هنوز هم جشن تولد میگیرید؟!
گاهی که روز تولدم سر کار باشم، برایم جشن تولد میگیرند، اما وقتی خانه هستم با خانوادهام دور هم جمع میشویم.
با وجود 59 سالگی، ظاهرا کودک درونتان همچنان زنده است.
(با هیجان و ذوق میخندد) بله، تا دلتان بخواهد.
این روحیه از کجا میآید؟
من از اول آدم نسبتا شادی بودم، ضمن اینکه سالها کار کودک و عروسکی هم باعث شد این روحیه در من حفظ شود و در این فضا تثبیت شوم. دلیل اینکه من چندان کارهای غمگین و ملودرام بازی نمیکنم، این است که این فضا را دوست ندارم. نه اینکه بلد نباشم که بلدم و در این فضا هم چه در سینما و تلویزیون و چه در تئاتر کار کرده ام، اما دوست ندارم کسی غمگین شود.
علاقه به دنیای بچهها و کارهای عروسکی از چه زمانی ایجاد شد؟
چون رشته دانشگاهی من تئاتر عروسکی بود، این علاقه در من بهوجود آمد و قوت گرفت. ضمن اینکه تئاتر عروسکی در کشور ما بیشتر مختص کودکان است؛ بنابراین عمده فعالیتهای من تا سالها مربوط به این فضا بود. مدتها بازی، کارگردانی و صداپیشگی در کارهای عروسکی و عروسکگردانی تا اندازه زیادی در علاقه من به دنیای بچهها نقش داشت.
قبل از دانشگاه چطور؟ علاقهمند به این فضا نبودید؟
نه، اصلا.
احیانا اسم اولین عروسک مهمی که در دوران بچگی داشتید را به خاطر دارید؟!
نه، چون راستش در دوران بچگی خیلی عروسک بازی نمیکردم. من بعد از اینکه دانشجو شدم، شروع به عروسک بازی کردم! (میخندد) دقیقا برعکس خیلیها.
با توجه به این روحیه و خلق و خو، ارتباطتان با بچهها هم باید خوب باشد.
بد نیست، خوب است.
چه هدیه تولدی خوشحالتان میکند؟
فکر میکنم همه هدیه گرفتن و هدیه دادن را دوست دارند؛ من هم همینطور هستم و واقعا هدیه گرفتن و هدیه دادن را دوست دارم. اینکه چه چیزی باشد هم خیلی مهم نیست. مهم آن حس خوبی است که آدمها در هدیه دادن به همدیگر منتقل میکنند. وقتی آدم هدیهای از کسی میگیرد، متوجه میشود که طرف با چه عشق و علاقهای آن را تهیه کرده است. به نظرم همه این حس را درک میکنند و آن را دوست دارند.
با اینکه ظرفیت زیادی برای حضور بیشتر در سینما داشتید و دارید، اما چرا چندان شما را در فیلمهای سینمایی نمیبینیم؟
اول اینکه کلا آدم پرپیشنهادی از طرف سینما نیستم. ضمن اینکه در آن پیشنهادهایی هم که میشود، حتی اگر نقش هم بد نباشد، برخوردهایی با آدم میشود که دلسردکننده است و توی ذوق میخورد. مثلا من برای آخرین کار سینمایی که دعوت شدم، از لحظهای که رفتم، عوامل تولید و تهیه مدام به من میگفتند «فقط دو روز است ها! شما برای دو روز چقدر دستمزد میگیرید؟» من خیلی از این برخورد بدم آمد. در حالی که آنها باید بدانند با چه کسی صحبت میکنند. برای من فرقی نمیکند دو روز، پنج روز یا صد روز سر یک فیلم باشم، من همه توانم را برای نقش میگذارم، چون من با یک پشتوانهای در آن کار حضور پیدا میکنم. من این رفتارها و برخوردها را در سینما دوست ندارم، برای همین هم یک سری نقشها را قبول نمیکنم. گاهی هم کارهایی مثل این مورد پیشنهاد میشود که همه چیز آن خوب بود از جمله بازیگران دیگر که از حضور و دیدن من خیلی خوشحال شده بودند، اما برخورد گروه تهیه و تولید کار مناسب نبود و آن را دوست نداشتم.
وجه کمدی پررنگی در کارنامه شما وجود دارد که نشان میدهد میتوانستید از زنان کمدین سینما باشید. اما احتمالا به دلیل همین مسائلی که به آن اشاره کردید، این موقعیت از شما دریغ شد و از دست رفت. البته این فقط منحصر به شما نیست و در کل سینمای ایران، چندان فضایی برای کمدینهای زن ندارد.
بله، این نکتهای که به آن اشاره کردید در سینما درست است و این فضا وجود نداشت و ندارد، اما در تلویزیون زنان در عرصه کمدی حضور موفقی دارند.
حتما سینمای ایران را به عنوان تماشاگر هم دنبال میکنید؛ نظرتان درباره وضعیت این سالهای سینما چیست؟
در این سالها فیلمسازی در سینمای ایران به نقطه خیلی خوبی رسیده و به نظرم کیفیت فیلمها و بازی ها، محتوای آثار و تکنیک کارها نسبت به گذشته بهتر شده است. با این حال دوست دارم با وجود این همه بازیگر با استعداد در این مملکت، بازیهای رنگارنگتر و متنوعتری از بازیگران در فیلمها ببینم. دوست دارم برای خودم هم این اتفاق بیفتد.
با توجه به اینکه در زمینه تدریس بازیگری هم فعالیت دارید و گاهی کارگاههای آموزشی هم در این زمینه برپا میکنید، چه توصیهای به علاقهمندان نوجوان و جوان بازیگری دارید؟
کسانی که به بازیگری علاقه دارند، حتما به کلاسهای معتبر بازیگری مراجعه کنند. هنوز هم اشتباه رایجی به ویژه درباره پسران علاقهمند به بازیگری وجود دارد و تصور عمومی این است کسی که به اصطلاح بقیه را از خنده میکشد و بلد است خوب جوک بگوید یا ادا دربیاورد، میتواند بازیگر خوبی شود. البته خیلی خوب است که یک نفر جنم طنز و کمدی داشته باشد، اما فقط این نیست و باید بدن، صدا، قدرت بیان و قدرت تاثیرگذاری داشته باشد. اگر در کنار داشتن همه اینها آدم طنازی هم باشد که خیلی بهتر است. درباره دختران هم این مساله به شکل دیگری مطرح است و دخترانی که زیبایی و قیافه خوبی دارند، فکر میکنند جایشان حتما در سینماست. در حالی که چهره، فقط یکی از فاکتورهای بازیگری به حساب میآید و به تواناییهای دیگری هم برای بازیگر شدن نیاز است. علاقهمندان بازیگری باید خوب ببینند و خودشان را محک بزنند و متوجه شوند آیا واقعا جنم و روحیه استقامت این کار را دارند که بروند یاد بگیرند و از جایی کوچک کارشان را شروع کنند یا نه، همه میخواهند در اولین کار خود، نقش اول باشند و سوپراستار شوند.