این هفته سینمای ایران با چند فیلم جدید به کار خود ادامه میدهد.
*خفگی
کارگردان: فریدون جیرانی
بازیگران: نوید محمد زاده، الناز شاکر دوست، پردیس احمدیه، غلامحسین لطفى، احسان امانى، اسدالله یکتا. با هنرمندى ماهایا پطروسیان و با حضور افتخارى پولاد کیمیایى
خفگی
ژانر: اجتماعی +۱۸
خلاصه فیلم: صحرا مشرقی پرستار یک بیمارستان روانی است. مسعود سازگار همسرش را که ظاهراً دیوانه شده در این بیمارستان بستری میکند. صحرا مشرقی وقتی با همسر مسعود آشنا میشود، پی به حقایقی عجیب از زندگی آنها میبرد و ناخواسته وارد ماجراهایی میشود...
نظر منتقد: (خطر لو رفتن داستان) این فیلم که در نگاه اول، تداعیگر فیلمهای نوآر است. با فیلمنامهای همراه میشود که به نظر میرسد اقتباسی از فیلم سرگیجه (Vertigo) هیچکاک باشد. فیلم، سیاه و سفید کار شده است و میتوان گفت شاید ایده ساخت چنین فیلمی بعد از موفقیت فیلم «دختری که تنها به خانه باز میگردد » اثر کارگردان ایرانی انگلیسی خانم آنا لیلی امیر پور به ذهن کارگردان رسیده است.
بی شک فریدون جیرانی تمام تلاشش را کرده است که فیلم بتواند مخاطب را تا لحظه آخر مجذوب خود کند اما در این بین به دلیل عجلهای که برای رساندن فیلم به جشنواره شده، گاهی سکانسهایی را شاهد هستیم که نبود آنها مطمئناً از بودنشان ارجحتر بود. نقش منصور (پولاد کیمیایی) در این فیلم یک نقش کاملاً فرعی است.
تداعیگر فیلمهای نوآر است
در نهایت میتوان چنین برداشت کرد که داستان دو شخصیت اصلی دارد، یک طرف دختری با دو شخصیت مثبت (پردیس احمدیه) و شخصیت منفی (الناز شاکر دوست) و در طرف دیگر پسری با دو شخصیت مثبت (نوید محمد زاده) و شخصیت منفی (پولاد کیمیایی) حضور دارد و شاهد هستیم که در نهایت شخصیت مثبت مرد داستان با کشتن شخصیت منفی زن داستان، به تاریکی و دنیای بی رنگ حاکم بر فضای فیلم نقطه پایانی میگذارد و به سمت نور و روشنایی و صد البته دنیایی پر از رنگ حرکت میکند.
فروش تا امروز: ۲٬۵۷۰٬۰۰۰
*شنل
کارگردان: حسین کندری
بازیگران: باران کوثرى، رضا بهبودى، بهار کاتوزى، مسعود فروتن، بابک انصاری، مهدى حسینى نیا و آیسان حداد
شنل
ژانر: اجتماعی
خلاصه فیلم: خیلی طول میکشه باور کنی که دیگه منو نمی بینی. شنیدی چی گفتم صحرا؟
نظر منتقد: (خطر لو رفتن داستان) بیست دقیقه اول زمان فیلم فکر میکنید بیننده یک تریلر هیجانانگیز و پررمز و راز هستید؛ اما هرچه فیلم بیشتر پیش میرود، همانطور که دروغهای شخصیتها رو میشود و انگیزههایشان آشکار میشود، «شنل» همدست خودش را رو میکند که نهتنها فیلم هیجانانگیزی نیست بلکه یک فیلم واقعاً بد است. از همه ویژگیهای خوبی که اول فیلم دیدهایم فقط کابوسی میماند که انگار قصد تمام شدن هم ندارد.
کش مکش کاراکترها، نیات پنهانی که یکی پس از دیگری رو میشوند، سیر غیرمنطقی حوادث و بازی عجیب بد باران کوثری، فقط حس تماشای یک کابوس مغشوش را به بیننده القا میکند. «شنل» در ابتدا بهاشتباه آدرس شاهکارهای روانشناسی و دلهرهآوری چون «آنچه در زیر پنهان است» رابرت زمه کیس را میدهد. مردی که فکر میکردیم یک کارگر معصوم و وظیفهشناس است، ناگهان به یک شیطان بهتماممعنا تبدیل میشود و زنی بی خبر از همهجا که در دام این مرد پلید گرفتار آمده است، همه نشان از تعلیق و نقطه اوجی دارند که علیرغم انتظار بیصبرانه بیننده هرگز اتفاق نمیافتد.
فقط حس تماشای یک کابوس مغشوش را به بیننده القا میکند
هنگام تماشای «شنل» احساس میکنید راشهایی از یک فیلم بلند را میبینید که هنوز نظم نگرفتهاند و تدویننشدهاند و کامل فیلمبرداری نشدهاند. در بهترین حالت پایانبندی شنل بهگونهای است که مخاطبان همچنان کنجکاو نشستهاند تا سکانس بعدی را ببینند و با بالا آمدن تیتراژ خندههای تمسخرآمیز و ناشی از ناباوری سالن را پر میکند؛ اما شاید بد نباشد به این نکته اشارهکنیم که با دیدن «شنل» پی میبریم که امسال چه تعداد از فیلمها، با محوریت زنان و مشکلات آنها ساخته شدند یا پرداختی زنانه داشتند.
این موضوعیت یافتن نگاه و رویکرد زنانه، بهخودیخود و بدون در نظر گرفتن فیلمساز و اثر نهایی میتواند اتفاق خوبی باشد. بهشرط اینکه در این راه هم بهافراط نرویم و سینمایمان پر نشود از درد و دلهای فمینیستی و خالهزنک وار و یا بدتر از آن احساسات بیحدومرز و کورکننده که هیچ سنخیتی با سینما نمیتواند داشته باشد.
فروش تا امروز: اکران جدید
*آزاد به قید شرط
کارگردان: حسین شهابی
بازیگران: امیر جعفری، شقایق فراهانی، لیلا اوتادی، دیبا زاهدی، امیررضا دلاوری، رامین راستاد، امیر داژاکام، احمد نیکپور، شکرخدا گودرزی، علیرضا ثانی فر، وحید رستم پور گیلان، محمد کارهمت، فر شین طهماسب...
آزاد به قید شرط
ژانر: اجتماعی
خلاصه فیلم: این فیلم به بررسی مشکلات اجتماعی و زندگی زندانیان آزاد شده پس از تحمل حبس طولانی مدت میپردازد.
نظر منتقد: آخرین ساخته حسین شهابی به خوبی شکل میگیرد، به خوبی پیش میرود و به خوبی به پایان میرسد اما با ریتمی کند. هر چند آزاد به قید شرط میتواند مخاطب را در تمام طول فیلم با خود همراه کند اما خستگی مخاطبان عمومیتر سینما در هنگام مشاهده فیلم قابل کتمان نیست. ریتم کند اثر که البته با تدوین مجدد و حذف سکانسهای کم اهمیت تر بهبود چشمگیری خواهد یافت فضای فیلم را به سینمای جشنواره پسند نزدیک کرده است.
در جمله قبل به این دلیل از واژه کم اهمیت استفاده شد که خوشبختانه سکانس کاملاً زائد در فیلم وجود ندارد. این نکته نشان از پختگی فیلمساز در کارگردانی اثر دارد. از نظر عدهای، میتوان میزان حرفهای بودن هر کارگردانی را با میزان شجاعت او در حذف سکانسهای فیلمش سنجید. نقطه قوت دیگر آخرین ساخته جناب شهابی بازیهای روان فیلم است. این نقطه قوت تأثیر بسزایی در ارتباط مخاطب با فیلم داشته است.
سکانس کاملاً زائد در فیلم وجود ندارد
در این مزیت نقش بازیگران مکمل پررنگ تر از شخصیتهای اصلی فیلم است. از میان این شخصیتها بازی امیررضا دلاوری که جایگاه مرشد را میان اطرافیان کمالی دارد بیش از سایرین به چشم میآید. چرا که توانسته با لحن و سبک بازی خود میان با شخصیتهای تیپیکال مشابه که در بسیاری آثار به چشم میآیند فاصله گذاری کرده و نقش خود را از دام شعارزدگی برهاند.
فروش تا امروز: اکران جدید
*خانه دختر
کارگردان: شهرام شاهحسینی
بازیگران: حامد بهداد، باران کوثری، پگاه آهنگرانی، رعنا آزادی ور، بابک کریمی، بهناز جعفری، محمدرضا هدایتی، نسیم ادبی، امیرعلی نبویان، پردیس احمدیه، نادر فلاح، مانیشاهحسنی و رویا تیموریان
ژانر: اجتماعی +۱۵
خلاصه فیلم: مردی به نام مرتضی قصد دارد خانه کوچکشان را زیر قیمت بفروشد تا زودتر از محله و نگاه سنگین مردمانش فرار کند ...
نظر منتقد: « خانه دختر» دربرگیرنده سوژهای است که امروزه کمتر میتوان نشانههایی از آن در سطح اجتماع یافت. حتی با اینکه سوژه اصلی فیلم در «خانه دختر» جامعه سنتی ایران است، اما به نظر میرسد که حتی جامعه سنتی هم سالهاست از آنچه که در فیلم به نمایش در میآید گذشتهاند و بحث معاینه پزشکی دختر قبل از ازدواج، موردی منسوخ شده تلقی میگردد. با این حال شاید اگر جغرافیای فیلم تغییر میکرد و داستان در ناکجا آبادی که نشانی از جامعه متمدن در آن به چشم نمیخورد روایت میشد، میتوانستیم بیشتر با جزئیات داستان همراه شویم اما قصه اصلی «خانه دختر» به دور از واقعیتهای امروز جامعه است.
«خانه دختر» اثر جسوری است
نگاه فیلمساز به شخصیت اصلی داستان نیز میتواند عاملی برای ضعف اثر باشد. نگاه ضعیف و سنتی که به سختی میتوان نمونه امروزی برای آن یافت. درواقع شاید سمیرا ما به ازای اجتماعی چندانی در جامعه امروز ایران نداشته باشد. شاید بهتر میبود فیلمساز بهجای آنکه سمیرا را تا این حد ضعیف و بی دست و پا نشان دهد، کمی استقلال فکری را در پرداخت او در نظر میگرفت تا بدین حد این شخصیت تا این حد منفعل به نظر نرسد. او مانند زنان دهه هفتاد سینمای ایران، توهینهای فراوانی میشنود اما به جای مقابله با این حجم از بیفرهنگی و توهینها، آن را در خود میریزد و سخن نمیگوید.
شخصیتی که شهبازی در «خانه دختر» خلق کرده حقارت بی انتهایی دارد که مخاطب تنها یک گزینه خواهد داشت و آن آنکه برای او دلسوزی اجباری نماید! در این بین اما فیلم بازیهای نسبتاً خوبی دارد که میتواند مخاطبش را راضی نماید. بازی کنترل شده حامد بهداد خبر خوبی برای تماشاگر فیلم است و البته بازی خوب پگاه آهنگرانی که پس از مدتها یک بازی خوب را از او شاهد هستیم. پردیس احمدیه نیز که سال گذشته فیلم موفق «لاک قرمز» را از او شاهد بودیم، در اینجا نیز علیرغم ضعف شخصیتپردازیاش، بازی خوبی از خود به نمایش گذاشته است. رعنا آزادی ور که البته سوژه اصلی فیلم است، تقریباً همان شکل و شمایلی را به نمایش گذاشته که اغلب از او در سینما شاهد بودهایم یعنی دختری ساکت و آرام که به جای اعتراض، خودخوری میکند!
بابک کریمی نیز در نقش پدر، پذیرفتنی است. «خانه دختر» اثر جسوری است و این را میتوان در موضوعات مطرح شده در فیلم که همگی به شک و تردید در رابطه قبل از ازدواج میگذرد مشاهده نمود، اما رویکرد فیلمساز برای پرداخت به این موضوعات چه بوده؟ فیلم در پرداخت سوژه و گرهگشایی دچار ضعیف بوده و از این جهت روایت شلختهای دارد. از سوی دیگر نمیتواند شخصیت بسازد و برای تبدیل اثر به یک ملودرام اجتماعی، هر بلای ممکن را که میشد به راحتی حل و فصل کرد، به سر سمیرا میآورد و با سکوت و فرار سمیرا به یک بحران تبدیل میکند. بحرانی که تبدیل به معضل اجتماعی نمیشود و به نظر میرسد بی خود و بی جهت در حال کِش آمدن است.
*فیلم با حذف سکانسهای کلیدی و مهم سرانجام بعد از سه سال توقیف اکران شد.
فروش تا امروز: ۵۷۶٬۴۰۰٬۰۰۰
*زرد
کارگردان: مصطفی تقی زاده
بازیگران: بهرام رادان، ساره بیات، شهرام حقیقت دوست، بهاره کیان افشار و مهرداد صدیقیان. امیرعلی نبویان، آناهیتا درگاهی، علیرضا استادی، متین ستوده، مرتضی تقی زاده، علی صالحی، شهروز دل افکار، رومینا رفیعا، رضا شمسالدین، فرهاد مهدوی، حسین نائینی و حسین مهری
زرد
ژانر: اجتماعی
خلاصه فیلم: آدمهای عجیبی هستیم... امروزمون با فردا خیلی فرق میکنه
نظر منتقد: مانند بسیاری از ساختههای امروز سینمای ایران، «زرد» متأثر از سینمای اصغر فرهادی است، اما با کیفیت به مراتب پائین تر از آثار وی. داستان درباره کشمکش افراد گوناگون در فیلم و نمایان شدن چهره دیگر افراد در زمان بحران است؛ اما بحرانی که به زور در فیلمنامه گنجانده شده و منطقی برای آن در نظر گرفته نشده است.
یک اثر اجتماعی معمولاً به بخشی از معضلات اجتماعی میپردازد و آن را بسط و گسترش میدهد؛ اما در «زرد» تقریباً تمام معضلات اجتماعی در داستان گنجانده شده. معضلاتی نظیر فرار مغزها، خیانت، کلاهبرداری، مرگ، فقر و... که زمان کافی برای پرداخت هیچکدام در نظر گرفته نشده و در حد طرح مسئله باقیماندهاند. بخش زیادی از فیلم به جیغ و فریاد میگذرد. دعواهایی که فقط دقایق فیلم را افزایش دادهاند و ارزش دیگری ندارند.
تقریباً تمام معضلات اجتماعی در داستان گنجانده شده
رویکرد مصطفی تقی زاده در ساخت «زرد» در مجموع به سمت سانتی مانتالیسم رفته و قصد دارد به هر شکل ممکن احساسات مخاطبش را تحریک نماید. «زرد» همان راهی را میرود که ساختههای اجتماعی یک سال اخیر سینمای ایران رفته است یعنی مطرح کردن فقر و بدبختی چند انسان و سپس فروپاشی زندگی آنان؛ اما فیلمساز در این بین حرف جدیدی که مختص به او باشد، برای گفتن ندارد و صرفاً راوی موقعیتهایی است که فیلمسازان دیگر به مراتب آن را بهتر به تصویر کشیدهاند.
فروش تا امروز: ۱٬۸۴۰٬۱۰۶٬۰۰۰
*من و شارمین
کارگردان: بیژن شیر مرز
بازیگران: ویشکا آسایش، پژمان بازغی، سحر قریشی، نیما شاهرخ شاهی، رامین ناصر نصیر، محمود جعفری، آتش تقی پور، زهره حمیدی، پورانداخت مهیمن، فریبا نادری، نیلوفر پارسا و گوهر خیراندیش و مجید صالحی
من و شارمین
ژانر: کمدی خانوادگی
خلاصه فیلم: همه ما یه نیمه گمشده داریم، اما فقط یه نفر تو دنیا هست که اسم نیمه گمشدهاش «شارمین اصل کوپال» است.
نظر منتقد: «من و شارمین» اثر سطحی است اما بههرحال، به سمت ابتذال پیش نمیرود و با متوسل شدن به شوخیهای جنسی، سعی در جذب مخاطبش ندارد. جزئیاتی در فیلم وجود ندارد که بتواند مخاطب را تا انتهای داستان جذب نماید. روند کلی داستان تکرار کلیشههای به هم رساندن یک مرد و زن نامتناجس است که در سالهای اخیر در سینمای ایران رونق داشته است،
اثر سطحی است اما بههرحال، به سمت ابتذال پیش نمیرود
بدون هیچ نوآوری خاصی.«من و شارمین» در هنگام فیلمبرداری صحنههای معدودی که نیاز به حضور بدلکار هست، بسیار ناامید کننده است. پژمان بازغی و ویشکا آسایش بازیهای خشک و ناامید کنندهای از خود به نمایش گذاشتهاند. اصولاً جای دادن بازغی در چارچوبی که فیلم مد نظر داشته، اشتباه بزرگی بوده و منجر به ارائه بازیهای ناامید کننده دو بازیگر فیلم شده است. دیگر بازیگران فیلم از جمله سحر قریشی و مجید صالحی نیز همانی هستند که در سالهای اخیر بودهاند.
فروش تا امروز: ۱٬۰۸۴٬۱۶۷٬۰۰۰
*مالاریا
کارگردان: پرویز شهبازی
بازیگران: ساعد سهیلی، ساغر قناعت، آذرخش فراهانی، آزاده نامداری
مالاریا
ژانر: اجتماعی
خلاصه فیلم: داستان دختر و پسری است که در تهرانگردیهای خود با مردی برخورد میکنند که مشکلی دارد. آنها سعی میکنند راه حلی برای این مشکل پیدا کنند.
نظر منتقد: نام پرویز شهبازی، کافی است تا فیلمی را جالبتوجه کند و شمارا به سمت خود بکشد. پرویز شهبازی از آن دسته فیلمسازانی است که میتوان در گروه فیلمسازان مؤلف قرارشان داد. تکنیک فیلمسازی وی و درونمایه اصلی کارهایش وی را بهعنوان فیلمسازی که خط حرفهای و کاریاش را با پرداختن به موضوعات و دغدغه جوانان طی میکند مطرح میسازد. همچنین شهبازی آشکارا تحت تأثیر نظریه ساختارگرایانه فیلمسازی میکند و با به تصویر کشیدن تفاوتها و تقابلها در بطن اثرش، روایت را معنا و مفهوم میبخشد و بیننده را بهطرف نتیجهگیری مدنظرش سوق میدهد.
«مالاریا» هم کاملاً در ادامه مسیر فیلمسازی شهبازی و در ادامه فیلمهایی چون «دربند» و «نفس عمیق» قرار دارد؛ اما تفاوت «مالاریا» باکارهای قبلی شهبازی پختگی است که در پرداخت و روایت این فیلم میبینیم. شاید «دربند» بهواسطه منطق رواییاش چندان قانعکننده نبود، اما «مالاریا» با فیلمنامهای پخته میتواند بینندهاش را همراه کند و حتی ایراداتش را در پس تکنیکها و بازیهای تصویری پنهان کند. اساساً ایرادات وارده به «مالاریا» و در کل همه آثار شهبازی هم در این مقوله جای میگیرد.
فیلم رئالیستی است که با همه فیلمهای واقعگرای این روزها فرق دارد
شهبازی آنقدر مجذوب تکنیکهای تصویریاش میشود که از روایت و پیشبرد آن غافل میشود. ایرادی که در «مالاریا» هم هست اما کمتر به چشم میآید و بهتر پنهانشده است.«مالاریا» همانطور که گفتیم نسبت به سایر آثار شهبازی یکقدم جلوتر است و پختهترین کارش تا امروز است. تعدد کاراکترها، خرده روایتهایی که هرکدام به روایت کلی میافزایند و دکوپاژهای چشمگیر «مالاریا» اثبات این مدعاست.
درنهایت، «مالاریا» فیلم رئالیستی است که با همه فیلمهای واقعگرای این روزها فرق دارد. ممکن است سبککاری شهبازی را بپسندید یا از آن متنفر باشید؛ اما نمیتوانید از کنار آثار وی بیتفاوت بگذرید، مسلماً پرویز شهبازی یکی از مهمترین فیلمسازهای این روزهای سینمای ایران است و میتوان امیدوار بود که هنوز بهترین کارش را نساخته است.
فروش تا امروز: ۱۲۳٬۸۱۴٬۰۰۰
قهرمانان کوچک
کارگردان: حسین قناعت
بازیگران: برزو ارجمند، بیژن بنفشه خواه بهنوش بختیاری، آناهیتا همتی، ارژنگ امیرفضلی، نادر سلیمانی، شهرام قائدی، عباس محبوب، یوسف کرمی (قهرمان المپیک در نقش خودش)، افشین سنگ چاپ، ابراهیم شفیعی، فرهاد بشارتی، مینا سلیمانی، مرتضی رستمی، فرزاد حاتمیان
قهرمانان کوچک
ژانر: کودک و نوجوان
خلاصه فیلم: چهار کودک و نوجوان هفت تا یازدهساله تکواندوکار که پدرانشان، کارگران یک کارخانه تولید لوازمالتحریر در شُرُفِ تعطیلی هستند، برای جلوگیری از بیکاری پدرانشان و گیر انداختن قاچاقچیانِ این کالا که در واقع عاملینِ اصلی این تعطیلی هستند، به تعقیبِ آنها میپردازند، ماجراهایی شاد، اکشن و سرگرمکننده را رقم میزنند و ...
نظر منتقد: به سازندگان «قهرمانان کوچک» باید تبریک گفت که بعد از سالها، باز هم بی اغراق بعد از سالها، یک اتفاق ویژه را در سینمای کودک رقم زدهاند و با یک قصه سرراست و زیبا و بدون سوءاستفاده از روابط عاشقانه، موسیقیهای تند، آرایشهای غلیظ و… یک فیلم «پاک» ساختهاند.
یک اتفاق ویژه را در سینمای کودک رقم زدهاند
فیلمی که خانواده و ارزش روابط خانوادگی در جامعه ایرانی را نمایش داده، اهمیت ورزش برای کودک و نوجوان را تذکر داده و پیام اصلیاش، «خرید تولید ملی» را بهخوبی منتقل کرده است. فرزند شما بعد از دیدن فیلم، احتمالاً دیگر تمایلی به خرید کالای خارجی نخواهد داشت و شما در آینده با استفاده از خاطره فیلم، میتوانید او را از خرید کالای خارجی منصرف کنید.
فروش تا امروز: ۴۱۴٬۸۰۸٬۰۰۰
*زیر سقف دودی
کارگردان: پوران درخشنده
بازیگران: فرهاد اصلانی، مریلا زارعی، بهنوش طباطبایی، هوشنگ توکلی، مریم بوبانی، هادی مرزبان، فریبا متخصص، شهرام حقیقت دوست، رسول نجفیان، نفیسه روشن، آزیتا حاجیان، حسام نواب صفوی و فرشید زارعیفرد
زیر سقف دودی
ژانر: اجتماعی
خلاصه فیلم: «زیر سقف دودی» به موضوع طلاق عاطفی میان زوجها میپردازد
نظر منتقد: (خطر لو رفتن داستان) آخرین اثر پوران درخشنده، یعنی «زیر سقف دودی» پایینتر از حد انتظار و هر استانداردی که برای چنین سینماگری تعریف میشود ظاهرشده است. واقعاً بیجا به نظر میرسد که فیلم کارگردان باسابقهای چون درخشنده را از لحاظ و دکوپاژ و تکنیکهای سینمایی بررسی کرد؛ اما آخرین اثر این فیلمساز ایرانی، در پیشپاافتادهترین جزئیات هم ضعف اساسی دارد. استفاده از هلی شاتهای بیدلیل که هیچ نقشی در روایت ندارند و این روزها به دلیل در دسترس بودن امکانات بسیار باب شدهاند، دوربینی که اکثر فیلم ثابت است و بیشتر نقش نظارهگر دارد، تدوینی که اوج خلاقیتش به نماهای اورشولدر در ماشین ختم میشوند.
بازی فرهاد اصلانی و مریلا زارعی در نقشهای تکراری و بازی خام و پرورش نیافته نا بازیگران فقط تعدادی از مشکلات فیلم درخشنده است. درخشنده که در جشنواره سی و یکم با فیلم «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» حضور داشت و اتفاقاً موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم از نگاه مردم هم شد، بعد از پنج سال دوری با فیلمی بازگشته است که بیش از آنکه دراماتیک و سینمایی باشد شبیه سریالهای تلویزیونی پندآموز و سطحی که سالها قبل از تلویزیون پخش میشد، است. در بهترین حالت «زیر سقف دودی» یک تلهفیلم تبلیغاتی و بهشدت شعارزده است که احتمالاً به سفارش یکنهاد خاص برای فرهنگسازی ساختهشده است.
«زیر سقف دودی» یک تلهفیلم تبلیغاتی و بهشدت شعارزده است
سکانسهای حضور روانشناس در فیلم و پند و اندرزهایش که قرار است زن و شوهر فیلم را به راه راست هدایت کند، عیناً شبیه حضور کارشناسان پزشکی و روانشناسی در برنامههای تلویزیونی است. شعارزدگی و دیالوگهای پرطمطراق فمینیستی باعث میشود احساس کنید در حال تماشای فیلمی از تهمینه میلانی هستید، آنهم نه فیلمی که ممکن است امروز بسازد بلکه بیشتر شبیه فیلمهای دهه هفتاد وی است. نگاه کلیشهای درخشنده به جوانان و زندگی امروزهشان چنان مضحک است که حتی خندهدار هم نیست.
اوج فاجعه فیلم جایی است که جوانان از راه به درشده در حال انجام خالکوبی هستند و ناگاه به یاد سکانسی از فیلم «خوب، بد، جلف» قاسمخانی میافتیم که در خانه خلافکاران هرکس مشغول کار خلافی است و دو جوان هم در حال انجام خالکوبی هستند. وقتی با این حد از کلیشه و شعارزدگی روبرو میشوید دیگر نمیدانید بخندید یا گریه کنید. آموزههای اخلاقی فیلم در حد کلاس تنظیم خانواده است که به دانشجویان یاد میدهند مهمترین قسمت روابط زناشویی عشقورزی است. این را همه جوانان امروزی به لطف برنامه درسیشان میدانند.
زوجهایی هم که سنشان از این آموزشها گذشته درست مثل شیرین و بهرام در فیلم، این آموزشها چندان به کارشان نمیآید. تصویر کودکان بهعنوان قربانیان روابط پیچیده زناشویی گرچه در نوع خود میتواند جالب باشد اما پرداخت درخشنده این موضوع را در حد همان کارهای کلیشهای تلویزیون یا حتی «بچههای طلاق» تهمینه میلانی پایین آورده است و فیلمی شعارزده و سطحی پدید آورده است. ورود کودک گریان و معلول خلافکار فیلم دیگر تیر نهایی است تا فاتحه «زیر سقف دودی» خوانده شود. این حجم از احساسات گرایی، دیالوگهایی چون زن نیستی تا حال من بفهمی هیچ جایی در فیلمهای امروزی ما ندارد.
همه اینها به این معنی نیست که درخشنده با ترسیم موضوعی چون طلاق عاطفی، به بیراهه رفته است. خیر، اتفاقاً چنین موضوعی میتوانست خیلی هم جالب باشد؛ اما درخشنده با رویکرد بسیار زنانه و فمینیستی و نگاهی سطحی و شعاری فیلمی تبلیغاتی ساخته که میتواند بهعنوان مرجعی برای دختران و پسران قبل از ازدواج مورداستفاده قرار بگیرد و بهجای شرکت در کلاسهای تنظیمشده، از این فیلم استفاده کنند.
فروش تا امروز: ۲٬۷۹۶٬۲۷۶٬۰۰۰
*دریاچه ماهی
کارگردان: مریم دوستی
بازیگران: نادر فلاح، ستاره اسکندری، افشین هاشمی، حدیثه تهرانی، صحرا اسدالهی، لاله اسکندری، حسین باشه آهنگر و مجتبی پیرزاده
دریاچه ماهی
ژانر: دفاع مقدس
خلاصه فیلم: روایتی متفاوت از شهدای هنوز بر جای مانده کانال ماهی دارد. این فیلم نگاهی به وقایع پس از جنگ دارد و داستان چند خانواده را روایت میکند که در نقطه مشترکی به یکدیگر میرسند و در این میان عشق گمشدهای پیدا میشود.
نظر منتقد: مریم دوستی پیش از اینکه اولین فیلم سینماییاش یعنی دریاچه ماهی را بسازد در عرصه کارگردانی فیلم کوتاه، نزدیک به سی اثر ساخته است، دریاچه ماهی نگاهی به وقایع پس از جنگ دارد فیلم در مضمون توانسته به آن هدف نهایی فیلمساز نزدیک شود اما آنچه که در فیلم دریاچه ماهی به عنوان ضعف دیده میشود پرداخت سطحی در ساختار روایی و شخصیتپردازیها و بی کشش بودن درام است، به طوری که فیلمساز سعی داشته در مسیر اصلی درام حرکت کند و به کرامت و بصیرت رضا روشن بپردازد اما بعضی از خرده روایتهایی که در فیلم وجود دارد در خط روایی فیلم بی تأثیر است و موجب آسیبهای ساختاری شده است به طوری که انگار فیلمساز با طرح کلی به سراغ ساخت دریاچه ماهی رفته است.
به همین دلیل دوستی به شدت تحت تأثیر خلق شخصیت اولش بوده و نتوانسته به روایت و نوع لحن بپردازد در چنین شرایطی فیلم فاقد عمق لازم در پرداخت میشود، از همین جهت دنیای ذهنی رضا روشن از دقیقه پنجاه به بعد خسته کننده میشود چرا که دوستی فیلمش را از جای درستی شروع میکند اما در میانههای فیلم کمی شعاری میشود، از طرفی دیگر فیلمساز در طراحی شخصیت رضا روشن کمی کوتاهی کرده است به طوری که در شروع فیلم ما او را در جنگ میبینیم که دارای کرامت و بصیرت الهی ست و میتواند با یک شهید حرف بزند.
دریاچه ماهی شاید روی کاغذ بتواند خواننده را جذب کند
اما بعد از چند سکانس قصه به دهه نود میرسد حالا رضا روشن خوابهای آشفته میبیند در خلسه زندگی میکند و خواب همرزمهای خودش را میبیند که در دریاچه ماهی در زمان جنگ کشتهشدهاند اما پیکرشان پیدا نشده، فیلمساز بیست و هشت سال از زندگی رضا را نشان نمیدهد و تماشاگر هم نمیتواند این موقعیت و فضای به وجود آمده را درک کند، یعنی رضا روشن اینهمه سال چگونه زندگی کرده است؟ بهتر میبود که این کرامت و بصیرت در قالب متقاعدکنندهای به تصویر تبدیل میشد، دریاچه ماهی شاید روی کاغذ بتواند خواننده را جذب کند اما این فیلم در پرده سینما حتی نمیتواند تاثیربرانگیز باشد، زیرا که قصه پتانسیل لازم را در سینما ندارد اگر این فیلم در قالب یک مینی سریال در هفته دفاع مقدس پخش میشد میتوانست کمبودهای لازم را در قصهپردازی جبران کند و یا فضاپردازی ها را گسترده کند.
فروش تا امروز: ۲۳٬۴۶۷٬۰۰۰