احسان کرمی آدم همه فن حریفی است و تقریبا در تمام عرصه های هنری پرسه زده است، نه غیر حرفه ای و دم دستی بلکه با تمام توان انرژی گذاشته است تا درست و خوب به چشم بیاید.
یکی از این هنرها خوانندگی است. شنبه یازدهم شهریورماه او با گروه "نوشه" اجرای موفقی را پشت سر گذاشت. با این هنرمند به بهانه نزدیک شدن به انتشار اولین آلبوم رسمی و کنسرت هایش وارد گفتگو شده ایم:
پیشنهاد همکاری با گروه "نوشه" را چه کسی با شما مطرح کرد و چگونه راضی شدید این پیشنهاد را بپذیرید؟
پیشنهاد همکاری با گروه "نوشه" را دو سال خانم نیوشا بریمانی مطرح کردند. من پیش از آن پیشنهادهای دیگری هم برای اجرای موسیقی داشتم و حتی یک بار با آقای حمید صدری یک سری کارها هم انجام دادم که به علت مشغله فراوان، آن کارها به هیچ نتیجهای نرسید. من پیشنهاد همکاری با گروه "نوشه" را پذیرفتم چون فعالیت گروهی این حسن را دارد که انرژی زیادی از من نگیرد. در گروه "نوشه" من به عنوان خواننده فعالیت میکنم و مسئولیت گروه بر عهده خانم بریمانی است. خانم بریمانی موزیسین شناخته شدهای هستند و پیشنهادی که مطرح کردند هم خوب بود و من به همین خاطر با گروه ایشان همکاری کردم.
اینکه اکثریت اعضای گروه موسیقی "نوشه" بانوان نوازنده هستند این حس را ایجاد میکند که با همکاری با این گروه خواستهاید از موسیقی بانوان حمایت کنید. آیا واقعاً اینطور بود یا گروه اصلاً به چنین مسائلی فکر نکردید؟
من اساساً خیلی علاقهای به تفکیک جنسیتی هنرمندان ندارم و قطعاً اگر به جای "نوشه" یک گروه خوب با نوازندگان آقا به من پیشنهاد همکاری میداد، آن گروه را انتخاب میکردم. خوشبختانه شرایط گروه "نوشه" خوب است و نوازندگان این گروه آنقدر حرفهای هستند که لازم نباشد یک نگاه جنسیتی به هنر آنها داشت. من آلبوم "نیوش" را گوش کردم و خیلی لذت بردم. به طور ویژه به ساز کمانچه و غالب بودن آن در ارکستر علاقه دارم و این موضوع علاقه من به همکاری با گروه "نوشه" را تشدید کرد. بعد از آن با خانم بریمانی صحبت کردم و دیدم که ایشان هم هنرمند با شخصیت و معقولی هستند. ضمن آنکه همه نوازندگان این گروه جزو نوازندگان حرفهای کشور هستند و همه این دلایل کافی است که گروه "نوشه" فارغ از یک گروه زنانه موسیقی دیده شود و در مورد آن تفکیک جنسیتی صورت نگیرد.
همکاریتان با گروه موسیقی "نوشه" ادامه پیدا خواهد کرد؟
در آینده هر اتفاقی ممکن است بیفتد اما من فعلاً یک قرارداد 4 ساله با گروه "نوشه" دارم و اگر همه چیز مثل الآن باشد، لزومی نمیبینم این همکاری تداوم ادامه پیدا نکند. گروه "نوشه" یک گروه حرفهای است و همه چیزش سر جایش است. اعضای گروههای حرفهای در همه جای دنیا تغییر میکند و در این گروهها جابجایی صورت میگیرد و این یک چیز طبیعی است. فعلاً که همکاری من با گروه "نوشه" ادامه دارد و من از این همکاری راضیام.
اجرایتان در روز 11 شهریور در تالار وحدت چطور بود؟
اجرای خوبی بود. سال گذشته گروه "نوشه" یک اجرایی را در برج آزادی روی صحنه برد که کنسرت 11 شهریور امسال تکرار همان کنسرت بود. منتها اینبار این کنسرت در تالار وحدت که سالن بزرگتر و شکیلتری است برگزار شد. در این کنسرت دقیقاً همان قطعات کنسرت سال گذشته اجرا شد. اجرا در تالار وحدت برای هر هنرمندی میتواند جذاب باشد و خوشحالیم که این فرصت به ما داده شد تا در تالار وحدت روی صحنه برویم.
تصمیم ندارید یک آلبوم استودیویی منتشر کنید تا مخاطبان گستردهتری صدای شما را بشنوند؟
با همراهی گروه "نوشه" یک آلبوم ضبط کردهام که انشاءالله پس از ایام سوگواری محرم و صفر منتشر میشود. این آلبوم در فضای موسیقی پاپ ضبط شده و کاملاً متفاوت از آن چیزی که است که من تا کنون با گروه "نوشه" اجرا کردهام. امیرمیلاد نیکزاد به عنوان آهنگساز و خانم بریمانی به عنوان سرپرست و نوازنده کمانچه از رکنهای اصلی این آلبوم هستند و من هم به عنوان خواننده در آن حضور دارم.
قصد دارید در موسیقی ماندگار شوید یا ممکن است پس از انتشار آلبوم اولتان با گروه "نوشه"، تا مدتها خبری از احسان کرمی در عرصه موسیقی نباشد؟
بعد از انتشار آلبوم اول، بازخوردهای این آلبوم را بررسی میکنم تا ببینم چه باید کرد. مطمئناً نیامدهام که یک آلبوم منتشر کنم و بروم. گاهی اوقات میگویند فلانی میخواهد موسیقی کار کند تا شهرت کسب کند اما من برای کسب شهرت نیازی به موسیقی ندارم. موسیقی برای من یک حس درونی است که آمدهام تا در این عرصه موفق شوم. باید ببینم آلبوم اولم چه بازخوردی دارد و بعد برای ادامه مسیرم در عرصه موسیقی تصمیم بگیرم.
بعضی از هنرمندان کشور در چند مدیوم مختلف هنری فعالیت میکنند که به این هنرمندان انتقادهای زیادی میشود. شما به عنوان یکی از این معدود هنرمندان چند شغله، فکر میکنید که این انتقادات تا چه اندازه وارد است و تا چه اندازه نیست؟
این انتقادات بستگی به این دارد که یک همچین هنرمندی میتواند قواعد چند حرفه هنری مختلف را رعایت کند یا خیر. اگر بتواند این کار را انجام بدهد، به نظرم اشکالی ندارد که بخواهد در حوزههای مختلف کار کند. من میدانم که تا به حال این قواعد را رعایت کردهام. در هر شاخه هنری با بهترینهای آن شاخه کار کردهام و هر کدام از همکارانم در حوزههای مختلف به من گفتهاند که از این فضا دور نشو. این نشان میدهد که به این فضاها تعلق دارم. من هیچ کدام از این کارها را هم به طور آزمایشی انجام ندادهام و همه آنها را جدی گرفتهام. تا به اینجا بد جلو نیامدهام و از اینجا به بعد هم امیدوارم درست پیش بروم. من همیشه برای همه چیز، فکر و برنامهریزی دارم. خواننده بودن برای من یک مقوله جدی است. اصولاً هنر موسیقی را کاملترین هنر میدانم و به این باور دارم که هیچ چیزی به اندازه موسیقی نمیتواند روی من تأثیر بگذارد. علاقه من نسبت به موسیقی متفاوت است. من خیلی شبها دو اجرای تئاتر دارم و بعد از ساعت 12 شب به استودیو موسیقی میروم و مشغول تمرین آواز میشوم. این کارها را با اشتیاق انجام میدهم و به همین خاطر همه میگویند کودک درون احسان خاموش نمیشود! همه هنرها مرا تحریک و تهییج میکنند اما تأثیرگذاری هنر موسیقی در من بیشتر است.
از چه زمانی به موسیقی علاقهمند شدید و از چه زمانی فکر کردید میتوانید موسیقی را به طور جدی ادامه بدهید؟
من از بچگی به موسیقی علاقهمند بودم. موسیقی را با قرائت قرآن آغاز کردم و در مسابقات قرآن شرکت میکردم. در مدرسه هم تکخوان گروه سرود بودم و موسیقی از بچگی برایم جدی و مهم بود. اصولاً موسیقی در خانواده ما جدی بود و هست و اهالی خانواده ما احترام زیادی برای موسیقی قائل هستند. من الآن متعجب میشوم که در برخی از محافل موسیقی را پخش میکنند و همزمان با آن چای مینوشند و گپ و گفت میکنند. وقتی موسیقی آقای شجریان پخش میشود، درستش این است که همه روی موسیقی متمرکز شوند و گوشهایشان را برای موسیقی تیز کنند. در کنسرتها هم خیلی وقتها خوانندگان و نوازندگان مطرح کشور مشغول هنرنمایی هستند و مردم با همدیگر حرف میزنند. این اتفاقات برای من خیلی عجیب است چون در خانواده ما این چیزها وجود نداشت.
به نام آقای محمدرضا شجریان اشاره کردید. شما دو بار با ایشان دیدار داشتهاید. در آن دیدارها چه صحبتهایی میان شما رد و بدل شد؟
بله من دو بار ایشان را دیدم. یک بار در خانه موسیقی و یک بار هم متأسفانه در مراسم ترحیم دایی عزیزم زندهیاد بیژن ترقی. بار اول از اینکه استاد شجریان را به شکل چهره در چهره دیدهام و سؤالهایم را از ایشان پرسیدهام، خیلی خوشحال و ذوقزده بودم. من در خانه موسیقی از استاد شجریان راجع به آواز خواندن پرسیدم که ایشان فرمودند اگر نمیخواهی خواننده حرفهای سنتی بشوی و فقط میخواهی روی صدایت کار کنی، نوارهای مرا پخش کند و درست عین آن را تقلید کن. من ذهنم را روی این کار متمرکز کردم و در نتیجه در سالن 21-22 سالگی اتفاق عجیب و غریبی برایم افتاد. از آن به بعد بیشتر به موسیقی علاقهمند شدم و روی این حرفه تمرکز کردم. فکر میکنم من هم مثل اکثر موزیسینهای ایران تحت تأثیر موسیقی آقای شجریان باشم. با توجه به اینکه کار من در حوزه هنر است و در شاخههای مختلف هنری فعالیت میکنم، هیچ هنرمندی حداقل در عرصه سینما نیست که با آن آشنایی نداشته باشم. همه این هنرمندان هم برایم بزرگ هستند و قابل احترام. اما تنها هنرمندی که اگر هنوز هم ایشان را ببینم، مبهوت میمانم و وارد یک فضای دیگری میشوم، آقای شجریان است. به نظرم در عرصههای مختلف، تعریف استاد تعریف آن شخصی است که شما اگر او را از آن عرصه بگیرید، آن عرصه یک چیزی کم دارد. ورای استاد هم کسی است که اگر او را از یک عرصه بگیرید، باقی عرصهها و اجتماع یک چیزی کم دارند. قطعاً آقای شجریان هم مثل حافظ، سعدی، مولانا و برخی دیگر از بزرگان جزو آدمهایی است که اگر ایشان را از هنر بگیرید، کل اجتماع یک چیزی کم دارد و یک خلأ عظیم فرهنگی ایجاد میشود.
شما در خانوادهای هنری بزرگ شدهاید و مرحوم بیژن ترقی که از شاعران و ترانهسراهای برجسته کشور بودند هم دایی شما بودند. از زندهیاد بیژن ترقی چه چیزهایی آموختید؟
مرحوم بیژن ترقی دایی مادر من بودند، منتها رابطهای که من با ایشان داشتم، خیلی بیشتر از رابطهای بود که ایشان با خواهرزادهها و برادرزادههایشان داشتند. من خیلی به ایشان نزدیک بودم. ما با همدیگر حرف میزدیم و گریه میکردیم و میخندیدیم. هر چقدر که به سالهای پایانی عمر ایشان نزدیکتر شدیم، رابطه میان ما عمیقتر و صمیمیتر شد. ایشان روی همه اقوام ما تأثیر میگذاشتند و تحت تأثیر از حضور مرحوم ترقی، در میان فامیل مادری من هیچ پسری نیست که یک ساز بلد نباشد. من به لحاظ منش و شخصیت هنری خیلی از ایشان آموختم. شخصیت هنری را باید از سایر وجوه زندگی یک هنرمند جدا کرد. البته برای مرحوم ترقی اخلاقیات حتی از شخصیت هنری هم مهمتر بود و خیلی روی اخلاقیات تأکید میکردند. من یک بار در یک محفلی تصنیف "شانه" را در حضور مرحوم بیژن ترقی اجرا میکردم که ایشان در پایان اجرا یک جمله به من گفتند و آن یک جمله بیشترین اعتماد به نفس را برای خواننده شدن به من داد. تصنیف "شانه" یک مصرعی با عبارت "یک شب بیا منزل ما" دارد که در اوج اجرا میشود. پس از اجرا مرحوم ترقی با یک لبخندی که نشانه رضایت ایشان از اجرای من بود به من نگاه کردند و گفتند: "یک شب بیا خانه ما". ایشان آدمی نبود که خیلی از دیگران تعریف کند و همین یک جمله برای من انگیزه ایجاد کرد تا در حضور بزرگانی چون خود ایشان آواز بخوانم. من بابت نبودن مرحوم بیژن ترقی خیلی متأسفم چون حضورشان برایم یک کمک و پشتوانه جدی بود.
گفته میشود که نوازندگی هم انجام میدهید. به ساز خاصی تسلط دارید؟
خیر. به ساز خاصی تسلط ندارم اما میتوانم سازهای گیتار، هارمونیکا، کاخن، سنتور و سهتار را به صدا در بیاورم. من اصلاً نمیتوانم نت را یاد بگیرم و سازها را از 6 سالگی به صورت هوشی یاد گرفتهام. یک دوره برای یادگیری سهتار به خدمت آقای دلنوازی رسیدم اما دیدم کار من نیست و آن را رها کردم. من مثل آن دسته از بیسوادهایی هستم که توانایی خواندن و قرائت قرآن را دارند.
در خلوت خودتان آثار کدام خواننده یا نوازنده را گوش میدهید؟
در فلش مموری من همه نوع موسیقی پیدا میشود اما اگر بخواهم روی یک خواننده دست بگذارم، آن خواننده قطعاً استاد شجریان است. خیلی وقتها موسیقی بی کلام گوش میدهم و لذت میبرم. آقای بابک شهرکی یک سری از آثار استاد همایون خرم را با ویولن اجرا کرده که آن را خیلی دوست دارم. نوازندگی آقای کیهان کلهر مرا به عرش میبرسد و تار آقای حسین علیزاده و مرحوم شهناز و مرحوم لطفی را هم دوست دارم. من با موسیقی "نینوا" آقای علیزاده میتوانم دنیا را فتح کنم. چقدر بد است که این موسیقی فقط به وقت عزا پخش میشود. همچنین موسیقی کلاسیک ایرانی، صدای آقای همایون شجریان و آقای محمد معتمدی و همچنین برخی از قطعات آقای علیرضا قربانی را هم دوست دارم. در موسیقی پاپ هم حمید حامی یک پدیده است که من آن را جزو خوانندههای درجه یک پاپ میدانم. ضمن آنکه قطعات رضا یزدانی را هم دوست دارم. موسیقی برای من مرزبندی ندارد و حتی قطعه رپی که یاس (یاسر بختیاری) برای فیلم "بارکد" خواند و جلوی پخش آن را گرفتند را هم دوست دارم.
فعالیت جدیدی در عرصه تصویر یا در حوزه رادیو انجام ندادهاید؟
خیر. در سریال "عالیجناب" بازی کردهام که نمیدانم به آن اجازه پخش میدهند یا نه. آخرین کارم در تلویزیون مربوط به برنامه "خندوانه" و مجریگری مسابقه "خنداننده شو" بود. در سینما هم یکی-دو فیلمنامه به دستم رسید که به خاطر سفری که داشتم آنها را نپذیرفتم. با رادیو فعلاً قطع همکاری کردهام اما در تلویزیون اگر پیشنهاد خوبی در حوزه اجرا داشته باشم، آن پیشنهاد را میپذیرم و کار خواهم کرد.
حضورتان در برنامه "خندوانه" و مجریگری مسابقه "خنداننده شو" حواشی خاص خودش را به همراه داشت و یک عده نوع اجرای شما را نقد کردند. نظرتان در خصوص آن نقدها چیست؟
یک بخشی از نوع اجرای من در مسابقه "خنداننده شو" به خودم بر میگشت و بخش دیگر آن به درک متقابل میان من و رامبد جوان. زمانی که من به عنوان مجری به مسابقه "خنداننده شو" اضافه شدم، رامبد جوان به من گفت که فضای مسابقه خشک است و یک سری از بچهها اعتراض میکنند، تو این فضا را بشکن و شلوغش کن. من این کار را انجام دادم و کار عجیبی هم نکردم. هدف آن مسابقه این بود که مردم بخندند و شاد باشند، بنابراین توقع درستی نیست اگر عدهای از من بخواهند آن مسابقه را هم مثل برنامههای رادیویی اجرا کنم. من خودم را در فرم و قالب کارهایم میگنجانم و هر کاری را مناسب خودش اجرا میکنم. از من توقع نداشته باشید که یک آدم تک بعدی باشم.
در حال حاضر هر شب مشغول اجرای فیلم-تئاتر "آینههای روبرو" با آقای رحمانیان هستید. این همکاری چطور است و از حضور در این نمایش چقدر رضایت دارید؟
در تئاتر هر پیشنهاد خوبی به من مطرح شود، نمیتوانم "نه" بیاورم. البته تئاتر همیشه به لحاظ مالی برایم زیانبار بوده اما کار کردن با آقای رحمانیان و اجرای متنی از آقای بیضایی خوشایند هر بازیگری است. من در تئاتر "آینههای روبرو" ایفاگر 3 نقش هستم. البته دوست داشتم 5 نقش را بازی کنم ولی این اتفاق میسر نشد. آقای رحمانیان بعد از این تئاتر یک نمایش دیگر را حدوداً 2-3 ماه دیگر میخواهد روی صحنه ببرد که اگر از سوی ایشان پیشنهادی به من بشود، آن تئاتر را هم بازی خواهم کرد اما در غیر این صورت احتمالاً تا آخر سال پروژه دیگری را در تئاتر قبول نمیکنم و تمرکزم را میگذارم روی موسیقی.
سرنوشت پخش سری جدید مجموعه "کلاه قرمزی" به کجا رسید؟
رابطه ما با تهیهکننده آن مجموعه کاملاً قطع است و هیچ دستمزدی بابت اجرا در سری برنامه "کلاه قرمزی" به ما پرداخت نشده. نمیدانم وسط این دعواها چه اتفاقی خواهد افتاد. تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که کلاه قرمزی 96، به لحاظ کیفیت و محتوا بهترین سری "کلاه قرمزی" بوده که تا کنون ضبط شده است. ما از نگرفتن دستمزدمان ناراحت نیستیم و ناراحتی ما بابت این است که این همه زحمت کشیدهایم و این مجموعه هنوز پخش نشده است. حدود سه ماه و نیم برای این مجموعه تمرین کردیم اما به هیچ نتیجهای نرسید.
عدهای به خاطر اجرای شما در افتتاحیه و اختتیامیه برخی از جشنها و جشنوارهها میگویند احسان کرمی لابی میکند. این حرفها چقدر برایتان اهمیت دارد و چقدر به وجود لابی اعتقاد دارید؟
من اعتقادی به لابی کردن ندارم و تا کنون در زندگیام چنین کاری را انجام ندادهام. مجری اختتامیه جشنواره فیلم فجر باید از چند فیلتر عبور کند تا روی صحنه برود. برای اختتامیه جشنواره سال گذشته از 3 ماه قبل با من صحبت کردند اما به دلیل یک سری اتفاقاتی که رخ داد، چند روز قبل از اختتامیه با مسئولین آن مراسم صحبت کردم و گفتم نمیآیم. در نهایت ساعت 2 بعد از ظهر همان روز فقط به واسطه دوستی با خانم مهتاب کرامتی راضی شدم که به آنجا بروم. در جشن "شهرزاد" هم تهیهکننده سریال و دوستانم با من تماس گرفتند و من اجرای آن جشن را پذیرفتم.