز هم وقتی پشت میکروفن رادیو می‌نشینم، دست و پایم می‌لرزد.

چرا؟

چون رادیو عشقم هستم و عاشق کارم هستم. شاید این جمله کلیشه‌ای باشد و همکاران و دوستانم بارها این جمله را گفته باشند، اما من عاشقانه در رادیو کار می‌کنم. به همین دلیل هر وقت پشت میکروفن می‌نشینم دست و پایم می‌لرزد و با شور و علاقه کار می‌کنم.

برای کار کردن در رادیو فقط عشق اهمیت دارد؟

فقط عشق کافی نیست، توانمندی هم باید باشد. برای دنیای رادیو و بازیگری در آن علاوه بر عشق، توانمندی‌هایی هم لازم است که باعث ماندگاری می‌شود.

نقشی که به شما در نمایش رادیویی می‌دهند، برایتان فرقی می‌کند کوتاه یا بلند باشد؟

معمولاً می‌گویند نقش کوتاه و بلند ندارد، اما واقعیت این است نقش کوتاه داریم. مثلا شما ممکن است در یک نمایش رادیویی هفت قسمتی در یک صحنه بازی کنید که به قول سینمایی‌ها سکانس طلایی باشد و بسیار تاثیرگذار.

بنابراین این نقش کوتاه چون جایگاه ارزشمندی دارد، حائزاهمیت است. بگذارید برایتان مثالی بزنم. شما ممکن است خانه خودتان را طراحی کنید. نور خانه کم است، اما با روشن کردن یک آباژور به لحاظ نورپردازی متفاوت می‌شود. نقش کوتاه تاثیرگذار می‌تواند این گونه بوده و جلوه زیادی در نمایش داشته باشد.

ماندگارترین نقشی که در نمایش رادیویی بازی کردید، کدام نقش بوده است؟

من نقش‌های زیادی بازی کرده ام که هر کدام ویژگی‌های خاص خودش را داشته است، اما چند سال پیش در نمایش حسنک وزیر، نقش بوسهل زوزنی را بازی می‌کردم. برای این نقش خیلی تمرین کردم تا بتوانم لایه‌‌های مختلف شخصیت را پیدا کنم و این نمونه‌ای است از نقش‌های ماندگاری که در سال‌های کاری ‌‌ام بازی کرده‌ام. این نمایش به حدی زیبا بود که شنیده ام آن را در کلاس‌های هنری که در شهرستان‌ها برگزار می‌شود، می‌گذارند دانشجویان از آن یاد بگیرند.

آیا تا امروز نقشی بوده که حسرت آن به دلتان مانده باشد؟

کارگردان، بازیگران را برای نقش‌ها انتخاب می‌کند. وقتی من هم کارگردانی می‌کنم، سعی دارم برای هر نقشی، صدای دوستان را به خاطر بیاورم و بعد بر این اساس انتخاب کنم. ما بالای صد نفر بازیگر در رادیو داریم و باید کارگردان خیلی اشراف به صداها و توانمندی‌ها داشته باشد تا بتواند بازیگران را بجا برای نقش‌ها بگذارد. در مجموع کار سختی است. گاهی هم پیش آمده هنگام بازی در دلم گفته‌ام ای‌کاش نقش دیگری به من سپرده می‌شد که دوست دیگری آن را خلق می‌کند. البته صدایم در نیامده و چراغ خاموش به خودم گفته‌ام.

خب چرا پیشنهاد نکردید؟

چون عرف نیست این حرف را بزنیم و در ضمن سلیقه کارگردان حرف اول را می‌زند.

شما هم کارگردانی انجام می‌دهید و هم بازیگری. کدام یک دغدغه اصلی‌تان است؟

من بیشتر بازیگر هستم تا کارگردان. مسلما هر کدام ویژگی‌ها و جایگاه خودشان را دارند. برخی متن‌ها را دوست دارم بازی کنم و بعضی دیگر را کارگردانی.

از میان تئاتر، سینما، تلویزیون و رادیو، کدام یک را انتخاب می‌کنید؟

مسلماً رادیو را...

چرا؟

خلاقیت در رادیو به صدا ختم می‌شود. بازیگر باید سوار بر بال خیال، تمام صحنه را با تمام اجزایش برای شنونده به تصویر بکشد. وقتی نمایش رادیویی را گوش می‌‌دهید، اگر من در دنیای بازیگری حتی خط فرضی خودم و میکروفن را رعایت نکنم، تصویری که به شما می‌‌دهم، قاعدتا فلو خواهد بود و اگر نقش خلبان، پزشک، کارمند و ... را بازی کنم و با نقش هماهنگ نشوم، برایتان جذاب نخواهد بود. رادیو اصلا قابل مقایسه با تئاتر، سینما و تلویزیون نیست، تلویزیون نور و رنگ دارد و مخاطب، بازیگر را می‌بیند، اما در رادیو باید همه اینها را با صدا خلق کرد. باید با صدایم بگویم این شخصیت چاق است یا لاغر و ... ضمن این که بازیگری در رادیو موفق است که خودش را به جای شنونده بگذارد.

البته ماندگاری تصویر بیشتر است.

به نظرم رادیو مغفول مانده است. شما می‌توانید مشغول به هر کاری در خانه و اداره باشید، اما همزمان به رادیو هم گوش بدهید. این رسانه به هیچ وجه مزاحم نیست؛ اما تلویزیون، سینما و تئاتر این‌طور نیست، شما باید پای نمایش یا فیلم بنشینید. در ضمن رادیو ویژگی‌ها و ارزش‌های خودش را دارد و جایگاهش هم ماندگار است.

من بارها نقش ناصرالدین شاه را در رادیو بازی کرده ام، اما باید همیشه سعی کنم به گونه‌ای با صدایم بازی کنم که برای مخاطب تازگی داشته باشد. باید طوری با صدا بازی کرد که اگر شخصیت بی حوصله هم است، کاملا با صدا مشخص شود.

ما در رادیو از طریق صدا باید ویژگی‌های روحی شخصیت را به شنونده انتقال بدهیم. بنابراین کار راحتی نیست. وقتی قرار است من نقش یک فرد در تاریخ گذشته را بازی کنم، به عکس‌های او نگاه می‌کنم تا بهتر بتوانم از طریق صدا، نقشش را بازی کنم.

شخصیت‌های روز را چه می‌کنید؟

برای شخصیت‌های روز از دیالوگ‌هایی که نویسنده نوشته، استفاده می‌کنم.

اگر قرار باشد حق انتخاب دوباره داشته باشید، باز هم از میان همه رسانه‌ها، رادیو را انتخاب می‌کنید؟

بله، دوباره رادیو را انتخاب می‌کنم.