نیم نگاهی به"بدون تاریخ بدون امضا"

سینمای ایران امسال با فیلم «بدون تاریخ، بدون امضا» وحید جلیلوند در جشنواره ونیز شرکت کرد. این فیلم که در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر هم برنده بهترین کارگردانی و بازیگری نقش مکمل مرد شده بود توانست با حضور در این جشنواره بار دیگر برنده جایزه شود.

نوید محمد زاده بهترین بازیگر مرد بخش افق‌های این جشنواره شد و وحید جلیلوند نیز جایزه بهترین کارگردانی را به دست آورد. محمد زاده بعد از دریافت جایزه خود گفت: من افتخار می‌کنم که ایرانی هستم و همچنین خوشحالم که رخشان بنی اعتماد یکی از بهترین فیلم‌سازان تاریخ سینمای ایران در هیئت‌داوران این دوره از جشنواره ونیز حضور دارد.
ین فیلم در سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر  برنده بهترین کارگردانی و بازیگری نقش مکمل مرد شده بود

در خلاصه فیلم آمده که «کاوه نریمان یکی از پزشکانِ پزشکی قانونی در محل کارش با جسدی مواجه می‌شود که وی را پیش از این می‌شناخته است.»در این فیلم علاوه بر نوید محمد زاده، هدیه تهرانی، امیر آقایی و سعید داخ بازی می‌کنند.

 
کارگردان فیلم «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» که با استقبال خوبی برای فیلمش روبه‌رو شد این بار هم در یک تم داستانی مشابه قصد دارد دو طبقه مختلف اجتماعی را رو به روی هم قرار دهد.
 
افتخار سینمای ایران در جشنواره ونیز
 
 وحید جلیلوند  جایزه بهترین کارگردانی را به دست آورد

دکتر کاوه نریمان در ابتدای فیلم با خانواده فقیر موسی (نوید محمد زاده) که چهارنفری ترک موتور نشسته‌اند تصادف می‌کند و بعد از مدتی پسر موسی از دنیا می‌رود، با اینکه همه شواهد پزشکی ثابت کرده او در اثر تصادف نمرده، اما این برای دکتر راضی کننده نیست و به نوعی خودش را مقصر می‌داند و سعی در کمک به این خانواده و حل معمای مرگ فرزندشان دارد.

 
در فیلم قبلی (چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت) هم امیر آقایی با بازی شاخص و گیرایی که داشت توانست فیلم را به شدت باورپذیر و جذاب کند. او در این فیلم هم باز نقشی با شخصیت کاملاً سفید دارد که هیچ ابهامی از گذشته‌اش در فیلم دیده نمی‌شود. شاید در برخی قسمت‌ها مخاطب احساس کند در گذشته او چیزی بوده که این‌همه دچار عذاب وجدان از این تصادف می‌شود. ولی در پایان به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسد.
 
 
 افتخار سینمای ایران در جشنواره ونیز
 
 موتور قرضی خانواده موسی از همان ابتدا نماد فقر و استیصال این خانواده است
 
«بدون تاریخ بدون امضا» فیلمی است که ذهن مخاطب را در ابتدا شدیداً درگیر می‌کند. ضربهٔ حاصل از مرگ کودک، در جلب‌توجه مخاطب بسیار موفق است و حداقل تا نیمهٔ فیلم به‌درستی پیشروی داستان را شکل می‌دهد؛ اما از یک جایی به بعد دکتر نریمان از یک انسان مسئولیت شناس به انسانی باوجدان دردمند تبدیل می‌شود و در واقع انگیزهٔ شخصی او به انگیزه‌ای اجتماعی‌اش غلبه می‌کند این تنها بخشی است که به فیلم ضربه می‌زند.
 
موتور قرضی خانواده موسی از همان ابتدا نماد فقر و استیصال این خانواده است. نباید از بازی متفاوت نوید محمد زاده بگذریم که موفق شده بدون تکرار کاراکتر محسن در «ابد و یک روز»، شمایلی تأثیرگذار و تا حدودی، میخکوب کننده خلق کند.
 
افتخار سینمای ایران در جشنواره ونیز
 
 نوید محمد زاده بهترین بازیگر مرد بخش افق‌های این جشنواره شد
جلیلوند در نشست خبری فیلمش در جشنواره فجر سال گذشته درباره شباهت فضای این فیلم با «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» گفت: «من به رئالیسم افراطی واقعاً اعتقادی ندارم. اینکه چه چیزی در اجتماع اتفاق می‌افتد که سینما به این سمت پیش می‌رود هم موضوع دیگری است. شاید کارهای کیارستمی و شهید ثالث در گذشته رئالیسم‌ بیشتری نسبت به فیلم‌های حال حاضر داشتند. طبیعتاً رئالیسم به موضوع مرتبط است و بستگی به مفهومی دارد که می‌خواهیم به مخاطب منتقل کنیم و ما بر اساس همین مفهوم، ژانر و ساختار را مشخص می‌کنیم. حرف این فیلم هم تنها در این فضا شکل می‌گرفت، اما اگر بخواهیم موضوع دیگری را انتخاب کنیم به طور حتم ژانر دیگرى را که مرتبط با مضمون باشد، انتخاب خواهیم کرد.»
 
بدون تاریخ بدون امضاء فیلمی است که ذهن مخاطب را در ابتدا شدیداً درگیر می‌کند
در این فیلم فیلم‌ساز برخلاف آنچه در «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» می‌گذشت، توانسته خود را از شعار زدگی نجات دهد. در این فیلم‌، خبری از آن شخصیت نچسب و رادیکالی که می‌خواهد به هر ضرب و زوری که شدهمصلح اجتماعی باشد نیست و در عوض با شخصیتی مواجهیم که علی‌رغم درون‌گرایی‌اش باورپذیر است و به دنبال قهرمان‌بازی و لقمه بزرگ‌تر از دهان خود برداشتن نیست و فقط می‌خواهد در حد و اندازه خود به مسئولیتش در قبال یک انسان عمل کند.
نکته جالب در این فیلم این است که فیلم‌ساز طرف هیچ‌یک از شخصیت‌ها را نمی‌گیرد. سعی می‌کند به نسبت مساوی حق را میان آن‌ها تقسیم کند و درباره هر کدام به یک اندازه صداقت و انصاف داشته باشد. دکتر کاوه نریمان انقدر با وجدان است که مسئله را تا انتها پیگیری کند اما با نگفتن و دیر اقدام کردنش برای نبش قبر زمینه‌ساز فجایع بعدی می‌شود. موسی با خرید آن مرغ‌های فاسد زمینه‌ساز مرگ فرزندش می‌شود ولی با کشتن فروشنده مرغ‌ها تاوان گناهش را هم پرداخت می‌کند.
روند داستان به نسبت مساوی روی دوش دو شخصیت اصلی فیلم تقسیم شده و فیلم‌ساز اجازه نداده هیچ‌یک از شخصیت‌ها وزن سنگین‌تری نسبت به دیگری در داستان پیدا کنند.
 
 افتخار سینمای ایران در جشنواره ونیز
 بدون تاریخ، بدون امضا فیلم با دغدغه‌ای است
 
فشاری که به لحاظ روحی به شخصیت‌ها وارد می‌شود کاملاً ملموس و قابل درک است. رنجی که دکتر نریمان بابت اتفاقی که اُفتاده می‌کشد رنجی است که شاید برای خیلی‌ها آشنا باشد، در تمام لحظات این فیلم ما شاهد خرد شدن او زیر بار این مصیبت هستیم؛ اما او در سکوت این مسیر را طی می‌کند؛ و می‌خواهد تمامی بار این رنج را به تنهایی به دوش بکشد.
 
امیر آقایی بازیگری است که به دفعات زیاد خودش را ثابت کرده است در این فیلم هم برای این نقش سنگ ‌تمام گذاشته و در لحظات سکوت دکتر نریمان تمامی رنج‌های او را به چشم‌هایش منتقل کرده.
 
نگاه‌های او در این فیلم تیز و برنده است. انگار که همانند شغلش با نگاهش درون شخصیت‌ها را تشریح می‌کند. شاید خیلی‌ها این میزان فداکاری دکتر نریمان را احمقانه بدانند؛ اما باید گفت اگر کسی ذره‌ای وجدان داشته باشد باید مثل دکتر نریمان رفتار کند.
بدون تاریخ، بدون امضا فیلم با دغدغه‌ای است. از آن فیلم‌هایی که تلخی‌اش را بدون ذره‌ای رحم به خورد تماشاگر می‌دهد و از او می‌خواهد درباره خودش و رفتارش به قضاوت بنشیند.
 
نظر منتقد
آرش فهیم بعد از نمایش این فیلم در جشنواره گفته بود: «فیلم، حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد و همه نشانه‌ها، اتفاقات و مضامین مطرح شده در آن، بارها تکرار شده‌اند. موضوع محوری این فیلم وجدان درد است و پیرنگ فیلمنامه قبلاً در داستان «من قاتل پسرتان هستم» استفاده شده بود. فیلم «پاداش سکوت» هم با اقتباس از روی همین داستان خلق شده که آن هم چنین درونمایه‌ای داشت. علاوه بر این، سایه‌ای از «جدایی نادر از سیمین» هم بر این فیلم احساس می‌شود. ماجرای تقاطع دو زوج از دو طبقه و فرهنگ متعارض بر سر اثبات حقیقت، نقش مایه‌ای است که قبلاً در فیلم اصغر فرهادی بروز یافته بود و جلیلوند هم در فیلم خود به کار برده است. حتی شخصیت پردازی و کنش و واکنش‌های شخصیت زن طبقه فرودست در این فیلم، شباهت زیادی به شخصیت راضیه در «جدایی…» دارد؛ بنابراین، مثل اسم فیلم ما با فیلمی بدون اصالت مواجه هستیم.
 
 افتخار سینمای ایران در جشنواره ونیز
امیر آقایی بازیگری است که به دفعات زیاد خودش را ثابت کرده است
 
مشکل دوم این است که با وجودی که فضای فیلم به شدت رئال و نزدیک به دنیای واقعی است اما تراژدی فیلم، بسیار تصنعی به نظر می‌رسد. همه ترفندها در فیلم به کار رفته تا حرکت درام بر مدار زجر پیش برود. از نوع رابطه آدم‌ها با هم گرفته تا حوادث و… این همه مانور دادن روی تصاویر خون و قبر و مرگ و زجر، چه لزومی دارد؟ و چه تأثیری جز اینکه حرف فیلم –به فرض که درست هم باشد- پشت این همه سیاهی مخفی بماند؟ حتی اغلب قاب‌های متوسط فیلم به گونه‌ای طراحی شده‌اند که خط مورب تیره‌ای در کنج کادر دیده شود، مثل روبان سیاه گوشه عکس متوفایان!»