در پی پخش شدن انیمیشنهای «ترولز»، «اسمارفز» و «لگو» و موفقیتهایی که طی یکی دو سال اخیر به نامشان نوشته شد، طبعاً نوبت باید به «ایموجی» میرسید که هشت هفتهای است در سطح جهان اکران شده و در همین مدت کوتاه رقم 380 میلیون دلار در آمد را رد کرده و به موفقیت تجاری قابل ملاحظهای رسیده است اما به لحاظ محتوایی و فنی یک فیلم کامل نیست. این فیلم کارتونی تازه شرکت سونی پیکچرز در بر دارنده چهرههای احمقانه اما دوستداشتنیای است که آنها را ایدیو گرامهای ثبتشده روی تلفنهای هوشمند مینامند.
محصول: کمپانی سونی پیکچرز
تهیه کننده: میشل رایمو کوپاته
سناریستها: تونی لئوندیس، اریک سیگل و مایک وایت
کارگردان: تونی لئوندیس
تدوینگر: ویلیام جی کاپارلا
موسیقی متن: پاتریک دویل
طول مدت: 86 دقیقه
صدا پیشهها: تیجی میلر، جیمز کوردن، آنا فاریس، مایا رودولف، استیون رایت، جنیفر کولیج، کریستینا اگیلرا، سوفیا ورگارا و پاتریک استوارت.
باید متذکر شد اگر اصل استفاده از اموجیها بهعنوان چهرههای اصلی یک فیلم کارتونی ایده بدی نبوده باشد نوع اجرا و حاصل آن در فیلم تازه شرکت سونی به سطح و درجهای نمیرسد که میتوانست برسد.
هر روز در جای مقرر
کاراکتر اصلی این فیلم پسر کاراکتر موسوم به «ملمه» است که او را جین صدا میزنند و تأمین صدای او در این فیلم با تیجی میلر بوده است. او را در شرایطی میبینیم که مهیای حضور و کار در محل اجتماع اموجیها میشود. محل زندگی آنها نقطهای به نام تکس توپولیس است و جالبتر اینکه شهری در کارنیست و این نه یک مکان عمومی و نه حتی کوچه و خیابان بلکه فضای درون تلفن همراه الکس (با صدای جیک تی استین) است. الکس یک دبیرستانی تازه فارغالتحصیل شده است که دائماً در حال پیامک فرستادن برای آدی (تاتی کابریل) یعنی زن جوانی است که دیده و او را برای یک زندگی مشترک پسندیده و قصد خواستگاری از او را دارد.
پیکاسو در رستورانی عادی
با این حال جین به آسانی با این مسائل کنار نمیآید و نمیتوان مثل سایر عناصر «مه» عضوی عادی از این گروه باشد و مثل پیکاسویی میماند که او را به یک رستوران عادی و فاقد نقشهای الوان فرستاده باشند و در آنجا با افرادی معمولی در گیر شده باشد، ما رئیس کمپانی را هم داریم که اسمایلر (مایا رودولف) نام دارد که هر قدر لبخندهایش مصنوعی، وسیع و مردم فریب است، قلبش سرد و فاقد هرگونه حس کمکدهی به سایرین است.
مدل دیجیتال علاءالدین
این توضیحات شاید گواهی یک فیلم خوب و دارای چالشهای متعدد را بدهد اما مشکل فیلم «ایموجی» همین جین و تضادهای شخصیت اوست و در متن قصه وی با صفاتی متفاوت چه تصویر کشیده که هر یک میتوانند دیگری را نقض کنند. توگویی کاراکتر جنی در کارتون «علاءالدین» را به شکلی دیجیتال درآورده و قالب او را کاملاً ماشینی کردهباشند.
آنچه فیلم به ما تصریح میکند، این است که جین درست در نقطه مقابل «مه» قرار دارد و آنگونه که تونی لئوندیس در مقام کارگردان وی را تشریح و ارائه کرده، در قیاس با خصوصیات هیجانانگیز سایر کاراکترهای فیلم فاقد قوه ضربه زدن به بینندگان است. اطراف او را نیز شخصیتهای پر شماری پر کردهاند که تونی لئوندیس در مقام یکی از سه فیلمنامه نگار و کارگردان ابزار کافی را برای پرکردن سبدهای دیالوگ آنها ندارد.
به سبک و سیاق «درون»
با گذشت فقط 20 دقیقه از فیلم مشخص میشود که ایموجیها نسخهای از روی کارتون متفکرانه و فلسفی «درون» است که دو سال پیش پخش شد و بسیار هم موفق بود اما در این اثر تازه تعداد کاراکترها بیشتر و شهر محل وقوع اتفاقات و بواقع تلفن همراه متعلق به الکس و دنیای ارتباطات آن بسیار شلوغتر است و حتی ایده استفاده از صدای پاتریک استوارت کهنه کار بهعنوان صدا پیشه کاراکتر پوپ چندان مؤثر واقع نشده و وقتی هم که جین با کاراکتر اچای فایو (جیمز کوردن) تیمی دو نفره میسازد تا به یکی از سفرهای اکتشافی رایج شده در کارتونهای سالهای اخیر دست بزند. باز نتایج مورد نظر حاصل نمیآید.